یکی از دستاوردهای این فتوحات به اسارت در آمدن افراد فراوانی از دو دولت مصر و روم آن روز به دست مسلمانان بود. به فرمان عمرو بن عاص (رض) أسراء مزبور به میهن شان بازگردانده شدند. و با قرار دادن آنان در زمره ی اهل ذمه، آنان را میان انتخاب اسلام و آئین پیشین شان مختار گرداند. بدین قرار که اگر یکی از آنان اسلام را می پذیرفت، در جرگه ی مسلمانان در می آمد و همانند سایر مسلمانان در چهار چوب مزایا ( غنایم و غیره) و حقوق (جزایی، و کیفری و) اسلامی قرار می گرفت. و چنانچه آئین خود را برمی گزید، به موطنش باز گردانده می شد.
زمانی که مسلمانان در راه بازگشت از فتح اسکندریه به موضعی به نام بَلهیب رسیدند فرمانروای اسکندریه با ارسال پیامی به عمرو (رض) گفت: «من پیش از این به دولتهایی چون ایران و روم که مبغوض تر از شما اعراب به نزدم بودند، جزیه می دادم. اگر بپسندی به تو جزیه خواهم داد و در مقابل، أسرایی را که در سرزمینم در قبضه داری، باز پس بده» حضرت عمروبن عاص (رض) در پاسخ به درخواست او گفت: در آن سوی دیار، امیری است که هیچ امری را بدون فرمان او بر پا نمی دارم، اگر خواستی دست نگه دار. تا پیشنهاد تو را با وی در میان گذارم، اگر پذیرفت، من نیز می پذیرم و اگر به چیزی غیر از آن فرمان داد، همان را اجرا می نمایم» آن گونه که میان آنها رایج بود، در قضایا و وقایع جبهه ی نبرد.
هر آنچه می نگاشتند، سربازان را نیز از آن مطلع می نمودند. عمرو (رض) آنچه را حاکم اسکندریه، پیشنهاد داده بود، با عمر بن خطاب (رض) در میان گذاشت. در نامه آمده بود: « به نزد ما تعدادی از اسیران آنان موجود است»
در جواب، عمر بن خطاب (رض) چنین گفت:
اما بعد؛
در نامه ات آمده است که فرمانروای اسکندریه در ازاء برگرداندن اسیران سرزمینش، پیشنهاد پرداخت جزیه به تو داده است. سوگندبه خدا ! جزیه ای که برای مسلمانان و آیندگان آنان دوام داشته باشد، پسندیده تر به نزد ما ست از غنایمی که میان آنان تقسیم گردد. و گویا که (با این جزیه) وجود غنایم معدوم است. لذا به فرمانروای اسکندریه عرضه نما به توجزیه بدهد . در عوض شما نیز اسیران را میان گزینش اسلام و آئین پیشین، خویش مختار کنید. کسی که به اسلام گروید در زمره ی مسلمانان قرار می گیرد و از حقوق و مزایای آن بهره مند شده و قوانین اسلام بر وی اعمال می گردد. و فردی که بر آئین پیشینش باقی ماند، همانند هم کیشانش از او جزیه بگیرید»
بالاخره مسلمانان تمامی أسراء را گرد هم آوردند و مسیحیان نیز حضور یافتند. بدین ترتیب که هر فرد از میان اسیران ، به جلو گام برمی داشت، سپس او را میان انتخاب اسلام و مسیحیت، آزاد می گذاشتند. اگر اسلام را انتخاب می کرد مسلمانان تکبیرگویان او را به جمع خود ملحق می نمودند و اگر کیش مسیحیت را بر می گزید نصارا، فریاد می کشیدند و او را به میان خود می آوردند. در بین اسیران (ابو مریم عبدالله بن عبدالرحمن) که تا پیش از آن مسیحی بود، به دین اسلام گروید. وی بعدها در میان مجاهدان به مقام گروهبانی رسید. در این تجمع مسلمانان، اسلام و نصارا را به او عرضه نمودند،. و او علی رغم داشتن پدر و مادر و بردران مسیحی اسلام را بر مسیحیت برگزید.