عَنْ عَائِشَهَ رضی الله عنها قَالَتْ: لَمَّا قَدِمَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وسلم المَدِینَهَ، وُعِکَ أَبُو بَکْرٍ وَبِلاَلٌ ب قَالَتْ: فَدَخَلْتُ عَلَیْهِمَا، قُلْتُ: یَا أَبَتِ کَیْفَ تَجِدُکَ؟ وَیَا بِلاَلُ کَیْفَ تَجِدُکَ؟ … قَالَتْ عَائِشَهُ: فَجِئْتُ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه وسلم فَأَخْبَرْتُهُ، فَقَالَ: «اللَّهُمَّ حَبِّبْ إِلَیْنَا المَدِینَهَ کَحُبِّنَا مَکَّهَ أَوْ أَشَدَّ، اللَّهُمَّ وَصَحِّحْهَا، وَبَارِکْ لَنَا فِی مُدِّهَا وَصَاعِهَا، وَانْقُلْ حُمَّاهَا فَاجْعَلْهَا بِالْجُحْفَهِ».[۱]
عایشه رضی الله عنها میگوید: هنگامیکه رسول الله صلی الله علیه وسلم وارد مدینه شد، ابوبکر و بلال ب بیمار شدند. من نزدشان رفتم و گفتم: پدرم حالت چهطور است؟ بلال، حال تو چهطور است؟ … عایشه رضی الله عنها میگوید: نزد رسول الله صلی الله علیه وسلم آمدم و به او خبر دادم. فرمود: پروردگارا، محبت مدینه را مانند محبت مکه یا بیشتر از آن در دلهای ما جای بده. و آب و هوای مدینه را مساعد بگردان و به صاع و مُدّ ما برکت عنایت کن و تبی که در مدینه است را به جحفه منتقل کن.
[۱] – متفق علیه؛ بخاری حدیث شماره ۵۶۵۴ و مسلم حدیث شماره ۱۳۷۶ با لفظ بخاری.