عمربن سعد و ابن زیاد وابوسفیان و ابن ملجم چگونه افرادی بو دن و آیا صحیح است که می گویند ابوسفیان صحابه بوده پس چرا به این نام صدایش می زنند؟
الحمدلله،
ابتدا باید بدانیم که به چه کسانی صحابه می گویند:
علما در تعریف صحابه گفته اند؛ کسی که در زمان حیات پیامبر صلی الله علیه وسلم ایشان را ملاقات کرده و ایمان بیاورد و سپس بر اسلام نیز از دنیا رفته باشد.
حال بنا براین تعریف ابوسفیان رضی الله عنه جزو صحابه هستند زیرا ایشان در زمان حیات پیامبر صلی الله علیه وسلم ایمان آوردند و بارها ایشان را ملاقات نموده اند و بر اسلام از دنیا رفتند، لذا ایشان جزو صحابی هستند. اما نمی دانیم منظور شما از صدا زدن ایشان چیست ولی برخی از فرق ضاله نه تنها ایشان بلکه بزرگوارترین صحابه پیامبر صلی الله علیه وسلم را دشنام و ناسزا می گویند مانند خلفای راشدین و عشره مبشره و مابقی صحابه…
البته اصحاب بین خود درجه دارند و کسانی که قبل از فتح مسلمان شدند بر کسانی که بعد از فتح مسلمان شدند برتری دارند و عشره مبشره بر بقیه برتری دارند
و البته بیشک ابوسفیان سالیان دراز در راس کفر بودند، اما اسلام گذشته را پاک میکند و از یاد نبریم که هنوز رسول الله صلی الله علیه وسلم وارد مکه نشده بودند که شبانه ابوسفیان و پسرش معاویه از مکه بیرون امدند و به رسول الله صلی الله علیه وسلم ایمان آوردند.
و این کمک مخفیانه ایشان به رسول الله صلی الله علیه وسلم کار را بر لشکریان اسلام آسانتر کرد و مکه بدون خونریزی فتح شد
و رسول الله صلی الله علیه وسلم اعلان کردند که در شهر اعلام کنند هرکس در خانه خود را، بر خود را ببندد در امان است و هرکس به مسجد الحرام یا خانه ابوسفیان پناهنده شود در امان است. اسلام دین کینه ورزی نیست بلافاصله بعد از ایمان، رسول الله صلی الله علیه وسلم معاویه را کاتب وحی مقرر کرد که شغل بزرگی است.
در روز وفات رسول الله صلی الله علیه وسلم که اعراب همگی دوباره مرتد یا نیمه مرتد شدند و یک فرصت طلایی برای اهل مکه پیش آمد که دوباره اقتدار گذشته و از دست رفته خود را احیاء کنند و دوباره مرکزیت شبه جزیره عرب را به مکه برگردانند و بی تردید ابوسفیان و معاویه میتوانستند نقش مهمی بازی کنند اما آنها بر ایمان استوار ماندند یعنی در امتحان پیروز شدند
معاویه کاتب وحی رسول الله شد برادرش در راه اسلام شهید شد کسانی که از ابوسفیان بد گویی میکنند آیا کدامشان پدر شهید است و پسرش در جنگ روم شهید شده است؟
اما ابن ملجم جزو خوارج بودند که علی ابن ابی طالب را به شهادت رساندند.او از مردم مصر بود و جزو صحابی نبود زیرا علما فرموده اند که از میان اصحاب پیامبر صلی الله علیه وسلم کسی با خوارج نبود.
ذهبی درباره عبدالرحمن بن مجلم گفته است: قاتل علی رضی الله عنه است، جزو افراد خوراج و افتراء زننده است، شاهد فتح مصر بوده است و با بزرگان و اشراف برای آن نقشهکشی و چارهاندیشی کرده است و از جمله کسانی بود که قرآن و فقه را خوانده است و او یکی از پسران تُدول است که سوارکار و جنگجوی آنها در مصر بود. قرآن را بر معاذ بن جبل خوانده و از جمله بندگان و عابدان بود، و گفته میشود: او همان کسی است که صبیغ تمیمی را به سوی عمر رضی الله عنه فرستاد و او پیرامون مسائلی از او پرس و جو کرده یک فرهنگ قرآنی بود… تا آنجایی که ذهبی میگوید: سپس سرنوشت او را درنوردید و انجام داد آنچه را که انجام داد و او در نزد خوارج یکی از فاضلترین افراد امت است.( محمد علی صلابی)
علی رضی الله عنه هنگام بستر بیماری به سبب جراحتی که ابن ملجم به ایشان وارد کرده بود، گفته بود: این مرد را زندانی کنید، اگر من مُردم او را بکشید و اگر زنده ماندم، پس در ارتباط با زخمها از او قصاص میگیریم.( فضائل الصحابه (۲/۵۶۰).) و در روایت دیگری گفته است: به او غذا و آب بدهید، و در اسارت با او خوب رفتار کنید، اگر من بهبود یافتم، من خود ولی خون خودم هستم، اگر خواستم او را میبخشم و اگر خواستم قصاص میگیرم.( المسحن لابی عرب، ص ۴، خلافت علی ابن ابی طالب، ص ۴۳۹٫)
و در روایت دیگری این مطلب هم اضافه شده است: اگر من وفات یافتم همچون من، او را بکشید، و تجاوز نکنید که خداوند متعال تجاوزگران را دوست ندارد.( الطبقات، (۳/۳۵)، تاریخ اسلام.)
و حسن و حسین و سایر اهل بیت در روش تعامل و برخورد با عبدالرحمن بن مجلم به سفارش علی رضی الله عنه پایبند بودهاند.
همچنین عبدالله بن زیاد و عمر بن سعد جزو اصحاب پیامبر صلی الله علیه وسلم نبودند، ابن زیاد فرماندار بصره بود که به دستور یزید به حکومت آنجا گماشته شده بود.
مشهور است زمانی که مسلم بن عقیل در کوفه بدست عبیدالله بن زیاد افتاد ،عبیدالله به مسلم گفت: من تو را میکشم، مسلم گفت: مرا بگذار که وصیت کنم، گفت: خوب است وصیت کن، مسلم به اطرافش نگاه کرد و عمر بن سعد بن ابی وقاص را دید و به او گفت: تو از همه مردم از نظر خویشاوندی به من نزدیکتر هستی بیا تو را سفارش کنم، و او را به گوشهای از خانه برد و به او سفارش کرد که به حسین پیام بفرستد تا برگردد، بنابراین عمر بن سعد بن ابی وقاص مردی را به سوی حسین فرستاد تا او را خبر کند که کار تمام شد و اهل کوفه او را فریب دادهاند. و مسلم سخن معروفش را گفت: به همراه خانوادهات برگرد و اهل کوفه تو را فریب ندهند، اهل کوفه به تو دروغ گفتند و به من هم دروغ گفتند و رأی و نظر فرد دروغگو اعتباری ندارد. در این وقت در روز عرفه مسلم بن عقیل کشته شد، و حسین در روز ترویه (هشتم ذی الحجه) یک روز قبل از کشته شدن مسلم بن عقیل از مکه حرکت کرده بود.
پیشنهاد می شود به سایت اسلام تکس مراجعه شود.
والله اعلم
وصلی الله وسلم علی محمد و علی آله و اتباعه الی یوم الدین