عوامل ترک تعصب

۱- عدم تعصب به هیچ بشر و کتابی جز رسول خدا  صلی الله علیه و سلم و کتاب الله:

امام ابن تیمیه رحمه الله می گوید: «برای هیچکس جایز نیست کسی جز رسول خدا  صلی الله علیه و سلم و کتاب الله را در دین اصل  قرار دهد و هر کس شخصی را مشخص کند – هرکس که باشد- و بر مبنای قول و فعل وی دوستی و دشمنی خود را تنظیم کند، وی مصداق این آیه است که می فرماید: «مِنَ الَّذینَ فَرَّقُوا دینَهُمْ وَ کانُوا شِیَعاً کُلُّ حِزْبٍ بِما لَدَیْهِمْ فَرِحُونَ» (روم: ۳۲) «از کسانی ‌که دین خود را پاره پاره کردند و فرقه فرقه شدند و هر گروهی به آنچه نزد خود دارند، خوشحالند» … و برای هیچکس جایز نیست که به مقوله یا اعتقادی که دارد، بر این مبنا دعوت کند که آن دیدگاه هم مشربان اوست؛ و نباید بر مبنای آن دشمنی کند، بلکه باید به این دلیل به آن جامه ی عمل بپوشد که از جمله مواردی است که الله و رسولش به آن امر کرده اند».[۱]

۲- علما و شیوخ راهنمایان حق می باشند؛

ابن تیمیه رحمه الله می گوید: «ائمه و پیشوایانی که مسلمانان از آنها پیروی می کنند وسایل و راه های ارتباطی و راهنمایانی بین مردم و رسول خدا  صلی الله علیه و سلم می باشند. چنانکه اقوال و رهنمودهای نبوی را به مردم ابلاغ نموده و مراد رسول خدا  صلی الله علیه و سلم را برحسب اجتهاد و توانایی شان به آنها می فهمانند».[۲]

۳- پیروی از فهم سلف و روی آوردن به آن؛

ابن تیمیه می گوید: «در تمام عمرم تا این لحظه هرگز کسی را در اصول دین به مذهب حنبلی و غیر حنبلی دعوت نکردم و به دفاع از آن هم نپرداختم و در سخنانم به آن اشاره هم نکردم و چیزی جز آنچه سلف و پیشوایان امت بر آن اتفاق داشته اند، ذکر نکردم…»[۳]

د) تعصب حزبی برخی از جماعت های دعوی؛

«چون مشخص شد جماعت و حزب فقط وسیله ای از وسایل دعوت به سوی خداوند است، بنابراین برای هیچ مسلمانی جایز نیست که عملکرد وی در پذیرفتن حق چنین باشد که حق همان است که گروهی که به آن پیوسته می گوید و بس؛

یکی از مسائلی که بسیاری از مسلمانان بدان مبتلا شده اند، این است که اغلب کسانی که در باب علم، دین یا دعوت به گروهی مشخص از فقیهان یا متصوفه یا دعوتگران و … منسوب هستند از دین چیزی جز آنچه گروه و جماعت آنان بگوید، نمی پذیرند».[۴]

و هرکس حق را نپذیرد مگر زمانی که آن را از گروه و جماعتی بشنود که بدان پیوسته است، درحقیقت به یهودیان شباهت دارد. کسانی که خداوند متعال در مورد آنان می فرماید: «وَ إِذا قیلَ لَهُمْ آمِنُوا بِما أَنْزَلَ اللَّهُ قالُوا نُؤْمِنُ بِما أُنْزِلَ عَلَیْنا وَ یَکْفُرُونَ بِما وَراءَهُ وَ هُوَ الْحَقُّ مُصَدِّقاً لِما مَعَهُمْ قُلْ فَلِمَ تَقْتُلُونَ أَنْبِیاءَ اللَّهِ مِنْ قَبْلُ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنینَ» (بقره: ۹۱) «و چون به آن‌ها گفته شود: «به آنچه الله نازل کرده، ایمان بیاورید» می‌گویند: «ما به چیزی ایمان می‌آوریم که بر خود ما نازل شده است» و به غیر آن، کافر می‌شوند، درحالی‌که آن حق است و تصدیق‌کننده چیزی است که با خود دارند. بگو: «اگر (راست می‌گویید) و مؤمنید پس چرا پیامبران الله را پیش از این می‌کشتید؟!». و این پس از آن است که می فرماید: «أُولئِکَ الَّذینَ اشْتَرَوُا الْحَیاهَ الدُّنْیا بِالْآخِرَهِ فَلا یُخَفَّفُ عَنْهُمُ الْعَذابُ وَ لا هُمْ یُنْصَرُونَ» (بقره: ۸۶) «اینان کسانی هستند که زندگی دنیا را به بهای آخرت خریدند، پس عذاب آن‌ها تخفیف داده نمی‌شود و کسی آن‌ها را یاری نخواهد کرد».

