فتنۀ خلق قرآن و امام احمد بن حنبل

«فلسفۀ الهیات و بحث‌های ذات و صفات خداوندی»

در اوایل سده دوم، مسلمانان با فلسفۀ یونان آشنایی پیدا کردند و این فلسفه فقط مجموعه‌ای از خیال‌ها و قیاس‌ها و الفاظی سحرآمیز بود و هیچ نوع واقعیت و حقیقتی نداشت. الفاظ محدودی که با تصورات و تجربه‌های خاصی مرتبط نباشند، چطور ممکن است حقیقت و صفات ذات غیر محدود را بیان کنند؟ ذات خداوند متعال و صفات وی مسئلۀ مادی نیست که با تجربه و آزمایش‌های علمی یا قیاس‌ها و تحلیل‌های فکری محض، بتوان آن را باز شناخت. در این مورد انسان از تجربه‌های ذاتی و معلومات اولیه که زیربنای بحث و قیاس می‌باشند محروم است و در این مورد وسیله علم انسان‌ها فقط خبر دادن انبیاء و وحی الهی است، شناخت حقیقی ذات و صفات خداوند و طریقۀ آن‌ها را، از آن طریق می‌توان شناخت و کمال عقل و رشد فکری همین است که به همینقدر اکتفا کند و پیش مسلمانان این علم محکم به صورت قرآن و حدیث موجود بود و ایشان را به این شغل بی‌سود (مباحث فیلسوفانه الهیات) مطلقاً نیازی نبود.

اصحاب کرام، تابعین، ائمه دین و محدثین به همین مسلک بودند و توجه مسلمانان به دعوت اسلام، فتح، جهاد، مسائل علمی زندگی و تدوین علوم سودمند مبذول بود، هنگامی که کتاب‌های یونانی و سریانی ترجمه شدند و با علماء و متکلمین کشورها و مذاهب قدیم اختلاط و آمیزش پیدا شد، آن گروهی از این امّت که سهل التأثیر بودند و از نظر فکر و ذهن به جای پختگی و عمق، سطحیت تجدد داشتند، این نوع افراد از این طرز فکر و روش بحث بی‌نهایت تحت تاثیر قرار گرفتند، در نتیجه در مورد ذات و صفات خداوند و ربط ذات با صفات، کلام الهی، رؤیت باری تعالی، مسئله عدل، تقدیر، جبر و اختیار و مسائل قابل بحث دیگری از این قبیل پیدا شدند که نه از نظر دین ضروری بود و نه از نظر دنیا منفعتی در برداشت، بلکه برعکس برای وحدت و یگانگی امّت و نیروی عملی مسلمانان خطرناک بود.

مقاله پیشنهادی

نشانه‌های مرگ

مرگ انسان با افتادن و شل شدن دو طرف گیج‌گاه، کج شدن بینی، افتادن دست‌ها، …