اگر به تاریخ اسلام باز گردیم، به شکلی کاملاً واضح خواهیم دید که در هر عصر و زمانی، مردمانی بودهاند که از دار و دسته و همراهان حاکمان و مسئولان بودهاند، اما در میان مردم به عنوان افرادی عالم و متقی و خدا ترس ظاهر شده و خود را نشان دادهاند. و به خاطر همین نوع افراد بوده که بسیاری از مردم دچار سرگشتگی و گمراهی شده و پایشان لیز خورده است؛ و این خود یکی از نشانههای آخر الزمان است؛ برای اینکه پیامبر صلی الله علیه وسلم به اصحابش فرمود: « إِنَّکُمُ الْیَوْمَ فِی زَمَانٍ کَثِیرٍ عُلَمَاؤُهُ، قَلِیلٍ خُطَبَاؤُهُ، مَنْ تَرَکَ عُشْرَ مَا یَعْرِفُ فَقَدْ هَوَى، وَیَأتِی مِنْ بَعْدُ زَمَانٌ کَثِیرٌ خُطَبَاؤُهُ، قَلِیلٌ عُلَمَاؤُهُ، مَنِ اسْتَمْسَکَ بِعُشْرِ مَا یَعْرِفُ فَقَدْ نَجَا ».[۱]
ترجمه: « امروز شما در زمانی هستید که علمای آن زیاد و خطیبانش کم است. هر کس از یک دهم آنچه که میداند دست بکشد، گمراه گشته است و بعد از این زمانی خواهد آمد که خطیبان آن زیاد و عالمان آن کم است، هر کس در آن روز به یک دهم آنچه که میداند چنگ بزند، پس نجات یافته است».
بدون شک این حدیث در امروز بسیار روشن و آشکار گشته است، کسانی که صاحب دانایی و علم خالص باشند، کم گشتهاند، آنچه مانده است افرادی به نام داعی است که با هوا و هوس خودشان و با شکل و شیوه و نام و نشان مختلف ظاهر میشوند و مردم را گمراه میکنند. و این را نیز بدون شک پیامبر صلی الله علیه وسلم در چندین حدیث صحیح به آن اشاره کرده است، برای مثال عبد الله بن عمر از پیامبر صلی الله علیه وسلم روایت میکند که فرمود: « إِنَّ اللَّهَ لَا یَقْبِضُ الْعِلْمَ انْتِزَاعًا یَنْتَزِعُهُ مِنَ النَّاسِ، وَلَکِنْ یَقْبِضُهُ بِقَبْضِ الْعُلَمَاءِ، حَتَّى إِذَا لَمْ یَتْرُکْ عَالِمًا اتَّخَذَ النَّاسُ رُؤَسَاءَ جُهَّالًا، فَسُئِلُوا، فَأَفْتَوْا بِغَیْرِ عِلْمٍ، فَضَلُّوا، وَأَضَلُّوا ».[۲]
ترجمه: «خداوند علم را از سینۀ بندگان خود محو نمیکند، بلکه با وفات علما آنرا از بین میبرد. و وقتی که علما از بین رفتند، مردم، جاهلان را رهبر خود قرار میدهند و مسائل خود را از آنها میپرسند. رهبرانشان نیز از روی جهالت، فتوا میدهند که هم خود گمراه میشوند وهم دیگران را به گمراهی میکشند».
و از ابن سیرین روایت گشته که فرمود است: « إن هذا العلم دین فانظروا عمن تأخذون دینکم».[۳]
ترجمه: «این علم (حدیث) دین است، پس بنگرید که از چه کسانی دینتان را میگیرید».
همراه با این، کسانی یا گروه و دستههایی را میبینیم که ادعای دعوت به منهج و برنامۀ حق را میکنند، یعنی کتاب و سنت بر فهم سلف امت؛ اما مع الأسف اینها نیز تنها شکلها و شیوههایی مختلف از آن داعیانی هستند که پیامبر صلی الله علیه وسلم آنها را وصف کرده است. اینان خودشان را چنان نشان میدهند که دارند دعوت به حق و توحید میدهند و چنان وانمود میکنند که آن گروهی هستند که پیامبر صلی الله علیه وسلم دربارۀ آنها فرموده است: « بَدَأَ الْإِسْلَامُ غَرِیبًا، وَسَیَعُودُ کَمَا بَدَأَ غَرِیبًا، فَطُوبَى لِلْغُرَبَاءِ ».[۴]
ترجمه: « همانا اسلام با غربت آغاز شد و بزودی همچون روز آغازین غریب خواهد شد، خوشا به حال غریبان (درخت طوبی برای غریبان) ».
اما میبینیم که در درونشان و در عملشان، از آن دستهای که پیامبر صلی الله علیه وسلم آنها را توصیف کرده است، بسیار دور هستند و بسیاری از فسادهای اصولی در منهجشان به شکل واضح دیده میشود و حتی با آن دسته بسیار مخالفت نیز میکنند. برای اینکه آن دستهای که پیامبر صلی الله علیه وسلم از آنها با صفت غریب بودن وصف کرده است، منظورش تنها در ظاهر آنها نیست، بلکه کار و اعمالشان نیز شامل میشود؛ یعنی طوری که اعمال و کردارشان، شبیه پیامبر خدا صلی الله علیه وسلم و اصحابش باشد که خداوند متعال دربارۀشان میفرماید:
﴿مُّحَمَّدٌ رَّسُولُ اللَّهِ ۚ وَالَّذِینَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْکُفَّارِ رُحَمَاءُ بَیْنَهُمْ ۖ﴾ [فتح: ۲۹]
« محمد (صلی الله علیه وآله وسلم) رسول خداست، و کسانی که با او هستند, بر کافران سخت گیر (وشدید) و در میان خود مهربانند».
