إن الحمد لله نحمده و نستعینه و نستغفره و نعوذ بالله من شرور أنفسنا و من سیئات أعمالنا , من یهده الله فلا مضل له و من یضلل فلا هادی له و أشهد أن لا إله إلا الله وحده لا شریک له و أشهد أن محمد اً عبده و رسوله , { یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ اتَّقُواْ اللّهَ حَقَّ تُقَاتِهِ وَلاَ تَمُوتُنَّ إِلاَّ وَأَنتُم مُّسْلِمُونَ } [ آل عمران/۱۰۲] , { یَا أَیُّهَا النَّاسُ اتَّقُواْ رَبَّکُمُ الَّذِی خَلَقَکُم مِّن نَّفْسٍ وَاحِدَهٍ وَخَلَقَ مِنْهَا زَوْجَهَا وَبَثَّ مِنْهُمَا رِجَالاً کَثِیراً وَنِسَاء وَاتَّقُواْ اللّهَ الَّذِی تَسَاءلُونَ بِهِ وَالأَرْحَامَ إِنَّ اللّهَ کَانَ عَلَیْکُمْ رَقِیباً } [ النساء/۱] , { یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَقُولُوا قَوْلاً سَدِیداً , یُصْلِحْ لَکُمْ أَعْمَالَکُمْ وَیَغْفِرْ لَکُمْ ذُنُوبَکُمْ وَمَن یُطِعْ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَقَدْ فَازَ فَوْزاً عَظِیماً } [ الأحزاب/۷۱-۷۰] أما بعد فإن أصدق الحدیث کتاب الله و أحسن الهدی هدی محمد صلى الله علیه و سلم و شر الأمور محدثاتها و کل محدثه بدعه و کل بدعه ضلاله و کل ضلاله فی النار.
فضیلت اصحاب رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم چیزی نیست که در این مقاله می خواهم به آن بپردازم اگر چه رابطه ی مستقیمی با آنچه به آن می پردازم دارد. چرا که هر صاحب عدل و انصافی حتی اگر به مقتضیات آن عمل نکند به حقیقتش اعتراف کرده و در مقابلش سرتعظیم فرود می آورد.
بله اقرار به فضیلت و سبقت اصحاب رضی الله عنهم در ایمان وعمل تنها یک احساس و یا یک داستان برای قهرمان سازی نبوده و نیست ، بلکه عقیده ای است که همانند دیگر مسائل عقیدتی برای خوشبختی دنیا و آخرت انسان ضروری و حیاتی است و ما این مهم را در کتب علمای اسلام، آنهایی که در موضوع عقیده کتاب نوشته اند به وضوح دیده و می بینیم.
من در این نوشتهی کوتاه می خواهم به مسئله ی فهم صحابه رضی الله عنهم نسبت به دین؛ یعنی اعتقاد و اعمال آنها و پیروی از این فهم، به صورتی مختصر بپردازم تا ناخواسته همانند کسانی نشویم که فقط محبت را در مدح و تعریف خالی خلاصه کرده و در عمل هیچ بهایی برای محبوب خود قایل نمی شوند.
قبل از هرچیز از کلام الله شروع می کنیم تا ببینیم صاحب این شریعت حنیف جل جلاله ما را در رابطه با اصحاب رضی الله عنهم به چه چیزی امر می فرماید:
{وَالسَّابِقُونَ الأَوَّلُونَ مِنَ الْمُهَاجِرِینَ وَالأَنصَارِ وَالَّذِینَ اتَّبَعُوهُم بِإِحْسَانٍ رَّضِیَ اللّهُ عَنْهُمْ وَرَضُواْ عَنْهُ وَأَعَدَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِی تَحْتَهَا الأَنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا أَبَداً ذَلِکَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ.} التوبه ۱۰۰
پیشگامان نخستین مهاجران و انصار ، و کسانی که به نیکی روش آنان را در پیش گرفتند و راه ایشان را به خوبی پیمودند ، خداوند از آنان خوشنود است و ایشان هم از خدا خوشنودند ، و خداوند برای آنان بهشت را آماده ساخته است که در زیر ( درختان و کاخهای ) آن رودخانهها جاری است و جاودانه در آنجا میمانند . این است پیروزی بزرگ و رستگاری سترگ .
در این آیه مسلمانان به وضوح به اتباع و پیروی از صحابه رضی الله عنهم امر شده و در عوض این اتباع نیک به بهشت بشارت یافته اند.
{وَالَّذِینَ جَاؤُوا مِن بَعْدِهِمْ یَقُولُونَ رَبَّنَا اغْفِرْ لَنَا وَلِإِخْوَانِنَا الَّذِینَ سَبَقُونَا بِالْإِیمَانِ وَلَا تَجْعَلْ فِی قُلُوبِنَا غِلّاً لِّلَّذِینَ آمَنُوا رَبَّنَا إِنَّکَ رَؤُوفٌ رَّحِیمٌ} . الحشر ۱۰
کسانی که پس از مهاجرین و انصار به دنیا میآیند ، میگویند : پروردگارا ! ما را و برادران ما را که در ایمان آوردن بر ما پیشی گرفتهاند بیامرز . و کینهای نسبت به مؤمنان در دلهایمان جای مده ، پروردگارا ! تو دارای رأفت و رحمت فراوانی هستی .
