هر کس در عمق حکایات و اخبار زندگی پیامبر ج بیندیشد، در مییابد که او برای نابود کردن باطل و در هم شکستن اضطراب و اندوه و ناراحتی آمده بود. او، آمده بود تا وجود انسانها را از سیطره و استعمار شبهات، تردیدها، شرک و سرگردانی و اضطراب آزاد کند و انسانها را از پرتگاه هلاکت نجات دهد. براستی که وی، چه منتهای بزرگی بر گردن بشریت دارد!
این روایت نیز که «خداوند هر دل غمگین را دوست میدارد»، صحت ندارد و سند و راوی آن مشخص نیست.
اصلاً چگونه این حدیث میتواند صحیح باشد، در صورتی که آیین اسلامیبر خلاف آن است و شریعت، آن را نقض میکند؟! به فرض صحت حدیث، غم و اندوه، بلایی است که خداوند، بندهاش را به آن مبتلا میکند و میآزماید و هر گاه بنده به آن گرفتارشود و شکیبایی ورزد، خداوند، شکیبایی و صبر او در برابر بلا را دوست میدارد. کسانی که غم واندوه را ستوده و این را به شریعت نسبت داده و آن را امری پسندیده پنداشتهاند، اشتباه کردهاند. بلکه باور صحیح همین است که در شریعت از اندوه و ناراحتی نهی شده است.
بر عکس در شریعت به شاد شدن به رحمت و لطف الهی و شادمانی به آنچه بر پیامبر ج نازل شده و به خوشحال شدن به سبب هدایت الهی و احساس سرور به خاطر خیر مبارکی که از آسمان بر دلهای اولیا فرود آمده، امر شده است.
واما روایتی دیگر که «هر گاه خداوند، بندهای را دوست بدارد، در دل او نای غم ایجاد مینماید و اگر بندهای را دوست نداشته باشد، در دل او سرود و نای شادی قرار میدهد»، روایتی اسرائیلی میباشد و گفته شده در تورات آمده است. البته این روایت، مفهوم درستی دارد و آن، اینکه مؤمن به خاطر گناهانش غمگین است و فاسق، غافل و سرگرم میباشد و شادمانه نغمه میسراید.
اگر دل صالحان بشکند، به خاطر خوبیهایی که از دست داده و به سبب کوتاهی در رسیدن به درجات والای ایمانی است و یا به علت گناهانی میباشد که مرتکب شدهاند. بر خلاف اندوه و ناراحتی گناهکاران که آنها به علت از دست دادن دنیا و خوشیها، لذتها، درآمدها و مقاصد آن اندوهگین میشوند. پس اندوه و ناراحتی آنها برای دنیا و در راه دنیاست.
و اما آنچه خداوند، در مورد پیامبرش یعقوب÷ گفته است که: ﴿وَٱبۡیَضَّتۡ عَیۡنَاهُ مِنَ ٱلۡحُزۡنِ فَهُوَ کَظِیمٞ ٨۴﴾ [یوسف: ۸۴] «و چشمانش از غم و اندوه کور شد و او، سرشار از اندوه بود». در این آیه، خداوند متعال از حالت یعقوب÷ که به سبب گم کردن فرزندش به او دست داده بود، خبر میدهد و میگوید که خداوند، او را به این اندوه و ناراحتی مبتلا کرد؛ همانگونه که بلای جدایی از فرزند را برای او آورد. ضمن اینکه باید دانست خبر دادن از یک مسأله، بر این دلالت نمیکند که آن مسأله، خوب است و باید آن را انجام داد. بلکه ما امر شدهایم که از غم و اندوه به خدا پناه ببریم. چون اندوه و ناراحتی، ابری تاریک و سنگین و شبی ظلمانی و طولانی است. غم و اندوه، مانعی است بر سر راه کسی که میخواهد به اهداف بلند برسد.
اهل سلوک اجماع کردهاند که اندوهگین شدن برای دنیا امر پسندیدهای نیست. البته به استثنای ابوعثمان جبری که میگوید: غم و اندوه، در هر حالت، فضیلت است و ایمان مؤمن را میافزاید تا وقتی به خاطر از دست رفتن گناهی نباشد. چون غم و اندوه، باعث پالایش انسان میگردد. باید گفت: تردیدی نیست که غم و اندوه، رنج و بلایی از جانب خداست؛ همانطور که بیماری از سوی خداوند میآید. اما اینکه یکی از منازل راه است، خیر؛ چنین نیست. پس برای فراهم کردن شادی و سرور بکوش و از خداوند بخواه که به تو زندگی پاکیزه و پسندیدهای بدهد و تو را آسوده خاطر و راحت بگرداند. چون آرامش، یکی از نعمتهای دنیاست. حتی برخی گفتهاند: در دنیا بهشتی است که هرکس وارد آن نشود، به بهشت آخرت وارد نخواهد شد و بهشت دنیا، آرامش و شادمانی است.
از خداوند متعال میخواهیم که دلهای ما را با نور یقین بگشاید و آسوده بگرداند و دلهایمان را به راه راست هدایت کند و ما را از زندگی بغرنج و دشوار نجات دهد.