اگر ماده یا انرژی گرایش به «خود تنظیمی» داشته باشد، دو سؤال باقی میماند:
الف) ماده و انرژی چگونه این گرایشها را پیدا کردهاند؟
ب) ماده و انرژی چگونه با این گرایشها به وجود آمدهاند؟
اگر چه واژهی کوانتوم و کیهانشناسی را افرادی که در علوم فیزیکی کار میکنند به کار میبرند، اما ترکیب آنها به پرسشهایی منجر میشود که علمی نیستند.
در همه الگوهایی که میکوشند خلقت خود به خود جهان را به کمک پدیدههای کوانتومی توضیح دهند، چیز یا چیزهایی، زمینهی خلقت مطرح میشوند. مثلاً مدل هارتل-هاوکینگ مشتمل بر فضاهای هیلبرت، اپراتورهای کوانتومی و… ماتقدم است[۱].
به قول جان بارو (J.Barrow فیزیکدان انگلیسی) در هیچ یک از معناهایی که واژه عدم در آنها به کار میرود، کسی واقعاً آفرینش از عدم را اثبات نمیکند. وجود پیشین قوانین کوانتومی، میدانهای کوانتومی، زمان، فضاء و احتمالاً منطق مفروض گرفته میشود. در حال حاضر هیچ راهی وجود ندارد که بتوان از این قوانین چشمپوشی کرد[۲].
تجلیات کوانتومی، از عدم مطلق سرچشمه نمیگیرد، بلکه نیازمند میدان کوانتومی هستند تا رخ دهند؛ اما میدان کوانتومی را نمیتوان عدم تلقی کرد، بلکه هویتی با ساختار است که ما مبدأ آن را نمیدانیم. پس کوشش برای تبیین ظهور جهان با تلقی یک افت و خیز کوانتومی، نه تنها نیاز به خالق را نفی نمیکند، بلکه پیشینه مسئله را بررسی می کند.
💬 به نقل از کتاب «فیزیکدانان غربی و مسألهی خداباوری»؛ تألیف: مهدی گلشن
🔹منابع:
۱٫ R. J. Russell, N. Murphy and C. J. Isham, eds,Quantum)
Cosmology and the Lams of Nature(Vatican City State:
.Vatican Observatory Publications, 1993), P.298
۲٫ J. Barrow,World Within Worlds (Oxford: Clarendon) Press, 1988), P. 231