عمرو بن عاص، شاعر (۱)

این صحابی پیامبر قریحه ی شعری ویژه ای داشت. از عمرو (رض) آثاری مکتوب به صورت شعر بر جای مانده است که وی را در امتداد شاعران پیش از او قرار می دهد. در روز جنگ اُحد، که در آن ایام در صفوف مشرکین قرار داشت، گفت:
خرجنا من الفیفا علیهم کانّنا مع الصُّبح من رَضوی الحبیبک المنطق
تَمَنَّت بنو النَِّجَّار جَهلاً لقاءَنَا لَدی جَنبِ سَلعٍ والامانِّی تَصدُقُ
فما راعَهُم بالشرِّ إلا فُجَاءَهً کرادیسُ خَیلٍ فی الازقه تَمرُقُ
أرادوا لِکَیما یَستَبِیحُوا قِبابَنا اوَ دُونَ القبابِ الیَومَ ضَربٌ مُحَرَّقُ
و کانت قِباباً اُومنَت قَبلَ ما تری اذا رَامَها قَومٌ اُبیحُوا و اُحنِقُوا
کانَّ رُءوس الخَزَرجبِّین غُدوهً و ایمانَهم بالمَشرَفیّه بَروَقُ
و نیز در روز احد گفت:
لمَّا رأیتُ الحَربَ ینزُو شرّها بالرَّضفِ نَزوَا
(چون دیدم خباثت جنگ به شدت طغیان و بر افروخته گردیده)
تَنَازَلَت شَهباءُ تَلحُوالَّناس با لضّراءِ لَحواَ
(شهباءصف آرایی نمود در حالی که مردم را به روزی ناگواربه شدت بیم می داد)
أیقنتُ أنَّ الموتَ حقٌ والحیاه تکونُ لَغوَا
(یقین کردم که مرگ حق است و زندگی بیهوده)
حَّملتُ أثوابی علی عَتَدٍ یَبُزُّ الخیل رهوَا
(در این حال لباسهایم را بر سازو برگی حمل نمودم، که از سواران به آرامی پیشی می گرفت.)
سلسٍ إذا نکّبن فی البیداء یَعلُو الطَّرفَ عُلوا
(شهباء رام و سر به راه است، اگر رو به صحرا گرداند، نگاهها را شموخ و بلندی می دهد)
وَ اِذا تنزَّل ماؤه من عِطفِه یَزدَادُ زَهواَ
(و چون آب از پهلویش فرو بیفتد شکوه و غروری زاید می یابد).
رَبذٍ کیعفُور الصَّریمه راعَهُ الرَّامونَ دَحوَا
(به سینه می نشیند همچون آهویی لگام شده که تیز افکنان دامن پرورش بر آن گسترده اند)
شَنجِ نَساهُ ضابِطٍ للخیل إرخَاءً وَ عَدوا
(عضلانی است و پرگوشت و افسران سوارکار در تاختن و آرام راندن آن مسامحه کرده اند)
فِفِدًی لَهُم اُمِّی غلاه الرَّوع إیَمشُون قَطوَا
(مادرم فدای آنان باد! آن گاه که به صبح وحشت و هراس بسان مرغکان گام برمی دارند)
سَیرًاإلی کبشی الکتیبه إذ جَلَدهُ الشَّمسُ جَلوَا
(در حالی که خورشید او را روشن و براق نموده به سوی سردسته ی دژکوب گردان به راه می افتد)
عماره بن ولید در سرزمین حبشه همراه عمرو بن عاص (رض) بود عماره برادر خالد بن ولید (رض) به شمار می آمد. عمرو و عماره در نحوه باز گردندان مهاجرین مسلمان اختلاف نمودند. در آن موضع عمرو بن عاص (رض) گفت:
تعلَّم عُمار أنَّ من شرِّ شبههٍ لمثلک أن یُدعی ابن عَمٍ له انتهی
(ای عماره ! بدان که بدترین دو دلی برای کسی چون تو آن است که، خواهان پسر عمویی باشی که نسبتش با تو پایان یافته است)
لئن کنتَ ذا بُردَین أخوی مرجَّلاً فلستَ براءٍ لا بن عَمک مُرما
سزاوار نیست که پس عمویت را تبرئه نمایی، در حالی که از آن منع شده ای)
إذا المرء لم یترک طعاماً یُحبّه و لم یَنهَ قلباً هائماً حیث یَممَّا
(اگر انسان غذایی را که دوست دارد رها نکند و قلبی شیدا را از آن چه بدان قصد کرده، باز ندارد)
قَضَی وَطَراً منه و غادر سُبَّهً إذا ذُکرَت أمثالها تملا الفَها
(خواسته و مقصود خود را از آن برگرفته و از رسوایی رها جسته)
(و چون امثال آنان به میان آید بانگ و آوایی بلند به پا خیزد)

 

مقاله پیشنهادی

فضیلت مهاجران و انصار

الله متعال می‌فرماید: ﴿لِلۡفُقَرَآءِ ٱلۡمُهَٰجِرِینَ ٱلَّذِینَ أُخۡرِجُواْ مِن دِیَٰرِهِمۡ وَأَمۡوَٰلِهِمۡ یَبۡتَغُونَ فَضۡلٗا مِّنَ ٱللَّهِ وَرِضۡوَٰنٗا …