اگر هبه بوده چرا هیچیک از مردم مدینه از این موضوع مهم، خبری نداشتهاند. زیرا فدک، ارزش مالی بالایی داشته است. این موضوع از آنجا معلوم میشود که به جز یک نفر، کسی حاضر نمیشود به نفع حضرت فاطمه در این خصوص، شهادت دهد. سئوال دوم: اگر هبه بوده چرا پیامبر اکرم صلی الله علیه وسلم، جانب انصاف و عدالت را رعایت ننموده (البته بنا به اعتقاد شما) و به ۹ همسر دیگر خود، چیزی نمیبخشند. با توجه به این نکته که زن، فقط از یک هشتم ابنیه و درختها (و نه زمین) ارث میبرد. تکلیف تامین زندگی آتی همسران پیامبر صلی الله علیه وسلم چه میشده؟ زیرا طبق نص صریح قرآن، زنان پیامبر صلی الله علیه وسلم پس از رحلت ایشان، حق ازدواج نداشتهاند پس به طریق اولی، واجبتر بوده که به آنها چیزی بخشیده شود و نه به حضرت فاطمه که همسری کاری و دلیر داشتهاند. و این فرض، وقتی قوت میگیرد که بنا به نص صریح قرآن، مردها در صورتی میتوانند با بیش از یک زن ازدواج کنند که بین آنها عدالت را رعایت کنند! پس کو عدالت نبی اکرم (البته طبق عقیده منحط و خرافی شیعه و گرنه نبی اکرم مجسمه عدل بودهاند).
اگر ارث بوده چرا حتی یک نفر از همسران پیامبر صلی الله علیه وسلم در این خصوص، ادعایی نمیکند؟ (به خصوص با این فرض جالب که همسر فقط از یک هشتم درختها و زراعت و نه زمین ارث میبرد این ادعا میتوانسته محکمتر باشد) و همچنین چرا کسی از این موضوع، بی خبر بوده تا برای شهادت، حاضر شود؟
علمای شیعه میگویند حضرت فاطمه مانند بقیه از پدرش ارث میبرد ولی در اصول کافی باب صفه العلم حدیثی آمده به این عنوان: همانا پیامبران درهم و دینار ارث ننهادند. در خصوص آیه و و رث سلیمان داوود باید بگوییم اگر منظور خداوند، وراثت مادی بوده پس چرا سایر فرزندان حضرت سلیمان ارث نبردهاند و چرا فقط: ورث داوود؟ پس معلوم است که منظور نبوت است و پارهای علوم (مانند لسان طیر) حضرت زکریا خطاب به خداوند میگوید:
﴿وَزَکَرِیَّآ إِذۡ نَادَىٰ رَبَّهُۥ رَبِّ لَا تَذَرۡنِی فَرۡدٗا وَأَنتَ خَیۡرُ ٱلۡوَٰرِثِینَ ٨٩﴾ [الانبیاء: ۸۹]. یعنی: «خدایا مرا تنها مگذار که تو بهترین وارثین هستی». یعنی خدا مال به ارث میبرد؟ حضرت ابراهیم نیز به خدا میگوید آیا این نبوت در ذریه من خواهد بود که خداوند پاسخ میدهد در ظالمین آنها: نه. یعنی حتی به ارث رسیدن همین علم و حکمت نیز شرایطی دارد.
پیامبر صلی الله علیه وسلم در برخی موارد دیگر نیز با بقیه تفاوت داشتهاند مثلا همسران ایشان نمیتوانستهاند پس از رحلت ایشان با کسی ازدواج کنند. یا ایشان از یک تاریخ معین به بعد حق ازدواج نداشتهاند یا صدقه بر ایشان حرام بوده و نماز شب بر ایشان واجب بوده و…
چرا وقتی ۲ سال بعد حضرت عمر، فدک را به حضرت علی پس داد بین حضرت علی و عباس، عموی پیامبر صلی الله علیه وسلم بر سر (احتمالا تولیت آن) دعوی میشود و وقتی آن دو نفر، دعوی را به حضرت عمر، ارجاع میدهند حضرت عمر، میگویند این دیگر به من مربوط نیست، خود دانید! پس، موضوع، همچنان لاینحل باقی میماند؟
چرا حضرت علی، در زمان خلافت خودشان، فدک را تصرف نکردند؟ (البته پاسخهای جدلی و کلامی در این خصوص بیفایده است).
به احتمال فراوان، این نیم محصول فدک، وقف نبی اکرم بوده که حضرت علی تولیت آنرا به عهده داشته و عواید آن به مصرف فقرا میرساندهاند. حضرت ابوبکر نیز مالکیت را تصرف نمیکند بلکه عواید آن را برای تجهیز سپاه در سرکوبی شورش رده تصرف میکند و حضرت عمر نیز تولیت آنرا دو سال بعد به حضرت علی پس میدهد.
