«قاری‌ترین یک قوم به کتاب خدا برای آنان امامت دهد

«یوُمُّ الْقَوْمَ أَقْرَوُهُمْ لِکِتَابِ اللهِ فَإِنْ کَانُوا فِی الْقِرَاءَهِ سَوَاءً فَآَعْلَمُهُمْ بِالسُّنَّهِ فَإِنْ کَانُوا فِی السُّنَّهِ سَوَاءً فَآَقْدَمُهُمْ هِجْرَهٌ فَإِنْ کَانُوا فِی الْهِجْرَهِ سَوَاءً فَآَقْدَمُهُمْ سِلْمًا وَلَا یوْمَّنَّ الرَّجُلُ الرَّجُلَ فِی سُلْطَانِهِ وَلَا یقْعُدْ فِی بَیتِهِ عَلَى تَکْرِمَتِهِ إِلَّا بِاذْنِهِ».[۱]

«قاری‌ترین یک قوم به کتاب خدا برای آنان امامت دهد، اگر همه در قرائت یک‌سان بودند، داناترین‌شان به سنّت امامت دهد، اگر همه در علم به سنّت یکسان بودند، کسی که پیش از دیگران هجرت نموده است، امامت دهد و اگر در هجرت با هم یکسان بودند کسی که پیش از همه اسلام آورده امامت دهد و شخص در حوزه‌ی سلطنت و حکمرانی شخص دیگر امامت ندهد و در جایگاه صاحب خانه ننشیند جز با اجازه‌ی خودش».

[۱]– مسلم، ۱۰۷۹٫

مقاله پیشنهادی

خیار(داشتن اختیار در معامله)

حکمت مشروعیت داشتن اختیار در معامله داشتن حق اختیار در معامله از محاسن اسلام است؛ …