مسلم و بخاری، در حدیثی از ام المؤمنین میمونه روایت کردهاند که از جمله، در آن آمده است: “(پیامبر صلی الله علیه وسلم، فرمود):
«إِنَّ جِبْرِیلَ کَانَ وَعَدَنِی أَنْ یَلْقَانِی اللَّیْلَهَ فَلَمْ یَلْقَنِی».[۱]
«… جبریل به من وعده داد که امشب با من دیدار کند، اما به دیدارم نیامد…»؛ سپس، پیامبر صلی الله علیه وسلم متوجه تولهسگی در زیر چادر خودمان شد و آن تولهسگ را بیرون کرد و جایش را با آب شست. هنگامی که صبح فرا رسید، جبرییل با پیامبر صلی الله علیه وسلم دیدار کرد و ایشان به او فرمود:
«کُنْتَ وَعَدْتَنِی أَنْ تَلْقَانِی الْبَارِحَه».
«تو دیشب به من وعده دادی که با من ملاقات کنی، (چه شد که نیامدی)؟!» و جبرییل گفت: «آری، اما ما فرشتگان وارد خانهای نمیشویم که در آن سگ یا تصویر باشد».
[۱]– صحیح مسلم (۲۱۰۵).