در این آیه نیز همانطور که ملاحظه می کنید به فضیلت سبقت اصحاب رضی الله عنهم در ایمان و محبتی که باید در دلهایمان نسبت به آنها قرار دهیم اشاره شده و چنانچه آشکار است هیچ محبتی در زندگی انسان بدون تأثیر نخواهد ماند و پیروی و همگونی بهترین دلیل بر محبت صادقانه است و همواره بین این دو یعنی محبت و اتباع رابطه ای دو سویه برقرار است.
{وَالَّذِینَ آمَنُواْ وَهَاجَرُواْ وَجَاهَدُواْ فِی سَبِیلِ اللّهِ وَالَّذِینَ آوَواْ وَّنَصَرُواْ أُولَئِکَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقّاً لَّهُم مَّغْفِرَهٌ وَرِزْقٌ کَرِیمٌ}. انفال ۷۴
بیگمان کسانی که ایمان آوردهاند و مهاجرت کردهاند و در راه خدا جهاد نمودهاند ، و همچنین کسانی که پناه دادهاند و یاری کردهاند ، مؤمنان حقیقی اند. برای آنان آمرزش و روزی شایسته است .
در این آیه نیز الله عزوجل با بیان حقیقت ایمان مهاجرین و انصار رضی الله عنهم آنها را ستوده و گویی توجه ما را به این نکته جلب می کند که اگر خواهان ایمانی حقیقی هستید باید همانند آنها عمل کرده و در به دست آوردن چنین ایمانی از آنها پیروی کنید.
حال با مراجعه به سنت مطهر رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم به این احادیث بر می خوریم:
¨ عَنْ عَبِیدَهَ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ عَنِ النَّبِىِّ -صلى الله علیه وسلم- قَالَ « خَیْرُ النَّاسِ قَرْنِى ثُمَّ الَّذِینَ یَلُونَهُمْ ثُمَّ الَّذِینَ یَلُونَهُمْ »[۱]
بهترین انسانها در دوران من زندگی می کنند سپس آنهایی که بعد از آنها می آیند سپس آنهایی که بعد از آنها می آیند.
رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم در این حدیث که در صحیح بخاری و مسلم روایت شده در واقع به برتری صحابه رضی الله عنهم سپس تابعین و در آخر تبع تابعین اشاره می کند و این مسئله برما پوشیده نیست که این برتری بی مثیل صحابه تنها به خاطر زندگی در فضای نزول وحی و هم صحبتی با بهترین خلق یعنی حضرت محمد صلی الله علیه وآله و سلم نبوده بلکه امر دیگری نیز در این میان دخیل است و آن ایمان و فهمی است که با استفاده از این موقعیت در آنها به وجود آمده و از آنها خیرالناسی ساخته که آثار آن در حیات مبارکشان هر لحظه به ظهور نشسته است.
¨ حدیث أبى قتاده أن النبی صلى الله علیه وسلم قال :- ( إن یطع القوم أبا بکر وعمر یرشدوا) [۲]
ابوقتاده رضی الله عنه از رسول الله صلی الله علیه و سلم روایت می کند که اگر مردم از ابوبکر و عمر رضی الله عنمها اطاعت کنند هدایت می شوند.
¨ عَنْ حُذَیْفَهَ بن الیمان رضی الله عنه ، أَنّ النَّبیَّ صلی الله علیه و سلم قَالَ : ” اقْتَدُوا باللَّذَیْنِ مِنْ بعْدِی : أَبی بکْرٍ ، وَعُمَرَ “[۳]
از حذیفه بن یمان رضی الله عنه روایت شده رسول الله صلی الله علیه و سلم فرمود: بعد از من به ابوبکر و عمر رضی الله عنهم اقتدا کنید.
¨ عن عرباض بن ساریه رضی الله عنه عن النبی صلی الله علیه و سلم: أُوصِیکُمْ بِتَقْوَى اللَّهِ ، وَالسَّمْعِ وَالطَّاعَهِ ، وَإِنْ کَانَ عَبْدًا حَبَشِیًّا ، فَإِنَّهُ مَنْ یَعِشْ مِنْکُمْ بَعْدِی فَسَیَرَى اخْتِلَافًا کَثِیرًا ، فَعَلَیْکُمْ بِسُنَّتِی وَسُنَّهِ الْخُلَفَاءِ الرَّاشِدِینَ الْمَهْدِیِّینَ ، فَتَمَسَّکُوا بِهَا ، وَعَضُّوا عَلَیْهَا بِالنَّوَاجِذِ ، وَإِیَّاکُمْ وَمُحْدَثَاتِ الْأُمُورِ ، فَإِنَّ کُلَّ مُحْدَثَهٍ بِدْعَهٌ ، وَکُلَّ بِدْعَهٍ ضَلَالَهٌ.
