قرآن در ابتدا بر قلب نازل شده است:
خداوند متعال میفرماید: ﴿وَإِنَّهُۥ لَتَنزِیلُ رَبِّ ٱلۡعَٰلَمِینَ ١٩٢ نَزَلَ بِهِ ٱلرُّوحُ ٱلۡأَمِینُ ١٩٣ عَلَىٰ قَلۡبِکَ لِتَکُونَ مِنَ ٱلۡمُنذِرِینَ ١٩۴ بِلِسَانٍ عَرَبِیّٖ مُّبِینٖ ١٩۵﴾ [الشعراء: ١٩٢-١٩۵] «و این [قرآن] نازل شدۀ صاحباختیار جهانیان است. [که] روح الامین آن را به زبان فصیح روشن بر قلب تو نازل کرده است تا هشداردهنده باشى».
فرمود: ﴿عَلَىٰ قَلۡبِکَ﴾ (بر قلب تو) و نفرمود بر گوش یا دیدگانت یا ذهنات یا مانند آن بلکه ﴿عَلَىٰ قَلۡبِکَ﴾، و این نشانهای آشکار است.
خداوند متعال همچنین میفرماید: ﴿قُلۡ مَن کَانَ عَدُوّٗا لِّـجِبۡرِیلَ فَإِنَّهُۥ نَزَّلَهُۥ عَلَىٰ قَلۡبِکَ بِإِذۡنِ ٱللَّهِ﴾ [البقره: ٩٧] «بگو: هرکه جبرئیل را دشمن مىدارد، [آگاه باشد که] او به اذن و فرمان خدا قرآن را بر قلب تو نازل کرده است».
بنابراین اولین عضوی که توسط قرآن مورد خطاب قرار میگیرد، قلب است و اگر قلب آن را پذیرفت بقیه اعضای بدن نیز به پیروی از آن میپذیرند و اگر روی برتافت بقیه اعضاء مانند افرادی بیسرپرست خواهند شد.
شیخ الإسلام ابن تیمیه/ در «التحفه العراقیه» پس از سخنی طولانی دربارۀ وضعیتهای قلب میگوید: «این چیزی که ذکر کردیم بیان میکند که اساس دین در حقیقت امور باطنی ـ از جمله علوم و اعمال باطنی ـ میباشد، و کردار ظاهری بدون آن سودی ندارد»[۱]
به همین دلیل قلب پیامبر ج برای پذیرش قرآن پیش از نزول آن آماده میشود. از انس بن مالکس روایت شده که در حالی که رسول الله ج همراه با کودکان بازی میکرد جبریل÷ نزد او آمده، پس او را گرفته و به زمین زده و سینهاش را شکافت. قلبش را بیرن آورد و از آن تکهای را بیرون آورده و گفت: این بهرۀ شیطان از تو میباشد..» به روایت امام مسلم؛ امام بخاری نیز مانند آن را روایت کرده است.
[۱]– ص: ۴۲.