در اسلام سهم مرد از ارث با سهم زن تفاوت دارد به چند دلیل:
- میراث جزو برنامههای عمومی اسلام است و تحت تأثیر مسئولیتهای عمومی و احکام مخصوص مرد و زن است. اختلاف در احکام هم به قاعده عمومی «عدم لزوم ایجاد برابری میان دو کارگر در دو کار مختلف» باز میگردد. زیرا حقوق هر فرد بر اساس نوع کار و وظیفه اوست، مردان اگرچه همه یک جنسند اما در هیچ حکومت و نظامی در حقوق و مزایا یکسان نیستند. و این تفاوت به نوع اعمال وظایف، استعدادها و تواناییهای آنها بستگی دارد و زندگی جز بر این اساس تداوم نمییابد و به اصل برابری هم لطمه نمیزند.
- اینکه مردان در سهم ارث بیشتر از زنان میگیرند به خاطر نوع مسئولیتهایی است که در نظام اسلامی بر دوش آنها گذاشته میشود. مثلاً مرد به تنهایی مسئول تأمین هزینه هایازدواج است مانند مهریه و خانه. برای توضیح بیشتر فرض کنیم مردی بمیرد و دختر و پسری بر جای گذارد، اکنون به پسر دو برابر دختر سهم ارث تعلق میگیرد. زیرا پس از ازدواج هر دو فرزند، فقط پسر است که مسئول تأمین هزینههای زندگی خویش است و خواهر او مهریه و مسکن خود را به هنگام ازدواج از شوهر خود میگیرد.
علاوه بر این، دیه قتل خطا (غیرعمدی) بر عهده مردان خویشاوند فرد قاتل است تا قاتل را در پرداخت دیه یاری کنند و زنان در این زمینه وظیفهای ندارند. اینجاست که مسئولیتهای مالی که اسلام بر عهده مردان میگذارد نه بر عهده زنان روشن میشود.
به این دلیل باید بدانیم که شریعت اسلامی با نظامهای ستمگر بشری که امروزه در بیشتر نقاط زمین حکم میرانند تفاوت اساسی دارد. در این نظامها اگر دختر به سن هیجده سالگی برسد، پدرش وی را رها میکند تا خود در جستجوی لقمه نانی باشد و بسیاری اوقات این کار به حساب شرافت و ارزش اخلاقی گذاشته میشود. اما در اسلام دختران تا وقت ازدواج تحت سرپرستی پدر یا ولی خود هستند.
روش اسلام در احکام و اخلاق چنان است که اجازه نمیدهد تأمین خوراک به قیمت از دست دادن شرف و آبرو تمام شود، زیرا نابودی شرافت انسان نابودی همه جهان است و اگر پسر یا دختر جوان لذتهای زودگذر را در شهوت و عشق و بیپروایی بیابد، نتیجه آن نابودی و پراکندگی خانواده و قطع ارتباط فامیلی و انتشار فساد در زمین خواهد بود. زنان خیابانی و دختران خودفروش در مجلهها و فیلمها که در میان اروپائیها و پیروان آنها رواج دارند، فقط نتیجه این نظام ویرانگر است و آنان در واقع نتیجه انحرافات خانوادههای ویران و مسئولیت تباه شدهای است که مردان از دوش خود انداختهاند و این مسئولیتها آنجا که نمیبایست افتادند و فرار مردان از مسئولیت پذیری در پرورش نسل و تربیت درست را در پی داشت، و افراد جامعه چه زن، چه مرد به خود اختصاص یافتند نه به امت و جامعه و افراد فدای شهوتهای گذرا شدند نه همتهای عالی، و این بود که فساد به سرعت در جامعه رواج یافت و خانه حیات ویران شد.
- در تقسیم ارث جنبه مادی آن در نظر گرفته شده است، و بر اساس نظام زندگی مشترک ترتیب یافته است. در واقع مانند یک جمع و تقسیم ریاضی برای دستیابی به نتیجه درست است. یعنی افزایش سهم ارث در یک جنبه به معنای برتری آن نیست بلکه فقط یک تغییر و تحول مادی است.
و به نسبت سؤال مطرح شده درباره حقوق زن در ازدواج با فرد غیر مسلمان باید گفت که این مسئله هم پیرو نظام عمومی حاکم بر شریعت اسلامی است و همانگونه که در بحث برابری گفتیم برخی گروههای اجتماعی از ازدواج با برخی گروههای دیگر ممنوع میشوند مانند ازدواج نظامیان با سیاستمداران و این مسئله به مصلحت عمومی جامعه بستگی دارد و در هیچ یک از نظامهای حاکم بر دنیا نیز امر غریب به حساب نمیآید و به عنوان نوعی تفاوت در حکم و یا سبب ایجاد اختلال در اصل برابری تلقی نمیشود.