علم حدیث بر دو بخش است:

علم روایه: عبارت است از علمی که شامل گفتار، رفتار، سکوت و صفات نبی اکرم  صلی الله علیه وسلم و روایتِ حدیث و ثبت و ضبط الفاظ آن می‌شود[۱].

علم درایه: آگاهی به قوانینی که با آن وضعیت سند و متن شناخته می‌شود[۲] که در اصطلاح به آن علم مصطلح الحدیث گویند.

پس اگر گفته شد (اهل حدیث)، منظور کسانی‌اند که از نظر روایه و درایه به احادیث رسول  صلی الله علیه وسلم پرداخته‌اند و تمام همّ و غم خود را صرف تکرار و بررسی احادیث، روایت و پیروی علمی و عملی به مقتضای آن کرده‌اند. پایبند به سنت‌اند و از بدعت گریزانند. از پیروان هوا و هوس، که سخن گمراهان را بر اقوال رسول  صلی الله علیه وسلم مقدم می‌دارند متمایز و جدایند. هواپرستانی که افکار فاسد، منطق دروغین و تلقین‌شده و سخنان متناقض خویش را بر دستورات قرآن کریم و سنتِ شریف، پیشی می‌دهند.

لذا اهل حدیث سزاوارترین مردم به اعتقادِ حق و پایبندی به سنت و جماعت و گروهِ نجات یافته‌اند. از همین رو امام احمد  رحمه الله در مورد جماعت می‌گوید: «اگر آنان اهل حدیث نباشند، پس نمی‌دانم چه کسانی‌ هستند! [۳]».

نیز وقتی شیخ ابو اسماعیل صابونی در کتاب خویش به نام (عقیده السلف أصحاب الحدیث) یا (الرساله فی اعتقاد أهل السنه وأصحاب الحدیث والأئمه) ویژگی اهل حدیث را ذکر می‌کند، می‌گوید: «به نبی  صلی الله علیه وسلم و یاران ایشان که همانند ستارگان‌اند، اقتدا می‌کنند. و به ائمه‌ی دین و علمای مسلمین از سلف صالح، اقتدا می‌نمایند. به هر آن‌چه آنان از نظر دینی معتقد بودند، معتقد هستند. با مبتدعین که عاملان بدعت‌اند، بغض و کینه داشته و دوستی و محبت نمی‌کنند»[۴].

شیخ اصبهانی در مورد اهل حدیث می‌گوید: «ما سنت رسول  صلی الله علیه وسلم را با روایات مشهوری که با اسناد صحیحِ متصل، توسط برخی از علمای حافظ، از برخی دیگر روایت شده است، یافته و شناختیم. به این گروه – اهل حدیث – نظر انداختیم و آنان را افرادی یافتیم که بیشتر از همگان به دنبال حدیث‌اند، بسیار دوستش می‌دارند، خیلی زیاد جمع‌آوری و حفظش می‌کنند و از همه به روایت صحیح، عامل‌تر‌اند. در نتیجه به کمک قرآن و سنت دانستیم، آنان اهل قرآن و سنت هستند نه دیگر فرقه‌ها… . اهل حدیث رحمهم الله را در گذشته و حال حاضر دیده‌ایم؛ آنانی‌اند که، برای فراگیری روایاتی که بر سنت‌های رسول الله  صلی الله علیه وسلم دلالت می‌کند، رنج سفر را به دوش می‌گیرند. این روایات را از منبعِ آن می‌آموزند. از بیشترین جایی که روایات را سراغ دارند جمع‌آوری کرده و حفظ نموده و به آن غبطه‌ می‌خورند، به پیروی از آن فراخوان می‌دهند، بر مخالفینِ آن عیب و خرده می‌گیرند و احادیث چنان نزدشان فراوان گشت که به آن مشهور شدند»[۵].

این‌گونه است که می‌بینیم دو اصطلاح (اهل حدیث) و (اهل سنت) بسیار به هم نزدیک بوده و میان آن‌دو نسبتِ عموم و خصوص یا مطلق و مقید وجود دارد. هر گاه نام یکی از آنان گرفته شود، دیگری در آن داخل است. طوری شده است که این لفظ به تنهایی دلالت بر تمام زیرمجموعه‌ی فرقه‌ی نجات یافته می‌کند. از فقهاء، محدثین، علما، حکمرانان و پارسایان گرفته تا مجاهدین، اصولی‌ها، نحوی‌ها، اهل لغت و نیز هر نیکوکار دیگری. و در این راستا این لفظ با (اهل حق) یا (اهل قرآن) و… مترادف می‌باشد. لیکن هر گاه این دو لفظ با هم آمدند، اولی دلالت بر متخصصین و علمای حدیث می‌کند و لفظ دیگر بر سایرِ اهل خیر و صلاح دلالت دارد. ابن تیمیه  رحمه الله گفته است: «وقتی می‌گوییم اهل حدیث، فقط بر آنان که حدیث را شنیده و می‌نگارند و روایت می‌کنند، بسنده نمی‌کنیم؛ بلکه هر کس که سزاوار حفظ، شناخت، درک و پیروی ظاهر و باطنِ حدیث است را هم شامل می‌شود. و نیز اهل قرآن هم، مورد نظرِ ماست. حداقل ویژگی آنان، دوستی با قرآن و حدیث و پژوهش در آن‌دو و معانی آن‌ها و عمل به موجبات و مفاهیمی‌ است که از آن‌دو فرا گرفته‌اند فقهای اهل حدیث، از دیگر فقهاء نسبت به پیامبر  صلی الله علیه وسلم آگاه‌ترند. پارسایانِ آنان از دیگر متقیان پایبند‌تر‌ند. سیاستمداران ایشان نسبت به رسول  صلی الله علیه وسلم از دیگر سیاسیت‌مداران سزاوارترند. عموم اهل حدیث مستحق‌تر از دیگران به دوستیِ نبی  صلی الله علیه وسلم هستند»[۶].

 

[۱]– تدریب الراوی۱ ص۴۰.

[۲]– همان ص۴۱.

[۳]– شرف اصحاب الحدیث ص۲۵.

[۴]– عقیده السلف أصحاب الحدیث تألیف صابونی ص ۹۹-۱۰۰.

[۵]– الحجه فی بیان المحجه، نسخه‌ی خطی برگه‌ی ۱۶۶ب – ۱۶۷ب.

[۶]– مجموع الفتوای ابن تیمیه  رحمه الله ج۴ ص ۹۱-۹۵.

مقاله پیشنهادی

آنچه به هنگام بازگشت از حج یا عمره یا غیره گفته می‌‌شود

عَنْ عَبْدِ اللهِ بْنِ عُمَرَ رضی الله عنهما قَالَ: کَانَ رَسُولُ اللهِ صلی الله علیه …