بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین و الصلاه و السلام علی رسول الله و علی آله و اصحابه الی یوم الدین و اما بعد :
ابن قیم در (شفاء العلیل) در این باره سخن گفته و توضیحاتی به شرح زیر ارائه داده اند:
۱- امتحان بندگان
از جمله حکمت ها یکی اینست که خداوند متعال وجود ابلیس را محکی برای تمایز و جدا ساختن پاکان از ناپاکان قرار داده است و به تعبیری دیگر وجود شیطان ابزاری است که با بودن آن انسانها نمی توانند دوستان خود را از میان دشمنان تشخیص بدهند و بشناسند. روی این اصل حکمت خداوندی مقتضی آن شد که شیطان تا پایان حیات انسانها زنده بماند تا هدف از خلق او بدست آید و اگر خداوند ابلیس را از بین میبرد، این هدف برآورده نمی شد، آری باقی ماندن کفار تا پایان زندگی دنیا که دشمنان خداوند هستند، نیز حلقه ای از همین زنجیر است . اگر خداوند کفار را از بین می برد و همه را نابود می ساخت، حکمت های زیادی که در بقای آنها نهفته است، به هدر می رفتند. قطعاً همانطور که حکمت خداوند مقتضی آن بود که آدم (ابوالبشر) را امتحان کند، امتحان فرزندان آدم نیز از مقتضیات حکمت الهی است تا مخالفان و دشمنان ابلیس به سعادت و دوستان و طرفدارانش به شقاوت برسند.
۲- زنده ماندن شیطان پاداش اعمال گذشته اوست
آری، از جمله حکمت و فلسفه زنده ماندن شیطان تا پایان دنیا اینست که حکمت خداوند بر این می باشد که شیطان در آخرت اندک بهرهای نداشته باشد. حال آنکه در گذشته دور یعنی پیش از رد سجده بر آدم، عبادت و طاعت بسیار کرده است و خداوند زندگی طولانی دنیا را به عنوان پاداش عبادت های گذشته به او عنایت کرده تا نسبت به هیچ کسی که عمل نیکی را انجام داده است، ستم نکرده باشد. انسان مؤمن پاداش اعمال نیکش را در دنیا و آخرت می بیند، اما انسان کافر پاداش اعمال نیک خود را در دنیا وصول می کند و وقتی که به جهان آخرت قدم بگذارد، بهرهای در آنجا نخواهد داشت و این مطلب از احادیث صحیح رسول الله صلی الله علیه وسلم ثابت شده است.
۳- ابقاء شیطان به خاطر آن است تا بار گناهانش سنگین شود
زنده ماندن شیطان تا روز قیامت به خاطر اکرام و تعظیم نیست، زیرا اگر شیطان میمرد، برایش بهتر بود و عذابش کمتر و شرش کوتاه تر بود. اما شیطان به خاطر سنگینی جرمش و اصرارش بر معصیت و مخاصمت با خداوند متعال که احکامش برای تمام کائنات واجب است و به خاطر عیب جوئی در حکمت خداوند و قسمش مبنی بر قطع رابطه بندگان خداوند با خداوند و جلوگیری از عبادت پروردگار، پروردگار می خواهد با ابقا و زنده نگاه داشتن او، عذابش را به میزان جرایمش تشدید کند، او را مهلت داد تا بر گناهانش افزوده شود و مستوجب مجازاتی منحصر به فرد باشد و در عذاب و عقاب در ردیف اول قرار گیرد، همانگونه که در شرک و کفر در ردیف اول قرار دارد و به جهت اینکه ماده هر شر و شرارتی از شیطان نشأت می گیرد، در دوزخ به میزان شرارتش مجازات می شود، هر عذابی که به دوزخیان برسد، نخست از شیطان شروع می شود و بعد به پیروانش سرایت می کند.
۴- ابقاء شیطان بخاطر رهبری مجرمین و اشرار است
از جمله حکمت های زنده ماندن شیطان تا روز قیامت، اینست که شیطان در مخاصمت و جدال با پروردگار گفت:
« قَالَ أَرَأَیْتَکَ هَذَا الَّذِی کَرَّمْتَ عَلَیَّ لَئِنْ أَخَّرْتَنِ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَهِ لأَحْتَنِکَنَّ ذُرِّیَّتَهُ إَلاَّ قَلِیلاً»الإسراء: ۶٢
(شیطان گفت: به من بگو که آیا این همان کسی است که او را بر من ترجیح و گرامی داشتهای؟! (جای تعجّب است) . اگر مرا تا روز قیامت زنده بداری، فرزندان او را همگی جز اندکی (با گمراهی) نابود میگردانم (و لگامِ وسوسه را به دهانشان میزنم و به جاده خطا و گناهشان میکشانم)) .
