تمامی پیامبران و کسانیکه در پی اصلاح جهان و آدمیت بودند در طول تاریخ به دروغگویی و دیوانگی و جادو و جمبل متهم شدند. و همه کسانیکه برای رسیدن به حقیقت با جامعه تقلید پرست مسائل مخالفت کردند به جاسوسی و نوکری بیگانگان متهم گشتند. تنها گناهشان این بود؛ حرفی زدند که با تصورات پیشینیان و باورهای جامعه همخوانی نداشت.
” وَکَذَلِکَ مَا أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِکَ فِی قَرْیَهٍ مِّن نَّذِیرٍ إِلَّا قَالَ مُتْرَفُوهَا إِنَّا وَجَدْنَا آبَاءَنَا عَلَى أُمَّهٍ وَإِنَّا عَلَى آثَارِهِم مُّقْتَدُونَ”(الزخرف / ۲۳) [و همچنین ما هیچ رسولی پیش از تو در هیچ شهر و دیاری نفرستادیم جز آنکه اهل ثروت و مال آن دیار به رسولان گفتند که ما پدران خود را بر آیین و عقایدی یافتیم و از آنها البته پیروی خواهیم کرد. ]
این است راه و رسم باطل در طول تاریخ…
میخواهد هر صدایی که اندیشهها و باورهایش را تأیید نمیکند و برای آنها ساز و دهل نمیزند را در نطفه خفه کند.
این استراتژی تمامی مستبدان تاریخ بوده و هست. پیش از این فرعون، ذونواس، نمرود، و ابوجهلها چنین کردند… ولی در نهایت، حق سر برآورد و پیروز شد..
آری!..
آنگاه که مردم قید و بند بردگی و غلامی را درهم شکستند، و در پی حقیقت براه افتادند، آفتاب حقیقت تابیدن گرفت و نور بر تاریکیها پیروز شد. هرگز پیامبران از توده مردم نخواستند آنها را بدون دلیل و برهان بپذیرند، و بدون درک حقیقت و مرام از آنها پیروی کنند. تنها چیزی که پیامبران میخواستند این بود که؛ ای مردم عقلهایتان را بکار گیرید تا به حقیقت دست یابید (۱):
خداوند متعال عقلها را به اندیشیدن و با دقت نگریستن دعوت میکند:
“قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانظُرُوا کَیْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّـهُ یُنشِئُ النَّشْأَهَ الْآخِرَهَ إِنَّ اللَّـهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیر(العنکبوت/۲۰) [بگو که در زمین سیر کنید و ببینید که خدا چگونه خلق را ایجاد کرده (تا از مشاهده اسرار خلقت نخست بر شما به خوبی روشن شود که) سپس خدا نشأه آخرت را ایجاد خواهد کرد، همانا خدا بر هر چیز تواناست.]
و خداوند میفرمایند:
“وَهُوَ الَّذِی مَدَّ الْأَرْضَ وَجَعَلَ فِیهَا رَوَاسِیَ وَأَنْهَارًا وَمِن کُلِّ الثَّمَرَاتِ جَعَلَ فِیهَا زَوْجَیْنِ اثْنَیْنِ یُغْشِی اللَّیْلَ النَّهَارَ إِنَّ فِی ذَ?لِکَ لَآیَاتٍ لِّقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ” (الرعد/ ۳)
[اوست خدایی که بساط زمین را بگسترد و در آن کوهها برافراشت و نهرها جاری ساخت و از هرگونه میوه یک جفت پدید آورد، شب تار را به روز روشن بپوشاند، همانا در این امور متفکران را دلایلی روشن (بر قدرت آفریدگار) است. ] و در قرآن کریم تلاوت میکنیم:
“قُل لَّا أَقُولُ لَکُمْ عِندِی خَزَائِنُ اللَّـهِ وَلَا أَعْلَمُ الْغَیْبَ وَلَا أَقُولُ لَکُمْ إِنِّی مَلَکٌ إِنْ أَتَّبِعُ إِلَّا مَا یُوحَى إِلَیَّ قُلْ هَلْ یَسْتَوِی الْأَعْمَى وَالْبَصِیرُ أَفَلَا تَتَفَکَّرُونَ” (الأنعام/ ۵۰)
[بگو: من شما را نمیگویم که گنجهای خدا نزد من است و نه آنکه از غیب (الهی) آگاهم و نمیگویم که من فرشتهام، من پیروی نمیکنم جز آنچه را که به من وحی میرسد. بگو: آیا کور و بینا برابرند؟ آیا فکر و اندیشه نمیکنید؟]
ولی با کمال تأسف امروزه در اذهان توده حق از فهم و درک عقلها برچیده شده، در افراد مجسم گشته است!! اگر فلان شخصیت حرفی زد؛ بی هیچ شک و تردیدی درست است، و نیازی هم به دلیل و برهان ندارد، و نباید در پی تحقیق و صحت و سقم آن بود!!
