فرماندهی ابوبکر رضی الله عنه در سریه‌ی نجد

ایاس بن سلمه به نقل از پدرش می‌گوید: رسول‌خداصلی الله علیه وآله وسلم ابوبکررضی الله عنه را به سریه‌ی نجد گسیل فرمودند و او را امیر ما تعیین نمودند.
شبانه به گروهی از هوازن شبیخون زدیم. من به دست خود هفت تن از مشرکان را کشتم. در آن سریه شعارمان این بود: «بمیران، بمیران.»
فرماندهی ابوبکررضی الله عنه در جنگ با بنی‌فزاره
ایاس بن سلمه از پدرش چنین روایت کرده است: به همراه ابوبکررضی الله عنه برای جنگ با بنی‌فزاره حرکت کردیم؛ رسول‌خداصلی الله علیه وآله وسلم در این جنگ ابوبکررضی الله عنه را به فرماندهی لشکر گماشتند. هنگامی که به آب آنان نزدیک شدیم، فرمان داد به قصد استراحت اندکی اردو بزنیم. چنین کردیم و پس از نماز صبح به ما فرمان حرکت و حمله داد؛ ما به کنار آب آمدیم و با بنی‌فزاره جنگیدیم. در این گیر و دار عده‌ای را دیدم که می‌خواهند با زن و بچه به کوه پناه ببرند؛ ترسیدم پیش از من به کوه برسند و فرار کنند؛ تیری به میانشان انداختم و با دیدن تیر ایستادند. آنان را به نزد ابوبکررضی الله عنه بردم. درمیانشان زنی، پوستینی چرمی به تن داشت و دختری از زیباترین عرب‌ها به همراهش بود. ابوبکررضی الله عنه آن دختر را به من بخشید؛ من جامه از او برنداشتم وبا او نزدیکی نکردم تا این‌که به مدینه بازگشتیم. رسول‌خداصلی الله علیه وآله وسلم مرا در بازار دیدند و فرمودند: «ای سلمه! این زن را به من بده.‌» گفتم: «ای رسول‌خدا! خیلی شیفته‌اش شده‌ام و هنوز جامه از او کنار نزده‌ام.» رسول‌خداصلی الله علیه وآله وسلم دیگر، چیزی نگفتند و رفتند.
روز بعد نیز مرا دیدند و فرمودند: «ای سلمه! این زن را به من ببخش.» گفتم: «ای رسول خدا! هنوز به او دست نزده‌ام؛ اما این دختر را به شما بخشیدم.» رسول‌خداصلی الله علیه وآله وسلم آن دختر را به عنوان فدیه برای آزادی مسلمانانی که در اسارت کفار مکه بودند، به مکه فرستادند.

مقاله پیشنهادی

محبت صحابه رضی الله عنهم

از علامت‌های ایمان عبارت‌اند از: محبت داشتن به تمام صحابه با قلب، و تعریف و …