زیرا قرآن شبهاتی که دشمنان اسلام، کفار و منافقین ایجاد میکنند رد میکند همانند مثالهای واضحی که در صدر اسلام رخ داد، به طور مثال:
آیه
{مَا وَدَّعَکَ رَبُّکَ وَمَا قَلَىٰ} الضحی: ۳.
پروردگارت تو را رها نکرده و دشمن نداشته
و مورد خشم قرار نداده است.
بر پیامبر صلی الله علیه وسلم چه تاثیری داشت، آنگاه که مشرکان میگفتند:
ودع محمد
(صحیح مسلم با شرح نووی ۱۲/۱۵۶).
«محمد طرد شده است».
تاثیر آیه
{لِّسَانُ ٱلَّذِی یُلۡحِدُونَ إِلَیۡهِ أَعۡجَمِیّٞ وَهَٰذَا لِسَانٌ عَرَبِیّٞ مُّبِینٌ} النحل: ۱۰۳.
زبان کسی که اینها به او نسبت می دهند عجمی (= غیر عربی) است ، و این (قرآن به) زبان عربی آشکار است .
چه بود، آنگاه که کفار قریش ادعا کردند که انسانی محمد را تعلیم میدهد وقرآن را از درودگری رومی در مکه میآموزد؟
تاثیر آیه
{أَلَا فِی ٱلۡفِتۡنَهِ سَقَطُواْۗ} التوبه: ۴۹.
هان انان هم اینک در فتنه و فساد افتاده اند
بر مؤمنان چه بود آنگاه که منافق گفت:
{ٱیٔۡذَن لِّی وَلَا تَفۡتِنِّیٓۚ}.
«مرا اجازه ده و درفتنه و فساد میانداز».
آیا مگر تاثیر آن، تثبیت وتقویت قلبهای مؤمنان ورد آیا مگر تاثیر آن، تثبیت وتقویت قلبهای مؤمنان ورد شبهات وخاموش گردانیدن اهل باطل نیست
آری، به خدا سوگند.
شگفت آنجاست که خداوند مؤمنان را هنگام رجوع از حدیبیه به غنایٔم زیادی (غنایم خیبر) وعده میدهد که خداوند آن اموال را در اختیار شان خواهد گذاشت و آنها به تنهایی برای گرفتن آن غنایم میروند وهنگامی که منافقان از آنان میخواهند که آنها را نیز با خود ببرند،
مسلمانان جواب خواهند داد که شما هرگز با ما نخواهید آمد و منافقان برای رفتن با مسلمانان اصرار میورزند و میخواهند گفته خداوند را تبدیل کنند،
به مسلمانان میگویند شما به ما حسد میورزید، و خداوند با این آیه منافقان را جواب داد:
{بَلۡ کَانُواْ لَا یَفۡقَهُونَ إِلَّا قَلِیلٗا} الفتح: ۱۵.
«بلکه آنان جز اندکی نمیفهمیدند».
سپس این همه، مرحله به مرحله وگام به گام وکلمه به کلمه در جلوی روی مسلمانان اتفاق افتاد.
و از این جا میتوانیم که تفاوت موجود میان آنان که زندگیشان را به قرآن مرتبط کردند و با تلاوت وحفظ و تفسیر وتدبر قرآن، به آن روی آوردند و در هرحال به آن عمل میکنند و بین آنان که به کلام بشر اهتمام ورزیدند و آن را مشغله خویش ساختند دریابیم.
کاش طلاب علم به آموختن علم قرآن وتفسیرش اهتمام بیشتری میورزیدند.