شما را به تقوای الهی و شنیدن و اطاعت کردن توصیه می کنم و اگر چه (اطاعت از) برده ای حبشی باشد. همانا کسی که بعد از من زنده بماند اختلافات فراوانی را مشاهده خواهد کرد پس بر شماست پیروی از سنت من و سنت خلفای راشدین و هدایت گر و به آن تمسک جسته و با دندان آن را بگیرید و بپرهیزید از امور جدید و نو(در امر دین) زیرا که هر امر جدیدی بدعت است و هر بدعتی گمراهی.
در این حدیث نیز امر به پیروی از خلفای راشدین کاملا آشکار است و پیروی از سنت آنها که در واقع همان سنت رسول الله صلی الله علیه و سلم است بر ما واجب گشته و به چنگ زدن به آن توصیه شده ایم .
رسول الله صلی الله علیه و سلم خبر از اختلافاتی می دهد که در آینده در میان امتش بوجود خواهد آمد و راه برون رفت از این مشکلات را پیروی از سنت مبارک خویش و جانشینان هدایت گر و هدایت شده ی خویش معرفی می کند و امتش را از لا ابالی گری در امر دین و ظهور آراء و نظریه های جدید مبتنی بر فهمی جدای از فهم خود و اصحابش که همان بدعت است بر حذر می دارد.
¨ أخرج مسلم فی صحیحه[۴] من حدیث أبی موسى الأشعری قال :- صلینا المغرب مع رسول الله صلى الله علیه وسلم فقلنا لو جلسنا حتى نصلی معه العشاء فجلسنا . فخرج علینا . فقال :- (ما زلتم ههنا ). فقلنا :- یا رسول الله صلینا معک المغرب ثم قلنا نجلس حتى نصلی معک العشاء . قال :- ( أحسنتم وأصبتم )-ورفع رأسه إلى السماء وکان کثیرا ما یرفع رأسه إلى السماء – . فقال :- ( النجوم أمنه للسماء فإذا ذهبت النجوم أتى السماء ما توعد . وأنا أمنه لأصحابی . فإذا ذهبت أتى أصحابی ما یوعدون . وأصحابی أمنه لأمتی . فإذا ذهب أصحابی أتى أمتی ما یوعدون) .
امام مسلم نیشابوری در صحیحش از ابوموسی اشعری رضی الله عنه روایت می کند که : ما نماز مغرب را با رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم خواندیم سپس گفتیم: بیایید بنشینیم تا نماز عشاء را نیز با او بخوانیم و نشستیم. سپس او صلی الله علیه و آله و سلم نزد ما آمده و فرمود: هنوز اینجایید؟ گفتیم ای رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم : نماز مغرب را با شما خواندیم سپس گفتیم که بنشینیم تا نماز عشاء را هم بخوانیم.
فرمود: کار نیکو و موافق با سنت انجام داده اید و به آسمان نگریست – و این کار را بسیار انجام می داد- سپس گفت: ستارگان، امین آسمان هستند و آن زمان که ستارگان بروند بر آسمان آنچه وعده داده شده می آید و من امین اصحابم هستم زمانی که بروم بر اصحابم آنچه وعده داده شده اند خواهد آمد و اصحاب من امین امت هستند پس آن زمان که اصحابم بروند بر امتم آنچه وعده داده شده اند می آید.
در این حدیث رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم نسبت اصحابش را به آیندگان، همانند نسبت آنها به خود و نسبت ستارگان به آسمان تشبیه می کند و همانطور که واضح است رسول الله صلی الله علیه وآله و سلم خبر از وجوب هدایت امت توسط اصحاب، همانند هدایت آنها توسط پیامبرشان صلی الله علیه و سلم و هدایت اهل زمین (پیدا کردن راه در شب تاریک) توسط ستارگان آسمان می دهد.
از جهتی دیگر رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم بقای اصحاب رضی الله عنهم در زمین را ضمانتی بر حفظ امتش از بدعت و گمراهی ها دانسته و این خود دلیلی بس محکم بر فهم صحیح و دقیق آنها از دین بوده که اگر غیر از این باشد دیگر این ضمانت معنایی نخواهد داشت.
اینها تنها تعدادی از احادیث فراوانی است که به فضیلت اصحاب رسول الله صلی الله علیه و سلم در علم ، فهم و درایت در امور اشاره دارد و اگر نه احادیثی که در فضل ابوبکر، عمر ، عثمان ، علی ، ابن مسعود ، ابن عباس ، عمار ، حذیفه ، مردان و زنان اصحاب رضی الله عنهم بر زبان مبارک رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم جاری شده بسیارند.