بررسی نشان می دهد کسی که به طور مطلق از گروهی که به آن پیوسته، پیروی می کند، بر مبنای هوی و هوس و خواهشات نفسانی دوستی و دشمنی خود را تنظیم می کند. چرا که پذیرفتن حق نزد وی منوط به بیان آن از سوی گروهی است که بدان پیوسته است. و اینگونه مبنای وی هوی و هوس می باشد. شیخ الاسلام رحمه الله می گوید: «بسیاری از افراد را می بینی که بر مبنای هوی و هوسی که معنای آن را نمی دانند، با گروهی دوستی و  با گروهی دشمنی می کنند و بلکه دلیل آن را نمی دانند و به صورت مطلق دوستی یا دشمنی می کنند بدون اینکه چنین دوستی و دشمنی به طور صحیح از رسول خدا  صلی الله علیه و سلم و سلف امت نقل شده باشد و بدون اینکه در معنای آن بیندیشند و لوازم و مقتضیات آن را بشناسند».[۵]

بنابراین چون هر گروه و حرکتی حزبی تشکیل دهد و به حزب گرایی روی آورد، وسیله بودن تنظیم و حزبی که شکل گرفته، خود به هدف تبدیل می شود و نیک و بد و درست و اشتباه خواندن هر چیزی در مسیر حمایت از آن قرار می گیرد و اینگونه آنها را به تکه ای جدا از امت تبدیل می کند که اهداف خاصی را دنبال می کنند و این منجر به خفقان و حزب گرایی و خودشیفتگی در رای و دیدگاه و ترویج ارهاب فکری می شود چنانکه فرصتی برای گفتگو و مناقشه و شوری باقی نمی گذارد تا حدی که برخی از این تنظیمات و گروه ها کمترین انعطافی در برابر فکر مخالف یا نقد عناصر و عوامل دیگر نشان نمی دهند؛ و این امری است که منجر به فرار مغزها و دور شدن بسیاری از امکانات علمی از دسترس تنظیمات اسلامی می شود.[۶]

«چنانچه واجب است بر مبنای اسم (حزب و گروه)، مدح و ذم و دوستی و دشمنی صورت نگیرد چرا که این موارد بر مبنای اسم هایی است که در قرآن کریم ذکر شده است، اسامی چون: مسلمان و کافر؛ مومن و منافق، نیک و بد. صادق و کاذب، مصلح و مفسد و امثال این اسامی؛»[۷]

اما به فتنه انداختن مردم با اسامی احزاب و گروه ها و ایجاد تفرقه میان امت بر مبنای آنچه الله و رسولش بدان امر نکرده اند و نیز دوستی و دشمنی بر اساس این اسامی، با ظن و گمان و هوی و هوس، از جمله مواردی است که الله و رسولش از آن بری هستند.

«سلف صالح معیار پیروی از سنت را خشمگین نشدن بر مبنای هوی و هوس قرار داده اند. و پیروان مذاهب مخالف با اهل سنت و جماعت را اهل اهواء (بدعت و هوی و هوس) نامیده اند».[۸]

به ابوبکر بن عیاش رحمه الله گفته شد: ای ابوبکر، سنی کیست؟ گفت: کسی که چون چیزی از هوی و هوس ها نزد وی ذکر شد، برای چیزی از آنها خشمگین نشود».[۹]

در زندگی معاصر نیز مظاهر این تعصب و تحزب مشاهده می شود چنانکه هرکس ادعا می کند گروه وی برحق است و دیگران باطل هستند. از مظاهر این تعصب و غلو حزبی مذموم می توان به موارد ذیل اشاره کرد.

 

[۱] – مجموع الفتاوی، ابن تیمیه: ۲۰/۸-۹

[۲] – مجموع الفتاوی: ۲۰/۲۲۴

[۳] – مجموع الفتاوی: ۳/۲۲۹

[۴] – نگا: الاقتضاء؛ ابن تیمیه: ۱/۷۳-۷۴

[۵] – مجموع الفتاوی؛ ۲/۱۶۳ و نگا: درء تعارض العقل و النقل: ۱/۲۷۲

[۶] – مراجعات فی الفکر و الدعوه و الحرکه، استاد عمر عبید حسنه، ۱۱۲-۱۱۳

[۷] – نگا: درء التعارض: ۱/۲۷۳

[۸] – رک: اهل الاهواء، الموسوعه الفقیهیه: ۷/۱۰۰

[۹] – الاستقاقه، ابن تیمیه: ۱/۲۵۵

مقاله پیشنهادی

نشانه‌های مرگ

مرگ انسان با افتادن و شل شدن دو طرف گیج‌گاه، کج شدن بینی، افتادن دست‌ها، …