جزو ۱۲ نفرِ انصار درمدینه بود که دراطراف مکه با پیامبر (صلی الله علیه وسلم) درپیمان “عقبه اول” بیعت کرد . یکسال بعد در پیمان ” عقبه دوم” که ۷۳ نفر از اهل مدینه بودند عبدالله (رضی الله عنه) هم جزو آنان بود.
پیش از هجرت پیامبر (صلی الله علیه وسلم) به مدینه ، عبدالله بن ابی (منافق) در صدد پادشاهی بود ولی عبدالله بن رواحه (رضی الله عنه) و چند تن دیگر مانع پادشاهی او شدند .. ابن رواحه شاعری فصیح بود وپیامبر (صلی الله علیه وسلم) شعرهایش را دوست داشت ؛ ولی وقتی آیه ی ” گمراهان از شاعران پیروی میکنند” نازل شد ، عبدالله افسرده خاطر شد ولی وقتی آیه ی ” مگر شاعرانی که مومن هستند وکارهای شایسته انجام میدهند ..” خوشحال شد
در جنگ مؤته سپاه دشمن ۲۰۰,۰۰۰ نفر بود وتعداد مسلمانان اندک . چند نفر گفتند; به پیامبر (صلی الله علیه وسلم) خبر دهید که تعداد سپاه دشمن زیادند ولی عبدالله گفت; به خدا سوگند! ما نه با تعداد سربازان و نیروی بازو با دشمن میجنگیم ونه با کثرت افراد ، بلکه با نیروی ایمانی باآنان میجنگیم ، اینک بجنگید که درهرصورت جنگ به سود ما تمام میشود زیرا یا پیروز میشویم یا شهید میشویم
دوسپاه در شام بهم رسیدند وفرمانده اول اسلام زید بن حارثه (رضی الله علیه وسلم) شهید شد بدنبال آن فرمانده دوم جعفر بن ابیطالب (رضی الله عنه) نیز شهید شد و پرچم را عبدالله بن رواحه (رضی الله عنه) بدست گرفت و مردانه جنگید تا اونیز شهیدشد ، دراین هنگام پیامبر (صلی الله علیه وسلم) در مدینه درحین گفتگوی آرام درمجلس ساکت شد سپس دیدگانش رابست وباز کرد درحالیکه به یارانش با اندوه نگاه میکرد فرمود;
پرچم را زید گرفت تاشهید شد ؛ سپس پرچم را جعفر گرفت تاشهید شد و عبدالله بن رواحه پرچم گرفت تاشهید شد وفرمود; هر سه بامن در بهشت خواهند بود باهم به جنگی رفتند وباهم روانه بهشت شدند (برگرفته از استیعاب ابن عبدالبر، اصابه ابن حجر، سیره نبوی ابن هشام، حیاه صحابه کندهلوی و…)