شهادت اصحاب نسبت به فضیلت یکدیگر
¨ در نامه ی عمربن خطاب به اهل کوفه آمده است: (قد بعثت إلیکم عمار بن یاسر أمیراً وعبد الله بن مسعود معلماً ووزیراً وهما من النجباء من أصحاب محمد صلى الله علیه وسلم من أهل بدر فاقتدوا بهما واسمعوا قولهما وقد آثرتکم بعبد الله على نفسی ) ([۵]) .
عماربن یاسر رضی الله عنه را به عنوان امیر و عبدالله بن مسعود رضی الله عنه را به عنوان معلم و وزیر به سوی شما فرستاده ام و آنها از بزرگان اصحاب محمد صلی الله علیه و آله وسلم و از اهل بدر هستند. پس به آنها اقتدا کرده و از سخنان آنها پیروی کنید و من عبدالله (ابن مسعود) را بر شما ایثار کرده ام.
¨ سخن علی رضی الله عنه : ( ما کنا نبعد أن السکینه تنطق على لسان عمر )([۶]) .
ما بعید نمی دانستیم که آرامش و سکینه بر زبان عمر رضی الله عنه جاری شود.
¨ از حذیفه بن الیمان رضی الله عنهما روایت شده که گفت: (یا معشر القراء خذوا الطریق ممن کان قبلکم، فوالله لئن استقمتم لقد سبقتم سبقًا بعیدًا، ولئن ترکتموه یمینًا وشمالاً لقد ضللتم ضلالاً بعیدًا(,.[۷]
ای گروه قاریان راه گذشتگان را در پیش بگیرد. به الله قسم؛ اگر در راه درست استقامت ورزیدید بسیار سبقت خواهید گرفت و اگر راه مستقیم را رها کرده و به چپ و راست رفتید دچار گمراهی فراوانی خواهید شد.
¨ از ابن مسعود رضی الله عنه روایت است که گفت: إن الله نظر فى قلوب العباد فوجد قلب محمد صلى الله علیه وسلم خیر قلوب العباد ، فاصطفاه لنفسه فابتعثه برسالته ، ثم نظر فى قلوب العباد بعد قلب محمد صلى الله علیه وسلم ، فوجد قلوب اصحابه خیر قلوب العباد ، فجعلهم وزراء نبیه یقاتلون علی دینه ، فمارآه المسلمون حسناً فهو عند الله حسن ، ومآراه المسلمون سیئا فهو عند الله سییء[۸]
همانا الله در قلوب بندگان نظر افکند پس قلب محمد صلی الله علیه و آله و سلم را بهترین قلب یافت و آن را برای خود برگزید و رسالتش را به او واگذار کرد. سپس پس از قلب محمد صلی الله علیه و سلم به قلوب بندگانش نگریست و قلب اصحابش را بهترین قلب ها از میان بندگان یافت و آنها را وزیران پیامبرش قرار داد که برای (اعزاز) دینش جهاد کنند. پس آنچه را مسلمانان نیکو دانستند ( اجماع) آن چیر نزد الله نیکوست و آن چه را ناپسند دانستند نزد الله ناپسند است.
¨ حدیث ابوذر رضی الله عنه آنجا که گفت: -مر فتى على عمر – رضی الله عنه – فقال عمر :- نعم الفتى . قال :- فتبعه أبو ذر . فقال :- یا فتى استغفر لی . فقال :- یا أبا ذر استغفر لک ، وأنت صاحب رسول الله صلى الله علیه وسلم . قال :- استغفر لی قال :- لا أو تخبرنی. قال :- إنک مررت على عمر فقال :- نعم الفتى . وإنی سمعت النبی صلى الله علیه وسلم یقول :- ( إن الله جعل الحق على لسان عمر وقلبه )([۹])
جوانی از کنار عمر رضی الله عنه عبور کرد پس عمر گفت: چه جوان خوبی. ابوذر رضی الله عنه آن جوان را دنبال کرده و به او گفت: ای جوان برایم استغفار کن. گفت: ای ابوذر برای تو استغفار کنم در حالی که تو صحابه ی رسول الله صلی الله علیه هستی! ابوذر رضی الله عنه دوباره گفت برایم طلب آمرزش کن.
(آن جوان) گفت: نمی کنم مگر اینکه علتش را بگویی.
ابوذر رضی الله عنه گفت: تو از کنار عمر رضی الله عنه عبور کردی و او گفت: چه جوان خوبی. و من از رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم شنیدم که فرمود: همانا الله حق را بر زبان و قلب عمر رضی الله عنه قرار داده است.
¨ زائده از عاصم از زر از عبدالله رضی الله عنه روایت می کند که – ( لما قبض رسول الله صلى الله علیه وسلم قال :- الأنصار منا أمیر ومنکم أمیر . فأتاهم عمر قال :- ألستم تعلمون أن رسول الله صلى الله علیه وسلم أمر أبا بکر أن یؤم الناس . قالوا :- بلى . فأیکم تطیب نفسه أن یتقدم أبا بکر . فقالوا :- نعوذ بالله أن نتقدم أبا بکر ) ([۱۰]) .
