-
نفاق اکبر انسان را از دایره اسلام خارج میکند ولی نفاق اصغر انسان را از دایره اسلام خارج نمیکند.
-
در نفاق اکبر اعتقاد ظاهر و باطن انسان متضاد است، اما در نفاق اصغر این تضاد فقط در اعمال است، نه در اعتقاد.
-
مؤمن مرتکب نفاق اکبر نمیشود، ولی امکان ارتکاب به نفاق اصغر وجود دارد.
-
بیشتر کسانی که به نفاق اکبر مبتل هستند توبه نمیکنند و اگر کسی از آنان توبه کند، در قبول توبهاش نزد حاکم اختلاف است، برخلاف نفاق اصغر که مرتکب آن میتواند توبه کند و خداوند توبه او را قبول میکند.
شیخ الإسلام میگوید[۱]: «آنچه بیشتر مسلمانان دچار آن میشوند شعبهای از شعبههای نفاق است، سپس خداوند توبه آنان را قبول میکند. گاهی اوقات چیزهایی که باعث نفاق میشود به دل مسلمانی خطور میکند اما خداوند آن را از او دفع میکند، مؤمن به وسوسههای شیطانی و کفر مبتلا میشود تا جایی که این وسوسهها سینه او را تنگ میکند همان طور که اصحاب گفتهاند: «یا رسول الله! إن أحدنا لیجد فی نفسه ما لأن یخر من السماء إلی الأرض أحب إلیه من أن یتکلم به فقال: ذاک صریح الإیمان»[۲].
و در روایتی دیگر آمده: «ما یتعاظم أن یتکلم به، قال: الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِى رَدَّ کَیْدَهُ إِلَى الْوَسْوَسَهِ» «بعضی از ما در وجود خود چیزی احساس میکند که اگر از آسمان به زمین بیافتد، برای او بهتر از این است که آن را بر زبان جاری کند، پیامبر صلی الله علیه و سلم فرمود: «آن نشانهای آشکار از ایمان است». و در روایتی دیگر آمده: «آنقدر سنگین است که نمیتوانیم آن را بر زبان جاری کنیم». پیامبر صلی الله علیه و سلم فرمود: «حمد و سپاس خدایی را که مکر و نیرنگ شیطان را به وسوسه تبدیل کرد». یعنی بوجود آمدن این وسوسه با این ناخوشایندی بزرگ و دفع آن از قلب از نتایج آشکار ایمان است.
اما کسانی که نفاق اکبر دارند، خداوند درباره آنان فرموده:
﴿صُمُّۢ بُکۡمٌ عُمۡیٞ فَهُمۡ لَا یَرۡجِعُونَ﴾ [البقره: ۱۸].
«کر، لال و کورند لذا آنان به حق بر نمیگردند».
یعنی قلباً به سوی اسلام بر نمیگردند و میفرماید:
﴿أَوَلَا یَرَوۡنَ أَنَّهُمۡ یُفۡتَنُونَ فِی کُلِّ عَامٖ مَّرَّهً أَوۡ مَرَّتَیۡنِ ثُمَّ لَا یَتُوبُونَ وَلَا هُمۡ یَذَّکَّرُونَ﴾ [التوبه: ۱۲۶].
«آیا نمیبینند که آنان هر سال یک یا دو بار امتحان میشوند و بعد از آن توبه نمیکنند، و عبرت نمیگیرند و بیدار و هوشیار نمیشوند».
شیخ الإسلام میگوید: «علماء در قبول توبه ظاهری منافق اکبر اختلاف دارند، چون آگاهی از باطن و درون انسان ممکن نیست و آنان همیشه به ظاهر اسلام قبول کردهاند»[۳].
[۱]– کتاب الإیمان ص (۲۳۸).
[۲]– احمد و مسلم روایت کرده اند.
[۳]– مجموع الفتاوی (۲۸/۴۳۴-۴۳۵).