خداوند می دانست که میان نسل آدم کسانی هستند که شایستگی سکونت در بهشت را ندارند و محل مناسب برای سکونت آنها محلی است که مملو از گندیدگی، خس و خاشاک باشد. شیطان را با این گونه افراد نگاه داشت و به زبان قضا و قدر خطاب به شیطان چنین فرمود: اینها همراهان و دوستان تو هستند، تو در انتظار آنها بنشین و هرگاه آنها را دیدی، به میل خود با آنها رفتار کن، اگر او شایستگی بندگی را داشته باشد، تو را نمی گذارم که بر او چیره شوی، زیرا قیم و متولی پاکان و نیکان من هستم و آنها کسانی هستند که شایستگی عبودیت مرا در خود به وجود آورده اند و تو دوست مجرمان و بزه کاران هستی، آنهایی که از دوستی با من و از در پی بودن خشنودی من، خود را بی نیاز می دانند. خداوند می فرماید: « إِنَّهُ لَیْسَ لَهُ سُلْطَانٌ عَلَى الَّذِینَ آمَنُواْ وَعَلَى رَبِّهِمْ یَتَوَکَّلُونَ * إِنَّمَا سُلْطَانُهُ عَلَى الَّذِینَ یَتَوَلَّوْنَهُ وَالَّذِینَ هُم بِهِ مُشْرِکُونَ» النحل: ٩٩ – ١٠٠
(بیگمان شیطان هیچ گونه تسلّطی بر کسانی ندارد که ایمان دارند و بر پروردگارشان تکیه مینمایند. بلکه تنها تسلّط شیطان بر کسانی است که او را به دوستی میگیرند و به واسطه او شرک میورزند (و خدایان و بتانی را در عبادت انباز خدا میسازند)).
البته از دنیا رفتن پیامبران و مرسلین به خاطر اهانت و تذلیل آنان نیست، بلکه به خاطر اینست که آنها به جایگاه والا و مقام کرامت خود برسند و از خرابی، زشتی و رنج های دنیا آزاد شده و از مزاحمت دشمنان و پیروان رها شوند و بعد از یک پیامبر، پیامبر دیگری بیاید. روی این اصل از دنیا رفتن پیامبران، به نفع آنان و به سود امت است.
نفع آنان به خاطر اینکه از مشکلات دنیا رها می شوند و در نهایت لذت و شادی به پروردگار خود می پیوندند، علاوه بر این، خداوند به پیامبران در مورد رفتن از دنیا و ماندن در آن اختیار داده است هر پیامبری تا خودش مرگ را اختیار نکند، از دنیا نمی رود.
اما راجع به سود امت باید توجه داشته باشیم که اطاعت امت محدود به زمان حیات پیامبران نبوده و نیست، بلکه امت ها بعد از رحلت پیامبران نیز مکلف به اطاعت از آنان هستند و توجه داشته باشیم که پیروان انبیا، انبیا را عبادت نمی کنند، بلکه به فرمان و امر و نهی آنان خدا را عبادت می کنند و خداوند زنده و جاودان است و هرگز نمی میرد، بنابراین از دنیا رفتن پیامبران مصالح و حکمت های بی شماری را برای خود آنها و برای امت در بردارد. علاوه بر این پیامبران انسان هستند و خداوند هیچ انسانی را برای همیشه زنده بودن نیافریده است، بلکه آنها را به عنوان جانشین در روی زمین قرار داده است، یعنی اینکه یک نسل باید برود و نسل دیگر جانشین آن شود، اگر خداوند، انسانها را برای همیشه زنده نگاه می داشت، حکمت و مصلحت خلیفه بودن از دست می رفت و زمین نیز ظرفیت سکونت آنها را از دست می داد. بنابراین، مرگ و مردن کمال هر مؤمنی است، اگر مرگ نمی بود، زندگی در دنیا تلخ می شد و دنیا برای انسانها محبوبیتی نمی داشت، حکمت و فلسفه مرگ در واقع برای مؤمن همان حکمت و فلسفه زندگی است.
وصلی الله وسلم علی محمد وعلى آله وأصحابه والتابعین لهم بإحسان إلى یوم الدین
منبع: کتاب “دنیای جن و شیاطین”؛ دکتر عمر سلیمان اشقر.