زمانی که رسول الله صلی الله علیه و سلم وفات نمود انصار گفتند: یک نفر از ما و یک نفر از شما (مهاجرین) به عنوان امیر انتخاب شود. عمر رضی الله عنه نزد آنها آمده و گفت: آیا شما نمی دانید که رسول الله صلی الله علیه و سلم به ابوبکر امر نمود که پیشنماز مردم شود؟ گفتند: بله . گفت: پس کدامیک از شما نفسش راضی می شود که از ابوبکر رضی الله عنه پیشی بگیرد؟
گفتند: پناه بر الله که از ابوبکر رضی الله عنه پیشی بگیریم.
¨ ابن قیم رحمه الله می گوید: ([۱۱])-( ونحن نقول لجمیع المفتین أیکم تطیب نفسه أن یتقدم أبا بکر إذا أفتى بفتوى وأفتى من قلدتموه بغیرها ، ولا سیما من قال من زعمائکم إنه یجب تقلید من قلدناه دیننا ولا یجوز تقلید أبی بکر الصدیق رضى الله عنه .اللهم إنا نشهدک أن أنفسنا لا تطیب بذلک ونعوذ بک أن نطیب به نفساً ) انتهی کلامه .
و ما به همه ی فتوا دهندگان می گوییم: کدامیک از شما راضی می شود که ابوبکر رضی الله عنه فتوایی دهد سپس شما با فتوایی دیگر که به مقلدانتان می دهید از او پیشی بگیرید و خصوصا کسانی از شما که می گویند تقلید از کسانی که ما از آنها تقلید می کنیم واجب است اما تقلید از ابوبکر صدیق رضی الله عنه جایز نیست.
پروردگارا ما شهادت می دهیم که به این کار راضی نیستیم و از این که راضی شویم به تو پناه می بریم.
¨ ابن عیینه از عبدالله بن أبی یزید روایت می کند: کان ابن عباس إذا سئل عن شئ وکان فی القرآن أو السنه قال به . و إلا قال بما قال به أبو بکر وعمر . فإن لم یکن قال برأیه([۱۲]) .
ابن عباس رضی الله عنه زمانی که در مورد مسئله ای از او سؤال می شد که در قرآن و سنت حکم آن وجود داشت به آن فتوا می داد و در غیر این صورت قول ابوبکر و عمر رضی الله عنهما را می گفت، و اگر قولی از آن دو رضی الله عنهما نبود از رأی خودش جواب می داد.
¨ زمانی که علی رضی الله عنه وارد کوفه شد به او گفتند در قصر الأبیض سکونت گزین . گفت: ([۱۳]) : ( لا إن عمر بن الخطاب کان یکره نزوله فأنا أکرهه لذلک ) فنزل فی الرحبه .
نه . همانا عمربن الخطاب رضی الله عنه اقامت در آنجا را مکروه می دانست پس من نیز به همین دلیل آن را مکروه می دانم . سپس در زمینی باز اقامت گزید.
¨ ابن عباس رضی الله عنهما زمانی که برای مناظره با خوارج رفت به آنها چنین گفت: ([۱۴]):- (جئتکم من عند أصحاب رسول الله صلى علیه وسلم ولیس فیکم منهم أحد ، ومن عند ابن عم رسول الله صلى الله علیه وسلم وعلیهم نزل القرآن وهم أعلم بتأویله )
من از میان اصحاب رسول الله صلی الله علیه و سلم پیش شما آمده ام ، درحالی که بین شما یک نفر از آنها هم وجود ندارد و از نزد پسر عموی رسول الله صلی الله علیه وسلم آمده ام و قرآن بر آنها (اصحاب رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم) نازل شده و آنها به معانیش عالم ترند.
از کلام تابعین:
¨ سخن شریح رحمه الله : ([۱۵]) :- إنما اقتفی الأثر ، فما وجدت فی الأثر حدثتکم به .
من، اثر(احادیث رسول الله و قول اصحاب ) را دنبال می کنم و آن چه را در اثر یافتم برای شما بازگو می کنم.
¨ سخن ابراهیم نخعی ([۱۶]) :- لو بلغنی أنهم – یعنى الصحابه – لم یجاوزوا بالوضوء ظفراً لما جاوزته به . وکفى بنا على قوم إزراءً أن نخالف أعمالهم .
اگر بدانم که اصحاب در وضو گرفتن از ناخنی تجاوز نکرده اند از آن حد تجاوز نخواهم کرد.
¨ و همچنین می گوید: ([۱۷]): لو أن أصحاب محمد صلى الله علیه وسلم مسحوا على ظفر لما غسلته التماس الفضل فی اتباعهم .
اگر اصحاب محمد صلی الله علیه و سلم بر ناخنی مسح کرده باشند هرگز آنرا نمی شویم تا فضیلت پیروی از آنها نصیبم شود.
