عمرو بن عاص در سریه ذات السلاسل (۱)

این سریه در جمادی الاخر سال هشتم هجری، روی داد. دلیل اعزام این هنگ نظامی اعزم آن بود که به پیامبر«ص» خبر رسید گروهی از قبایل «بکیًّ» و «قضاعه» گرد هم آمده اند و قصد دارند به نواحی تحت سیطره رسول الله«ص» نزدیک بشوند.
لذا رسول الله«ص» عمروبن عاص«رض» را فراخواند و پرچم سفیدی را بنام او برافراشت. و پرچم سیاهی را به او داد و با دسته های جنگی مهاجرین و انصار به همراه سیصد جنگجوی مجاهد اورا اعزم کرد. و فرمان داد از قبایل عربی ای که از سرزمین شان عبور می کند، کمک بگیرد. این قبایل شامل سرزمین های«بلی»،«عُزَه» و«بَلقِین» بودند. و دلیل آن رابطه ی خویشاوندی عمرو بن عاص (رض) با قبایل مذکور بود.زیرا مادر، پدر عمروبن عاص«رض» عاص بن وائل بلوی بود. هدف پیامبر«ص» از این کار این بود تا قبایل مزبور را با عمروبن عاص «رض» متحد و همراه سازد. عمروبن عاص«رض» حرکت کرد.بدین صورت که در روز پنهان می ماند و شبها حرکت می کرد و سیصد اسب جنگی با خود داشت . هنگامی که به دسته های جنگی دشمن نزدیک شد، با خبر شد که دسته های بزرگی را تشکیل داده اند. از این رو به وقت نماز عشاء در حالی که پراکنده بودند، در نزدیکی آنان فرود آمد. در این اثناء همراهان عمروبن عاص «رض» به جمع آوری هیزم پرداختند تا آتش روشن نمایند- زیرا سرزمینی سردی بود- عمر وبن عاص «رض» مانع از این کارشان شد . این موضوع بر همراهان وی گران آمد، تا آنجا که تعدادی از مهاجرین به تندی با او حرف زدند . عمرو بن عاص«رض» گفت:( شما دستور دارید به سخنان من گوش بسپارید واز من فرمانبرداری نمایید!) شخصی گفت: (پس این کار را بکن)
عمروبن عاص «رض» رافع بنَ مکِیث الجُهنَی را به سوی پیامبر«ص» روانه ساخت تا به او خبر بدهد که قبایل مزبور در یگان های بسیاری تجمع کرده اند و از آن حضرت«ص» خواست، با جنگجویان بیشتری او را پشتیبانی کند. لذا پیامبر«ص» ابو عبیده بن جراح را اعزام نمود و پرچمی به نامش برافراشت.
و دسته ای از سپاهیان مهاجرین همچون ابوبکر و عمربن خطاب «رض» و نیز انصار را به همراهش گسیل داشت. و به ابو عبیده (رض) دستور داد به عمروبن عاص«رض» ملحق بشود.
ابوعبیده بن جراح (رض ) به همراه دویست تن از مجاهدین از مدینه خارج شد . پیامبرصلی الله و علیه و سلم به ابوعبیده دستور داد تا همه در کنار یکدیگر باشند و متفرق نشوند. سپاهیان ابوعبیده به راه افتادند تا اینکه به عمرو بن عاص «رض» پیوستند. ابوعبیده خواست که بر مردم نماز بگزارد، اما عمروبن عاص«رض» جلو رفت و گفت:«تو بخاطر یاری و پشتیبانی من آمده ای و نمی توانی امام من شوی چون من امیر سپاه هستم و پیامبر«ص» تو را بعنوان یاری رسان و حمایت من فرستاده است» مهاجرین گفتند:(خیر، تو امیر سپاهیان خودت هستی و او امیر افراد خودش) عمروبن عاص«رض» گفت:«خیر (این گونه نیست) بلکه شما یاری کننده و امداد رسان ما هستید.»
ابوعبیده مردی خوش خلق ، نرم خو و با مدارا بود . وقتی دید اختلاف پیش آمده گفت:«ای عمرو حتما مطمئن باش! و بدان که آخرین توصیه ای که پیامبر«ص» به من کردند این بود که گفت : هرگاه نزد دوستت رفتی، با او همکاری کن و با یکدیگر اختلاف نکنید»

مقاله پیشنهادی

فضیلت مهاجران و انصار

الله متعال می‌فرماید: ﴿لِلۡفُقَرَآءِ ٱلۡمُهَٰجِرِینَ ٱلَّذِینَ أُخۡرِجُواْ مِن دِیَٰرِهِمۡ وَأَمۡوَٰلِهِمۡ یَبۡتَغُونَ فَضۡلٗا مِّنَ ٱللَّهِ وَرِضۡوَٰنٗا …