فروبردن خشم آن است که انسان خشم را کنترل کند و از اجراء آن به خاطر ترس از خداوند منصرف شود، به دیگر سخن صرف نظر از انتقام آن هم فقط به خاطر رضای خدا که اگر ترک انتقام به علت عدم توانایی باشد و یا به خاطر خدا نباشد، انسان از مزد محروم میشود…
زیرا در آن صورتها فروبردن خشم به خاطر عجز یا ریاء بوده و ریاء در هرکاری داخل شود علاوه بر آن که صاحبش از ثواب کار محروم میگردد، گناهکار هم خواهد شد.
فروبردن و کنترل خشم در اسلام از جایگاه ویژهای برخوردار است و به اندازهای مورد پسند خدا میباشد که آن را از نشانههای متقین قرار داده میفرماید: «و به سوی آمرزش پروردگارتان و بهشتی بشتابید، و بر همدیگر پیشی گیرید که بهای آن آسمانها و زمین است، و برای پرهیزگاران تهیّه دیده شده است». سوره آل عمران، آیه ۱۳۳ – ۱۳۴
و میفرماید: «کسانی که در حال خوشی و ناخوشی و ثروتمندی و تنگدستی به احسان و بذل و بخشش میپردازد و خشم خود را فرو میخورند و از مردم گذشت میکنند، و خدا نیکوکاران را دوست میدارد».
«و بندگان رحمان کسانیند که آرام روی زمین راه میروند، و زمانی که نادانان ایشان را مورد خطاب قرار میدهند، از آنان روی میگردانند و به ترک ایشان میگویند». سوره فرقان، آیه ۶۳
و برترین آفریده اش را چنین دستور میدهد: «گذشت داشته باش و آسانگیری کن و به کار نیک دستور بده و از نادانان چشمپوشی کن». سوره اعراف، آیه ۱۹۹
«پس گذشت زیبایی داشته باش». سوره حجر، آیه ۸۵٫
فروبردن خشم را از کارهای بزرگ به حساب میآورد: «کسی که شکیبایی کند و درگذرد این کار او از زمره کارهایی است که باید برآن عزم را جزم کرد و برآن ماندگار شد». سوره شوری، آیه ۴۳٫
پیامبر خداص انسان نیرومند را کسی میداند که هنگام خشم بتواند خود را کنترل کند و در حدیثی چنین میفرماید: پهلوان کسی نیست که حریف خود را مغلوب سازدد(متفق عیسه)ر حدیث دیگری میفرماید: انسان مسلمان جرعهای بهتر از خشم آنهم به خاطر خدا فرو نبرده است(ابن ماجه)
انسان با فروبردن خشم بر نفس خود غلبه میکند و کید شیطان را خنثی میکند و وحدت صف مؤمنان را حفظ مینماید، پس لازم است آنچه که انسان را در مسیر این وظیفه یاری میکند، بیان گردد، و ما هم اکنون برخی از آنها را یادآوری میکنیم:
۱- به یادداشتن پاداش اخروی آن، زیرا دانستن این مطلب آتش غضب را خاموش میکند، و جلو انتقامجویی انسان را میگیرد.
۲- ترس از عذاب خدا، باید شخص خشمگین با خود فکر کند که خدا بر من از من بر این فرد تواناتر است، و اگر من به مقتضی خشم خود عمل کنم شاید خداوند روز قیامت بر من خشم بگیرد. بنابراین، من به گذشت نیازمندتر هستم، این یادآوری هیجان خشم را فرو مینشاند.
۳- یادآوردن عواقب زشت خشم در دنیا، از جمله دشمنی و روگردانی انسانها از یکدیگر و پراکندگی مسلمانان که سبب میشود دشمن بر سرزمین آنها غلبه کند و مردم و منطقه اجدادی آنها را به فساد کشاند.
۴- به یادآوردن هیأت زشتی که انسان در موقع خشم به خود میگیرد، زیرا او در این وقت به حیوان درندهای میماند، و در مقابل در نظرگرفتن قیافه پیامبرگونه و عالمانه شخص بردبار و حلیم. تردیدی نیست که اگر ذرهای عقل در وجود انسان باقی باشد ظاهر شخص دو را انتخاب میکند.
۵- به یادآوردن علت خشم که همان شیطان است، چون آن وقت است که انسان میکوشد با او به جهاد برخیزد تا از حزب او نگردد که به فرمان خداوند حزب شیطان در زیانند.
۶- پناهبردن به خدا از شر شیطان رجیم همراه با تغییر حالت با این معنی که اگر ایستاده باشد بنشیند و اگر نشسته باشد دراز بکشد و به سوی وضو و نماز بشتابد، سلیمان بن صردس میگوید: با پیامبر(ص) نشسته بودیم و دو مرد در نزدیکی ما داشتند همدیگر را دشنام میدادند، یکی از آنها از شدت غضب صورتش سرخ شده و رگهایش برآمده بود، پیامبرص فرمودند: من کلمهای میدانم که اگر آن شخص آن را بگوید: خشم او از بین میرود، و آن کلمه «أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ» است. حاضران به او خبر دادند که پیامبرص تو را به تعوذخواندن امر میکند.(متفق علیه)
روایت شده که هروقت حضرت عایشه ناراحت می شد، پیامبر خدا(ص) او را میگرفتند و میفرمودند، بگو: «اللَّهُمَّ رَبَّ النَّبِىِّ مُحَمَّدٍ، اغْفِرْ لِى ذَنْبِى وَأَذْهِبْ غَیْظَ قَلْبِى وَأَجِرْنِى مِنْ مُضِلاَّتِ الْفِتَنِ» (این حدیث در الفتح الکبیر آمده است.)«ای پروردگار محمد! گناهم را ببخش و خشمم را دور کن و از فتنهها نجاتم ده».
و فرمود رسول خدا (ص): متوجه باشید خشم شعلهای است در قلب، آیا نمیبینید که چهره شخص خشمگین سرخ می شود و رگهای او باد میکند، پس کسی که دچار خشم شد باید صورت خود را بر زمین گذارد.(ترمذی)شاید مقصود پیامبرص از گذاشتن صورت بر زمین سجده باشد تا با گذاشتن عزیزترین عضو بر پسترین جا، یعنی خاک، غررو و تکبر نفس شکسته شود.
ابوهریره(رض) فرمود: رسول خدا(ص)در موقع خشم اگر ایستاده بود، مینشست، و اگر نشسته بود بر پهلو میخوابید تا خشم فرو بنشیند، نکتهای که از حدیث برداشت میشود تأکید بر تربیت به وسیله تشویق و جائزه است، زیرا نفس انسان فطرتاً به نعمت و راحتی تمایل دارد و از سختی و مشقت گریزان است، پس چون مزد همراه با رضایت و بهشت خدا به او داده میشود از هرچیز که سبب دوری از این نعمتها بشود خودداری میکند.
دکتر سید محمد نوح/مترجم:حسین تیموری