سخن ائمه ی اربعه در پیروی از فهم اصحاب:
امام ابوحنیفه رحمه الله:
امام ابوحنیفه رحمه الله می گوید: ([۱۸]):
من أحکام را از کتاب الله می گیرم و اگر در آن حکمی را نیافتم از سنت رسول الله صلی الله علیه و سلم و احادیث صحیحی که از طریق ثقات دست به دست گشته استفاده می کنم و زمانی که حکم را نه در کتاب الله و نه در سنت رسول الله صلی الله علیه وسلم دیدم به سخنان اصحاب رسول الله صلی الله علیه و سلم رجوع کرده و سخن هرکدام را که خواستم می گیرم و هرکه را نخواستم رها می کنم و به غیر از سخنانشان به سراغ کس دیگری نمی روم . و زمانی که کار به سخنان ابراهیم ، شعبی ، حسن ، ابن سیرین و سعید بن مسیب رحمهم الله و… رسید پس همانطور که آنها اجتهاد کرده اند من هم اجتهاد می کنم.
همچنین می گوید: ([۱۹]):
آنچه از فتوای یک صحابی به من برسد از آن تقلید می کنم و با آن به مخالفت نمی پردازم.
همچنین می گوید: ([۲۰]):
بر توست که سخن اصحاب و روش سلف را در پیش بگیری و از هر چیز جدیدی در دین برحذر باش که آن بدعت است.
از ابویوسف رحمه الله روایت شده، از ابوحنیفه رحمه الله شنیدم که می گفت: ([۲۱])
زمانی که حدیثی از رسول الله صلی الله علیه و سلم از طریق مورد اطمینان به من برسد آن را می گیرم و زمانی که سخنی از اصحابش رضی الله عنهم بیاید از سخنان آنها خارج نخواهم شد اما زمانی که از تابعین سخنی به من رسید من هم با آنها شریک می شوم. (یعنی خود فتوا می دهم)
همچنین می گوید: ([۲۲]) :
هر کس از روش علی رضی الله عنه در مورد رفتار با اهل قبله رویگردان شود قطعا بیچاره و بدبخت می شود.
امام مالک رحمه الله:
♦ اما، امام مالک رحمه الله با نگاهی به کتاب معروفش موطأ کاملا آشکار می شود که سخنان اصحاب برای او حجت می باشد. ([۲۳])
♦امام شاطبی رحمه الله در کتابش «موافقات» می گوید([۲۴]): زمانی که امام مالک رحمه الله به این قضیه ( یعنی الگو قرار دادن اصحاب و روی آوردن به روش زندگی آنها) در مورد اصحاب و کسانی که از آنها پیروی می کنند توجه نشان داد ، الله عزوجل او را الگوی دیگران قرار داد به برکت پیروی از کسانی که الله و رسولش صلی الله علیه وسلم آنها را ستوده و الگو قرار داده ، معاصران او نیز گفته هایش را دنبال کرده و از کارهایش پیروی نمودند.
♦علامه ی فقیه حسن بن محمد المشاط مالکی در کتابش « الجواهر الثمینه فی بیان أدله المدینه» می گوید([۲۵]): حجت دانستن قول اصحاب رضی الله عنهم از امام مالک رحمه الله مشهور است.
امام شافعی رحمه الله:
♦ و اما امام شافعی رحمه الله در اقوال قدیم و جدیدش قول صحابی را حجت دانسته([۲۶]).
امام شافعی رحمه الله در کتابش « الأم»([۲۷]) که از کتابهای جدیدش است می گوید:
تا زمانی که حکمی در کتاب و سنت وجود دارند برای شنونده آنها هیچ عذری جز پیروی از آن وجود ندارد. و اگر حکم در این دو نبود به سراغ سخن اصحاب پیامبر صلی الله علیه و سلم یا سخن یکی از آنها می رویم.
♦و می گوید: علم چند طبقه است
اول: قرآن و سنت ثابت
دوم: اجماع درباره ی چیزی که در قرآن و سنت نیست
سوم: گفته ی اصحاب پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم که هیچ قول مخالفی در برابر آن از دیگر اصحاب وجود نداشته باشد
چهارم: اختلاف اصحاب پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم رضی الله عنهم
پنجم: قیاس بر این طبقات. ([۲۸])
♦ ابن قیم رحمه الله می گوید: این کلام امام شافعی در جدید است([۲۹]).
♦ و بیهقی رحمه الله می گوید([۳۰]) ، امام شافعی در رساله ی قدیمش می گوید: صحابه در هر علم و اجتهاد و تقوی و عقل و هر امری که از آن علمی به دست آمده یا استباط شود ، از ما برترند، و آرای آنها اولی و زیباتر است برای ما از رأی خودمان.
♦بیهقی می گوید([۳۱]): امام شافعی در جای دیگر می گوید: اگر دلیلی از قرآن و سنت برای قولی وجود نداشت ، سخن ابوبکر یا عمر یا عثمان یا علی رضی الله عنهم ، نزد من محبوبت تر از سخن دیگران است …
پس اگر اصحاب در مسئله ای اختلاف کردند که معمولا خیلی کم چنین اختلافاتی وجود دارد، قولی را انتخاب می کنیم که دلیل به همراه داشته باشد.
