منظور از امور مهم و ضروریات شرعی همه چیزهایی است که سعادت انسان در زندگی و آخرت به آن وابسته میباشد، مانند اصول ایمان و عقیده، و یا اصول شرعی علمی، مانند نماز و زکات و روزه و حج، یا نیکی کردن به پدر و مادر و نیکی کردن به همه مردم، و یا دور کردن از زشتیها و عموم منکرات، مانند کشتن مردم و زنا و ربا و امثال آن.
برای همه این امور مهم قرآن دلایل واضح و قطعی ارائه داده است و قابل رد یا تاویل نیستند که هیچ کس نمیتواند در آن شک کند، نمیتواند در مقابل آن چیزی بگوید: و همچنین مفهوم آن قطعی است، و بلکه اینها نصوصی هستند که فقط بر یک چیز و یک مفهوم دلالت میکنند، به عنوان مثال در مورد واجب بودن نماز و زکات در قرآن آمده است: ﴿وَأَقِیمُواْ ٱلصَّلَوٰهَ وَءَاتُواْ ٱلزَّکَوٰهَ ﴾ [البقره: ۴۳]. «و نماز را بپا دارید، و زکات را بپردازید».
﴿فَوَیۡلٞ لِّلۡمُصَلِّینَ ۴ ٱلَّذِینَ هُمۡ عَن صَلَاتِهِمۡ سَاهُونَ ۵﴾ [الماعون: ۴-۵]. «پس وای بر نمازگزارانی که. در نماز خود سهلانگاری میکنند».
و میفرماید ﴿وَوَیۡلٞ لِّلۡمُشۡرِکِینَ ۶ ٱلَّذِینَ لَا یُؤۡتُونَ ٱلزَّکَوٰهَ﴾ [فصلت: ۶-۷]. «واى بر مشرکان. همانها که زکات را نمىپردازند».
و در مورد اینکه نیکی به پدر و مادر واجب است میفرماید: ﴿وَبِٱلۡوَٰلِدَیۡنِ إِحۡسَٰنًا﴾ [الإسراء: ۲۳]. «و به پدر و مادر نیکی کنید».
و در مورد حرمت ربا میفرماید: ﴿وَأَحَلَّ ٱللَّهُ ٱلۡبَیۡعَ وَحَرَّمَ ٱلرِّبَوٰاْ﴾ [البقره: ۲۷۵]. «و خدا بیع (خرید و فروش) را حلال کرده، و ربا را حرام».
و در مورد حرمت زنا میفرماید: ﴿وَلَا تَقۡرَبُواْ ٱلزِّنَىٰٓۖ إِنَّهُۥ کَانَ فَٰحِشَهٗ وَسَآءَ سَبِیلٗا ٣٢﴾ [الإسراء: ۳۲]. «و نزدیک زنا نشوید، که کار بسیار زشت، و بد راهى است».
و اینگونه راه برای آنان که میخواهند با تاویل یا انکار از تکالیف شرعی بیرون بروند و آن را انجام ندهند بسته است، چون نصوصی که بر تکالیف شرعی دلالت میکنند واضح و روشناند و فقط یک مفهوم دارند! و همین است که خداوند متعال میفرماید: ﴿لَقَدۡ أَرۡسَلۡنَا رُسُلَنَا بِٱلۡبَیِّنَٰتِ﴾ [الحدید: ۲۵]. «ما رسولان خود را با دلایل و معجزات روشن و شریعتهاى آشکار فرستادیم».
به خصوص امور مالی، چون مردم به آن وابسته هستند، پس اگر نصوص واضح و قطعی نباشند اختلاف درست میشود، و مردم دچار تفرقه میگردند، و دین و دنیا خراب میشود.
به خاطر این احکام ارث و مقادیر آن به صورت مفصل در قرآن در اوائل سوره نساء بیان شدهاند، و نماز – که از مال مهمتر است – اصل مشروعیت آن در قرآن بیان شده است و تفاصیل آن اغلب در سنت نبوی بیان شده است.
بنابراین مسایل مهمی که صلاح و بهبودی هر دو جهان انسان بدان وابسته است باید با نصوص واضح و قاطع قرآنی ثابت باشند، نصوصی که احتمالات مختلفی نداشته باشند به خصوص مسایلی که مربوط به امور مالی است. و همچنین اصل نماز و زکات و روزه و حج و اصول عقیده در شریعت اسلامی ثابت هستند. آیا واجب بودن خمس در درآمدها با چنین دلایل قاطع قرآنی ثابت است؟ چنان که زکات وارث و امثال آن ثابت هستند؟!.