ولی اگر در پی حقیقت هستیم، و میخواهیم دید و برداشتمان از قضایا دقیق و درست باشد باید فرموده گرانبهای حضرت علی علیه السلام را گوشواره گوشهایمان، و توتیای چشمانمان، و ورد زبانهایمان، و درمان عقلهای غافل و خمارمان قرار دهیم، ایشان فرمودهاند:” حق با مردان شناخته نمیشود. حق را دریاب پیروانش را خواهی شناخت” (۲).
و امام جعفر صادق علیه السلام سخنی زیبا در این باره دارند که بایستی با آب طلا آنرا نوشت: ” حکمت و حقیقت گمشدهی مؤمن است، پس هر کس از شما گمشدهاش را هر کجا یافت آنرا برگیرد” (۳).
«مارکو کوربس» از جمله دانشمندان مسیحی که به اسلام مشرف شدند میگوید: خداوند در قرآن کریم ما را به شخصی گوش زد میکند که آیات قرآن را میشنید که تلاوت میشد، ولی بدون توجه به آن و بدون کوچکترین اهتمامی به آنچه میشنود، پشت کرده راهش را ادامه داد! از این حکایت ما باید دریابیم انسان ـ به هر صورتی بود ـ اگر چیزی را شنید، و بدان نیندیشید که آیا درست است یا اشتباه مسئول و گناهکار بشمار میآید (۴).
ما باید به این مرحله از رشد و فهم فکری برسیم که؛ اگر سخنی شنیدیم که به عقل و منطق انسان بها میدهد، و با کلام خداوند متعال و راه و روش زندگی پیامبر اکرم صلی الله علیه وسلم همخوانی دارد، آنرا بالای چشمانمان قرار داده، از آن پیروی کنیم. و اگر چیزی بود غیر از این آنرا بدور اندازیم، سخن هر کس که باشد…
منبع: اسلام تکس
(۱) قرآن کریم در دهها آیه انسانها را به اندیشیدن و بیدار شدن از خواب غفلت و بکارگیری عقل دعوت کرده است. از آن جمله است جمله “أَفَلَا تَعْقِلُونَ” ـ آیا نمیاندیشید؟! ـ که ۱۲ مرتبه در قرآن تکرار شده است. ( بقره/۴۴ و ۷۶، آل عمران/۶۵، أنعام/۳۲، أعراف/۱۶۹، یونس/۱۶، هود/۵۱، یوسف/۱۰۹، أنبیاء/۱۰ و۶۷، مؤمنون/۸۰، قصص/۶۰، صافات/۱۳۸). این در کنار جملات مترادفی دیگر چون “أَفَلَا تَذَکَّرُونَ” ـ آیا متذکّر [حقایق] نمی شوید؟ـ که هفت بار آمده، و جملاتی دیگر چون”أَفَلَا تَتَذَکَّرُونَ” ـ آیا متذکّر (و بیدار) نمیشوید؟! ـ و غیره… (مترجم)
(۲) کتاب بحار الأنوار، نوشته مجلسی (۴۰/ ۱۲۶)
(۳) کتاب کافی اثر کلینی ( ۸/ ۱۶۷).
(۴) شاید منظور نویسنده این آیه است:” وَإِذَا تُتْلَى عَلَیْهِ آیَاتُنَا وَلَّى مُسْتَکْبِرًا کَأَن لَّمْ یَسْمَعْهَا کَأَنَّ فِی أُذُنَیْهِ وَقْرًا فَبَشِّرْهُ بِعَذَابٍ أَلِیمٍ “(لقمان/ ۷){چون آیات ما بر او خوانده شود متکبرانه روی برمی گرداند، گویی آنها را نشنیده است، انگار در دو گوشش سنگینی است، پس او را به عذابی دردناک مژده ده}. ـ مترجم ـ.