و اگر اختلاف آنها دلیلی به همراه نداشت قول اکثریت را انتخاب می کنیم. و اگر با هم برابر شدند به بهترین قول از لحاظ دلائلی که نزد ماست نظر می کنیم.
و اگر ببینیم که مفتی های زمانمان یا قبل از ما در چیزی اجماع کرده اند از آنها پیروی می کنیم و این یکی از راه های چهارگانه رسیدن اخبار به ماست که عبارتند از کتاب الله سپس سنت رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم و سپس قول بعضی از صحابه و سپس اجماع فقهاء.
فإذا نزلت نازلهٌ لم نجد فیها واحدهً من هذه الأمور فلیس فی الکلام فی النازله إلا اجتهاد الرأی.فهذا کلام الشافعی رحمه الله ورضی عنه بنصه).
ابن قیم رحمه الله می گوید([۳۲]): و ما گواهی می دهیم که امام شافعی رحمه الله عنه از این قول برنگشته و بلکه کلامش در جدید مطابق و موافق با آن است.
متأسفانه ما مشاهده می کنیم که خیلی از فقهاء می گویند که قول صحابه رضی الله عنهم برای امام شافعی در جدید حجت نمی باشد و این چیزی است که امام ابن قیم رحمه الله آن را در إعلام الموقعین با دلیل رد می کند.
امام احمد بن حنبل:
حجت بودن قول صحابی نزد امام احمد واضح تر از آفتاب در وسط روز است زیرا امام احمد رحمه الله اصل دوم از مذهبش را اعتماد بر قول صحابی قرار داده([۳۳]) تا جایی که فتاوای صحابی را بر حدیث مرسل مقدم دانسته است. ([۳۴])
اسحاق بن ابراهیم بن هانئ در مسائلش می گوید([۳۵]): به ابوعبدالله (امام احمد) گفتم: حدیث رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم که از طریق مرسل باشد و با راویان مورد اطمینان ثابت شده باشد برای تو خوشایند تر است یا کلام صحابه و تابعین با سند متصل و روایان مورد اطمینان ؟
ابوعبدالله – رحمه الله- گفت: گفتار صحابه را بیشتر دوست دارم.
یکی از دلایل حجت بودن قول صحابه نزد امام احمد رضی الله عنه سخنش در کتاب ” سنت” ([۳۶]) است که می گوید: محبت آنها سنت است ، و دعا برایشان قربت ، و اقتداء به آنها ،وسیله و چنگ زدن به گفته هایشان فضیلت .
ابن قیم رحمه الله می گوید([۳۷]): و امامان اسلام همگی بر قبول قول صحابی اتفاق نظر دارند.
گفته ی امام غزالی رحمه الله درباره ی صحابه رضی الله عنهم:
” الصحابه رضی الله عنهم أعرف الناس بمعانی الوحی و إدراک أسراره . الذین شاهدوا الوحی و التنزیل و عاصروه و صاحبوه بل لازموه آناء اللیل و النهار متشمرین لفهم معانی کلامه“[۳۸]
صحابه عارف ترین انسانها نسبت به معانی وحی و فهم اسرار آن هستند، کسانی که شاهد نزول وحی و قرآن بوده و هم عصر و همراه آن زیسته اند و بلکه شبانه روز همنشین آن بوده، عزم خویش را برای فهم معانیش جزم کرده بودند.
حال بعد از تمامی این مطالب که هر کدام چراغی بر فراز راه ما بوده دیگر مجالی برای گفته های من باقی نیست اما اگر من این مطالب را گرد آوری کردم به این خاطر بود که احساس می کنم بعضی ها نا آگاهانه اصحاب رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم و فهم گرانقدر آنها را در نگاه خویش از دایره ی ارزش دور کرده و گویی با زبان بی زبانی ندای: هم رجال و نحن رجال را سر می دهند، یعنی آنها برای خود بوده اند و ما نیز جای خود را داریم و فهم ما امروزه در مسائل دینی بهتر و برتر از فهم صحابه می باشد. این افراد متأسفانه فهم اصحاب رضی الله عنهم را ساده و ابتدایی قلمداد کرده و فهم خود را مترقی و عمیق می دانند و بدتر از همه حتی در مسائلی از شریعت که اصحاب بر آن اتفاق نظر داشته نظری نو ارایه می کنند. و کاش این نظرات جدید و ساختگی فقط در مسائل عبادی بود ولی با نهایت تأسف می بینیم که در مسائل عقیدتی نیز فهم خود را برتر از فهم اصحاب رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم می دانند.
کلام آخر : اینها را نوشتم تا اگر افرادی نا آگاهانه دچار چنین افکاری شده اند متوجه شوند اما آنهایی که هدفشان کوچک شمردن فهم اصحاب است را باید به الله سپرد زیرا اوست که بر همه چیز احاطه دارد.
