در حقیقت بین حمد و شکر عموم و خصوص وجود دارد. لذا حمد از شکر از جهت کاربردی عام تر است چون حمد در برابر صفات لازم و متعدی است، بطور مثال می گویند: او را به خاطر قهرمانی اش ستایش کردم و او را به خاطر سخاوتش ستایش کردم. و معنای حمد خاص و محدود است، چرا که فقط با زبان صورت می گیرد. و شکر از یک نظر عام است که با گفتار، رفتار و نیت صورت می گیرد و از این جهت که تنها در صفات متعدی کاربرد دارد محدودتر است، چون بطور مثال کسی نمی گوید: به خاطر قهرمانی اش شکر او را به جای آوردم ومی گویند: از او به خاطر سخاوت واحسانش تشکر کردم. این خلاصه نوشته های متأخرین بود. «والله اعلم»…
ابونصر، اسماعیل بن حماد جوهری می گوید: حمد ضد ذم است، می گویند: «حمدتُ الرجل احمده حمداًُ ومحمده فهو حمید ومحمود». و «التحمید» از حمد بلیغ تراست و حمد از شکر گسترده تر و فراگیرتر است. و درباره شکر می گوید شکر ستایش فردی است که به تو کار نیکی انجام داده وخوبی کرده است. و به دو صورت «شکرته» و «شکرت له» به کار می رود که دومی فصیح تر است. لیکن مدح از حمد گسترده تر است چون زنده، مرده و جمادات را مدح می کنند، بطور مثال غذا، مکان، و … مدح می شود. مدح قبل و بعد از نیکی کردن وجود دارد و مدح صفات لازم و متعددی را شامل می شود، لذا عمومیت آن بیشتر است.