۲- روایت شده که روزی رسول خداج بر گوسفند مرداری گذر کرد و فرمود: «چرا پوست آن را نمیکَنید تا دباغی نمایید و از آن استفاده کنید»؟ و در روایت دیگری آمده است: «هر پوستی دباغی شود، پاک و طاهر میگردد»؛ ملاحظه میشود که قول رسول خدا ج به صورت عام وارد شده و مختص به آن گوسفند مرداری که دیدهاند نمیشود، و نیز فقط مختص به پوست گوسفند مردار نیست، بلکه شامل هر پوستی میشود از این لحاظ که با دباغی پاک میشود.
۳- در سنّت روایت شده که زنِ سعد بن ربیع نزد رسول اکرمج آمد و گفت: این دو دختران سعد بن ربیع هستند؛ پدر آنان در جنگِ اُحد همراه شما بود و کشته شد و حال، عمویشان مال آنان را گرفته است. پیامبر ج به عموی آن دختران فرمود: «دو سومِ مال را به این دختران و یک هشتم آن را به زن سعد بده و هرچه از آن باقی ماند، برای تو خواهد بود». این حکم رسول خدا ج در این واقعه، فقط به این واقعه اختصاص ندارد، بلکه همهی مردم را در امثال این واقعه شامل میشود و این که (مثلاً) پدر دو دختر شهید شده باشد، یا این که آن دختران مالی نداشته باشند، ملاک و محل توجّه نیست.
۴- آیهی لعان گرچه به سبب یک واقعهی معین نازل شد که در آن هلال بن امیه زن خود را متهم به زنا ساخته بود، لکن شامل هر مردی که زن خود را متهم به زنا میکند، میشود.
بدین شکل، هر عامی که به خاطر یک سببِ خاص، اعم از یک سؤال یا یک واقعه وارد شود، به عموم آن عمل میشود و خصوص سببِ آن اعتباری ندارد، زیرا چنان که امام شافعی میگوید: «سبب چیزی را ایجاب نمیکند، بلکه الفاظ هستند که کاری را انجام میدهند». فقهای مسلمان هم، در زمان رسول خدا ج و در زمانهای بعد از آن، چنین عمل کردهاند و کسی نیز منکر آن نشده است؛ پس این تبدیل به اجماع شده است.
لازم به ذکر است که اکثر عامهایی که در قرآن و سنّت وارد شدهاند، به خاطر سؤالهایی روی دادهاند که مردم پرسیدهاند یا به سبب وقایعی که روی دادهاند وارد شدهاند؛ اما با این وجود فقها به عموم آن عمل کردهاند و -چنان که ذکر شد- کسی هم منکر این نشده است.
در قوانین وضعی به همین منوال عمل میشود و الفاظ آن اهمیت دارد نه احکام آن.