پاک و منزه است پروردگار تو از توصیفهایی که( مشرکان ) می کنند، پروردگار عزت و قدرت، و درود بر پیامبران باد، و ستایش الله را سزاست که پروردگار جهانیان است.
[۱] . رواه البخاری ( ۲۵۰۹) ومسلم ( ۲۵۳۳)
[۲] – صحیح ابن حبان ۶۹۰۱ بإسناد حسن
[۳] – امام احمد فی مسنده ۲۲۷۳۳ بإسناد حسن رجاله رجال الشیخین
[۴] – صحیح مسلم ۲۵۳۳
[۵] – رواه ابن سعد (۱/ ۸) والطبرانی فی الکبیر( ۹/۸۵) .
[۶] – رواه الفسوی فی تاریخه (۱/ ۴۶۱-۴۶۲ ) وأبو نعیم فی الحلیه ( ۱/۴۲)
[۷] . أسمی المطالب فی سیره أمیر المؤمنین علی بن ابی طالب ۳۸۳
[۸] . سلسه الآثار الصحیحه ۱۱
[۹] . رواه أبوداود فی سننه (۳/۱۳۸-۱۳۹) وابن ماجه فی سننه (۱/۱۰۸) والحاکم فی المستدرک
[۱۰] . رواه أحمد فی المسند (۱/۲۱،۳۹۶) والحاکم فی المستدرک (۳/۶۷) .
[۱۱] . نگاه کن : کتاب الرد على من أخلد إلى الأرض وجهل أن الاجتهاد فی کل عصر فرض ( ۹۸).
[۱۲] . رواه الحاکم فی المستدرک (۱/ ۱۲۷) .
[۱۳] . نگاه کن : البدایه والنهایه ( ۷/۲۶۴).
[۱۴] . نگاه کن :جامع بیان العلم وفضله (۲/۱۲۷).
[۱۵] . مرجع قبلی (۲/۴۲) .
[۱۶] . نگاه کن : الإبانه ( ۱/۳۶۲) .
[۱۷] . مرجع قبلی ( ۱/۳۶۱)
[۱۸] . الصیمری در کتابش أخبار أبی حنیفه وأصحابه (۱۰) .
[۱۹] . نگاه کن : کتاب شرح أدب القاضی (۱/۱۸۵-۱۸۷).
[۲۰] . نگاه کن : کتاب ذم الکلام وأهله (۵/۲۰۷).
[۲۱] . : نگاه کن:کتاب أخبار أبی حنیفه وأصحابه ( ۱۰ -۱۱ ).
[۲۲] . مرجع قبلی: ( ۱۳ ).
[۲۳] . امام ابن قیم این را در کتابش إعلام الموقعین (۴/۱۲۰) تصریح کرده و می گوید (۱/۳۳) ( وأما مالک فإنه یقدم الحدیث المرسل والمنقطع والبلاغات وقول الصحابی على القیاس ) .
[۲۴] . نگاه کن الموافقات : ( ۴/۸۰) .
[۲۵] . نگاه کن : الجواهر الثمینه (۲۱۵) .
[۲۶] . نگاه کن : کتاب الأم ( ۷/۲۶۵) و البحر المحیط ( ۶ / ۵۵، ۶۰ ) والمحصول ( ۲/۵۶۴) وقواطع الأدله (۳/۲۹۰) والإحکام للآمدی (۴/۱۳۰) والبرهان ( ۲/۱۳۶۲) .
[۲۷] . نگاه کن : (۷/۲۶۵) .
[۲۸] . همین سخن را دقیقا بیهقی در کتاب المدخل إلى السنن ( ۱۰۹- ۱۱۰) و الزرکشی در کتاب البحر المحیط ذکر کرده اند ( ۶/۵۵) .
[۲۹] . نگاه کن : إعلام الموقعین ( ۴/۱۲۲) .
[۳۰] . نگاه کن : المدخل إلى السنن الکبرى ( ۱۱۰-۱۱۱) .
[۳۱] . مرجع قبلی
[۳۲] . نگاه کن : إعلام الموقعین ( ۴/ ۱۲۲) .
[۳۳] . نگاه کن : المدخل إلى مذهب الإمام أحمد (۱۱۵- ۱۱۶ ) والمسوده ( ۳۰۰-۳۰۱) وإعلام الموقعین ( ۱/۳۰) والعده لأبی یعلى ( ۴/۱۱۸۱) وأصول مذهب الإمام أحمد ( ۴۳۵-۴۳۶) وبدائع الفوائد (۴/۳۲) .
[۳۴] . نگاه کن : أصول مذهب الإمام أحمد (۳۳۶-۳۳۹) .
[۳۵] . نگاه کن : (۲/۱۶۵) .
[۳۶] . نگاه کن : ( ۷۸ ) .
[۳۷] . نگاه کن : إعلام الموقعین ( ۴/ ۱۲۳ ) .
[۳۸] – إلجام العوام عن علم الکلام ص ۸۲