در این نص تورات آمده است که فرعون با وجود آن که طاغوت و مستکبر بود زمانی خمس را بر ملت خود واجب گرداند که آنها و زمینهایشان را خرید و آنها برده او شدند، و زمینهایشان در مالکیت او قرار گرفت! یعنی فرعون وقتی از آنها خمس مىگرفت، رفتاری با آنها کرد که سید با بردهاش میکند، یعنی پرداختن خمس در باور و آئین فرعون چیزی بود که باید برده به آقا و صاحبش بپردازد!!.
آیا نگاه شریعت فرعون یا اسرائیل به انسان نگاهی مهربانانهتر و پیشرفتهتر بوده است، و در آن زمانهای بسیار دور که بشریت از ارتجاع و نگاه ناقص به انسان رنج میبرد با وجود آن دادن خمس را به این معنا قرار داده است که کسی که خمس میدهد برده کسی است که خمس میگیرد!! بنابراین گرفتن خمس از انسانهای آزاد را جایز ندانسته است، و شریعت فرعونی این را چیزی میداند که فقط شایسته بردگان است، پس چگونه بعد از آن شریعت آسمانی محمد صلی الله علیه وسلم که بشریت را ظلم و به بردگی کشاندن انسانها آزاد کرد میآید، برده شدن را مدال افتخاری در گردن آزادگان قرار میدهد!!.
اگر کسی با کفش خود به سر کسی دیگر بزند تردیدی نیست که این کار زشتی است که نباید در برابر آن سکونت کرد، اما از آن بدتر این است که چنین چیزی را افتخاری بداند! و بدتر از آن این است که انسان از کسی که با کفش بر سر او زده سپاسگذاری کند، و مراسهم بزرگداشت برای او برقرار نماید!.
در نصی که از تورات نقل شد نیز این امر قابل تأمل است که فرعون با وجود مقام و گستردگی فرمانروایی و بزرگی پادشاهیاش، و قدرت و شدت خود، گرفتن خمس اموال مردم را بدون آن که در عوض چیزی داده باشد زیادهروی میدانست، بنابراین او بعد از آن که آنها و زمینهایش را با پول خودش خرید از آنها خمس مىگرفت، چون این مالیات زیاد و سنگین بود، خمس تمام دارائیها و درآمدهای مردم!!.
و امروز کسانی میآیند که یک درهم و دینار ندادهاند و هیچ زحمتی نکشیدهاند و عرقی نریختهاند، اینها میآیند تا مردم اموال خود را با آنها تقسیم کنند و مفت و مجانی خمس اموال مردم را بدون خجالت و حیا میگیرند، بلکه اضافه بر آن منّت میگذارند!!.
و در پایان میگویم: آیا خمس از آن جا به ما سرایت کرده و ما آن را از تورات یهودیان و علمای آنها وارد مذهب خود کردهایم؟!.