تفسیر آیات (۶)

جزء اول

سوره‌ی فاتحه

دیگری نیروی‌گمراه و سرگشته است‌که منتهی به خدا نمی‌گردد و راه او را در پـیش نـمی‌گیرد. بر مسـلمان واجب است‌که با این نیروی‌گمراه و سرگشته بجنگد و به مبارزه و نبرد برخیزد و بر آن بتازد. مسلمان نباید ترس و خوفی به خود راه دهد از ایـنکه این نیروی‌گمراه و سرگشته ستبر و نیرومند و سرکش باشد. چه این نیرو، چون‌گمراه و سرگشته است به علت گم‌کردن سرچشمه‌ی نخستین خود – نیروی پروردگار – قوت حقیقی خویش را از دست می‌دهد و خوراک همیشگی و دائمی‌که توانائی آن را نگاه می‌دارد و بدو مدد می‏بخشد، از دسترس بدور می‌ماند. این‌، همانند ماده‌ی قطور و ستبری است‌که از ستاره‌ی افروخته‌ای جدا شود. چندان نمی‌گذردکه این جرم هر چند هـم قطعه‌ی بزرگی باشد، نور خود را از دست می‌دهد و به خاموشی می‌گراید و سرد می‌شود.
در صورتی‌که هر ذره‌ای که چسبیده به سرچشـمه‌ی افروخته و تابنده‌اش باشد، نیرو و گرمی و روشنائیش پایدار و پردوام می‌ماند:
(کَمْ مِنْ فِئَهٍ قَلِیلَهٍ غَلَبَتْ فِئَهً کَثِیرَهً بِإِذْنِ اللَّهِ).
بسا بوده است که گروه کمی بـه امـر خدا بـر گروه فراوانی چیره شده است‌. (‌بقره/۲۴۹)
این‌گروه اندک بر آن‌گروه بی‌شمار چیره‌گشـته است چون متصل به سرچشمه‌ی نیروی نخستین بوده است و از منبع یگانه‌ی همه‌ی نیروها و شیوه‌ها، مدد و یاری خواسته است‌.
و اما موضع مسلمان در برابر نیروهای طبیعی جهان‌، موضع آشنائی و دوسـتی است نه موضع تـرس و دشمنانگی‌. بدین معنی‌که نـیروی انسـان و نـیروی طبیعت هر دو از اراده و خواست پروردگار، بیرون
می‌دمند و هر دو زیر فرمان اراده و خواست خدا هستند و هر دو هماهنگ و مددکار یکدیگر و در حرکت به سوی یک جهت می‏‎باشند.
عقیده‌ی مسلمان بدو پیام می‌دهد و الهام مـی‌نماید که خداوندِ پروردگار، همه‌ی این نیروها را آفریده است تـا دوست مددکار و یاوری برای او باشند و با او سر دشمنی ندارند، و راه به دست آوردن این دوستی نـیز این است‌که در باره آن بیندیشد و با آن آشنا شود و همکاری خود را از آن دریغ ندارد و به همراه آن‌، به سوی خداکه پـروردگار او و پروردگار آن است‌، رهسیار گردد.
اگر هم این نیروها گاهگاهی او را می‌آزارند، این بدان خـاطر است که درباره آنـها نیندیشیده است و راه شناسائی آنها را نیافته است و به قانونی‌که آنها را به حرکت درآورده، پی نبرده است‌.
غربی‌ها – وارثان جاهلیت رومانی – عادت دارند که درباره‌ی نیروهای طبیعت‌، عبارت (‌قهر طبیعت‌) را به‌کار برند … این تعبیر دلالت صریح و آشکاری بر دیـدگاه جاهلیتی داردکه با خدا و با روح ایـن جهانی‌که فرمانبردار خدا است‌، صله و پیوندش‌گسیخته می‏‎باشد. و اما مسلمانی‌که دلش با پروردگار رحمن و رحیمش پیوند دارد و روحش با روح این گیتی و دنـیائی‌که تسبیح‌گوی خداوند جهانها و جـهانیان است‌[۲]، رابطه‌ی ناگسستنی دارد … ایـمانش به ایـن است‌که ایـنجا رابطه‌ای غیر از رابطه‌ی قهر و خشم و جفا و ستم در میان است‌. او معتقد است‌که خداوند همه‌ی این نـیروها را از نیستی به هستی آورده است و هـه نـیروها را برابر قانون و سنت یگانه‌ای آفریده است تـا برحسب ایـن قانون‌، جهت رسیدن به هدفهای معیّنی‌که برای آنها در نظرگرفته شده است‌، با یکدیگر تـعاون و همکاری داشته باشند. خداوند این نیروها را در آغـاز به زیر فرمان انسان کشیده است وکشف اسرار و رموز و معرفت و شناخت قوانین آنـها را برای انسـان آسان نموده است‌.
هر وقت‌که خداوند اسباب پیروزی را با یاری یکی از نیروها، برای انسان مهیا و آماده سازد، بر او واجب است‌که خدا را در قبال این نعمت سپاسگزاری‌کند.
زیرا خدا است‌که آن نیرو را برایش مسخر نـموده و زمام آن را در اختیارش گذاشته است‌. چه در اصل انسان نیست‌که بر چنین نیروئی چیره می‌گردد:
(سَخَّرَ لَکُمْ مَا فِی الأرْضِ)‌.
آنچه در زمین است به زیر فرمان شـما کشیده‌ایم و مسخرتان ساخته‌ایم‌. (‌حج/۶۵‌)
در این صورت‌، شعو‌ر و احساس او را، اوهام و خیالات در برابر نیروهای طبیعت پر نـمی‌سازد و مـیان او و نیروها ترس و بیمی به پا نمی‌شود.
او به خدای یگانه ایـمان می‌آورد و تـنها خدا را می‌پرستد و فقط از خدا یاری می‌جوید. می‌داندکه این نیروها آفریده‌ی پروردگار او است و لذا درباره آنـها می‌اندیشد و با آنها مأنوس می‌گردد و با اسرارشـان آشنائی می‏‎یابد. نیروها هم او را یاری می‌دهند و برای او پرده‌ی اسرار خویش راکنار می‌زنند. در نتیجه انسان با نیروها در پهنه‌ی جهانی‌که مأنوس و دوست و مهربان است‌، به زندگی می‌پردازد.
سخن پیغمبر صَلَّی اللهُ عَلَیْهُ وَاله وَ سَلَّمَ ‌چه زیبا است‌، آنگاه‌که به‌کوه اُ‌حُد می‌نگرد و می‌فرماید:
(هذا جَبَلٌ یُحِبُّنا وَنُحِبُّهُ).
ایـن کوهی است که دوسـتمان مـی‌دارد و دوستش می‌داریم‌.

مقاله پیشنهادی

فضیلت سفارش به قرآن

عَنْ طَلْحَهَ ابْنِ مُصَرِّفٍ قَالَ: سَأَلْتُ عَبْدَ اللَّهِ بْنَ أَبِی أَوْفَى: آوْصَى النَّبِیُّ صلی الله …