در این باب در مورد اخلاق و شمایل و خصوصیات خِلقی و خُلقی پیامبر ج مطالبی آورده شده تا مسلمان از آن الگو گیرد و خودش را با آن زیبا نماید و نفسش را با آن بیاراید و الله متعال را به سبب آن عبادت کند و با مردم رفتار شایسته نماید:
الله متعال میفرماید: ﴿لَّقَدۡ کَانَ لَکُمۡ فِی رَسُولِ ٱللَّهِ أُسۡوَهٌ حَسَنَهٞ لِّمَن کَانَ یَرۡجُواْ ٱللَّهَ وَٱلۡیَوۡمَ ٱلۡأٓخِرَ وَذَکَرَ ٱللَّهَ کَثِیرٗا٢١﴾ [الأحزاب: ۲۱].
«بیتردید، در [رفتار و گفتار] رسول الله، سرمشق نیکویی برایتان است؛ برای هر کس که به الله و روز آخرت امید دارد و الله را بسیار یاد میکند».
و الله متعال میفرماید: ﴿خُذِ ٱلۡعَفۡوَ وَأۡمُرۡ بِٱلۡعُرۡفِ وَأَعۡرِضۡ عَنِ ٱلۡجَٰهِلِینَ١٩٩ وَإِمَّا یَنزَغَنَّکَ مِنَ ٱلشَّیۡطَٰنِ نَزۡغٞ فَٱسۡتَعِذۡ بِٱللَّهِۚ إِنَّهُۥ سَمِیعٌ عَلِیمٌ٢٠٠﴾ [الأعراف: ۱۹۹-۲۰۰].
«[ای پیامبر،] گذشت پیشه کن و به نیکی فرمان بده و از نادانان روی بگردان. و اگر وسوسهای از سوی شیطان به تو رسید، به الله پناه ببر [که] بیتردید، او شنوای داناست».
عَنْ أَبِی هُرَیْرَهَ عَنِ النَّبِیِّ صلی الله علیه وسلم قَالَ: «النَّاسُ مَعَادِنُ کَمَعَادِنِ الذَّهَبِ وَالْفِضَّهِ، خِیَارُهُمْ فِی الجَاهِلِیَّهِ خِیَارُهُمْ فِی الإِسْلَامِ إِذَا فَقُهُوا. وَالأَرْوَاحُ جُنُودٌ مُجنَّدَهٌ، فَمَا تَعَارَفَ مِنْهَا ائْتَلَفَ، وَمَا تَنَاکَرَ مِنْهَا، اخْتَلَفَ»[۱].
از ابوهریره روایت است که: پیامبر صلی الله علیه وسلم فرمود: «مردم مانند معادن طلا و نقره هستند؛ آنان که در جاهلیت، بهترین مردم بودند، در اسلام نیز بهترین مردم هستند، البته به شرط اینکه شناخت و دانش دینی داشته باشند. و ارواح، مانند سپاهیان و دستههای گوناگون یک سپاه هستند؛ آنها که یکدیگر را بشناسند (و ویژگیهای یکسانی داشته باشند)، با هم الفت میگیرند و آنها که یکدیگر را نشناسند، از هم دور میشوند و با هم اُنس نمیگیرند».
ش: مراد از جُنود مُجَنّده، انواع مختلف است. و مراد به تعارف و تناکر نزدیکی و دوری در صفات است، زیرا هرگاه صفات و خصوصیات شخصی با انسان، مخالف جلوه کند، از او بدش میآید و مجهول و ندیده به واسطه ناشناسی زشت پنداشته میشود، و این حدیث از جمله تشبیه مجازی است، زیرا منکر و ناشناخته را به مجهول تشبیه نموده و مناسب را به معلوم و آشکار. حدیث اشاره میکند که هرگاه در وجود خویش نفرتی نسبت به انسان فاضل و صالح احساس کرد، لازم است از سبب آن کاوش و در ازاله آن بکوشد، تا از حالت مذکور نجات یابد.
[۱]– متفق علیه؛ بخاری حدیث شماره ۳۴۹۳ و مسلم حدیث شماره ۲۶۳۸ با لفظ مسلم