روزی حضرت فاطمه حسن و حسین را به حضور نبی اکرم میبرند و میگویند: چیزی برای این دو نفر به ارث بگذارید. پیامبر صلی الله علیه وسلم میفرمایند: و اما حلمم را برای حسن و اما شجاعتم را برای حسین به ارث میگذارم. امام صادق نیز میفرمایند: علماء وارثان انبیاء هستند و… این یعنی اینکه پیامبران علم و دانش و ایمان و… از خود به ارث میگذارند نه مال و منال!
در دهها آیه قرآن، میخوانیم که خدا به نبی اکرم میفرماید: ای پیامبر به مردم بگو من مزد و اجر رسالت از شما نمیخواهم. چگونه ممکن است خداوند به پیامبر صلی الله علیه وسلم، فرمان تصرف فدک را به نفع تنها دخترش، داده باشد؟ آیا در این صورت، رسالت ایشان، زیر سئوال نمیرود (و بعد هم، فرمان موروثی کردن خلافت در خاندان همین دختر از جانب خدا و الزام مردم به اطاعت از آن! چه مزدی بهتر از قدرت و حکومت و همچنین، تصرف عواید منطقه مرغوب و حاصلخیز فدک؟) براستی اگر قدرت اسلام و مسلمانان و مقام نبوت ایشان نبود آن یهودی، به مکه میآمد و فدک را به ایشان میداد؟
مساله دلخوری حضرت فاطمه با حضرت ابوبکر حتی اگر صحت هم داشته باشد نمیتواند دلیل محکمی در رد و تخطئه کسی باشد زیرا پیامبر اکرم صلی الله علیه وسلم، حضرت عایشه را نیز بسیار دوست داشتهاند. حضرت فاطمه را نیز دوست داشتهاند. پس از رحلت نبیاکرم، این دو نفر (یعنی حضرت فاطمه و حضرت عایشه) با حضرت ابوبکر و حضرت علی مخالفتهایی (اگر روایات تاریخی صحت داشته باشد) پیدا میکنند. آیا اینکه پیامبر صلی الله علیه وسلم آنها را دوست داشته دال بر صحت قضاوت آنهاست؟ به این سخن ام سلمه خطاب به عایشه دقت کنید: ستون دین اگر شکست با زنان برپا نشود و پراکندگی اگر در دین حاصل شد با زنان به جمعیت مبدل نگردد. در آیه صریح قرآن نیز خطاب به پیامبر اکرم صلی الله علیه وسلم که هم مرد بودهاند و هم پیامبر و هم سن بالایی داشتهاند میفرماید: بگو من نیز بشری مانند شما هستم (با این تفاوت) که به من وحی میشود. چرا باید در خصوص قضاوت و تحلیل دختری ۱۸ ساله (اگر به فرض محال چنین افسانههای وجود داشته باشد) این همه هیاهو براه بیندازیم؟
به عنوان آخرین سئوال: یوشع ابن نون با در نظر گرفتن کدام یک از عناوین نبیاکرم نیمی از عواید فدک را به ایشان اعطاء کردند؟ پاسخ از سه حالت خارج نیست:
الف: به خاطر شخص پیامبر: که اشتباه بودن این پاسخ اصلا نیازی به توضیح ندارد.
ب: به خاطر پیامبر بودن ایشان: این پاسخ نیز اشتباه است زیرا اگر یوشع بن نون، پیامبری ایشان را قبول داشت که باید مسلمان میشد و نیازی به باج دادن نبود.
ج: به خاطر جایگاه حکومتی نبی اکرم و قدرت اسلام و سپاه اسلام. (دقت کنید: وقتی سپاه اسلام، یهودیان خیبر و سایر نقاط را شکست میدهد پیامبر اکرم صلی الله علیه وسلم، سفیری به نام محیط را نزد رؤسای فدک میفرستد… و یکی از مواد مصالحه نیز تامین حفظ امینت منطقه توسط سپاه اسلام بوده و…) این پاسخ کاملا منطقی و درست و منطبق با تمامی قرائن تاریخی و عقلی است. و نتیجهای که از این پاسخ گرفته میشود این است که این عواید متعلق به حکومت و عموم جامعه اسلامی بوده است.
نکته: در اینجا توجه خوانندگان را به نکتهای بسیار مهم جلب میکنم. اعراب، بسیاری از وقایع شاخص و مهم را به صورت شعر و ضرب المثل در میآوردهاند و در این زمینه هیچگونه خفقان یا تحریفی در تاریخ وجود نداشته و تمامی موارد ثبت شده است. برای من به عنون یک محقق بسیار جای تعجب است که مثلا عدهای بیاییند خلافت را بر خلاف دستور خدا و پیامبر او غصب کرده و بیعت ۱۲۰ هزار نفر را در غدیر خم زیر پا بگذارند بعد هم بیایند به قول شما فدک را از تنها دختر بازمانده پیامبر غصب کنند و با اینهمه در خصوص این اتفاقات بسیار مهم نه ضرب المثلی ساخته شود و نه شعری سروده! (البته توسط مردم همان زمان نه زمانهای بعدی که تحت دروغها و تعصبات فرقهای اشعاری سرودهاند).