این است مهم ترین صفت و نشانه از نشانههای پیروان و دنبال کنندگان پیامبر ع. اما این گروه امروزی، که دعوت به یکتاپرستی میدهند و خود را به صفات پیامبر صلی الله علیه وسلم و اصحابش آویزان کردهاند، بسیار دور هستند از آن صفت و نشانههایی که خداوند متعال در قران کریم از آنها یاد میکند و به آنها خبر داده است؛ بلکه متاسفانه آنها در مخالفت با آن صفتها هستند و بسیار آشکارا موالات و پشتیبانی کافران را میکنند و در برابر آنها، بسیار با روی خندان و نرم و بدون اراده – همچون مرده در دست مرده شور- هستند؛ اما در مقابل مؤمنان و غرباء و اهل توحید و حق، بسیار تند و بیرحم و خشن هستند؛ همان کسانی که پیامبر دربارهشان میفرماید: «لَا تَزَالُ عِصَابَهٌ مِنْ أُمَّتِی یُقَاتِلُونَ عَلَى أَمْرِ اللَّهِ قَاهِرِینَ لِعَدُوِّهِمْ لَا یَضُرُّهُمْ مَنْ خَالَفَهُمْ حَتَّى تَأْتِیَهُمْ السَّاعَهُ وَهُمْ عَلَى ذَلِکَ ».[۵]
ترجمه: « همیشه گروهی از امت من برای برپا کردن فرمان الله به قتال می پردازند، بر دشمنانشان پیروز هستند، مخالفانشان نمیتوانند به آنان ضرری برسانند تا اینکه قیامت برپا میشود و آنان در این حال هستند».
و باز در صحیح مسلم آمده است که میفرماید: «لَا تَزَالُ طَائِفَهٌ أو عِصابَهٌ مِنْ أُمَّتِی یُقَاتِلُونَ عَلَى الْحَقِّ ظَاهِرِینَ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَهِ قَالَ فَیَنْزِلُ عِیسَى ابْنُ مَرْیَمَ فَیَقُولُ أَمِیرُهُمْ تَعَالَ صَلِّ لَنَا فَیَقُولُ لَا إِنَّ بَعْضَکُمْ عَلَى بَعْضٍ أُمَرَاءُ تَکْرِمَهَ اللَّهِ هَذِهِ الْأُمَّهَ».[۶]
ترجمه: «همیشه گروهی از امت من در راه حق قتال میکنند، و تا قیامت پیروز خواهند بود… تا اینکه عیسی بن مریم پایین میآید، پس فرمانده آنها میگوید: بفرما برای ما نماز بگزار (امامت کن)، میگوید: نه، همانا بعضی از شما بر بعضی دیگر سروری دارد، کرامتی است که الله به این امت عنایت کرده است».
و این را شجاعت و افتخار میدانند که اگر با این طایفه مخالفت کنند و در بین مردم نام آنها را عربده بکشند و آنها را در جلوی چشم مردم زشت نشان دهند و چندها تهمت و لقبهای گمراه کننده به آنها بچسپانند و به آنها بگویند، خوارج و تکفیری و سفهاء الأحلام و سگان جهنم و گمراه شدگان و… و بلکه در بسیاری از موارد، پشتیبانی کافران و حاکمان مرتد را میکنند تا آنها را دستگیر کنند و بکشند و تعقیب نمایند، و پا را از این فراتر نهاده و این کارشان را نیز جهاد میدانند! و ممکن است بسیاری از ما، این اتفاقات و کارهایشان را دیده باشیم. آنها این کارشان را جنگیدن با خوارج میدانند؛ چنانکه خودشان چنین میگویند! و بعد از همۀ اینها، میگویند که پیامبر صلی الله علیه وسلم فرموده است: « یَقْتُلُونَ أَهْلَ الْإِسْلَامِ، وَیَدَعُونَ أَهْلَ الْأَوْثَانِ ». و این نیز چنانکه مشخص است یکی از صفات خوارج است که پیامبر میفرماید اهل اسلام و توحید را میکشند و اهل شرک و بت پرستی را رها میکنند.
اینها کجا و آنها کجا! اینها که آشکارا تبدیل به خنجری زهرآلود به دست کافران و دشمنان اسلام بر روی قلب امّت اسلام و گردن یکتاپرستان و ستم دیدگان شدهاند کجا، و آنها که همواره خنجری کشیده شده بر سر ملّت کفر و گردن کافران و ستمکاران بودند کجا! همانهایی که خداوند متعال دربارۀ آنها میفرماید: ﴿أَشِدَّاءُ عَلَى الْکُفَّارِ﴾ «با کافران سختگیر و تند و شدید هستند»، همان دستهای که پیامبر صلی الله علیه وسلم دربارۀ آنها میفرماید: « لَا تَزَالُ طَائِفَهٌ مِنْ أُمَّتِی عَلَى الدِّینِ ظَاهِرِینَ لَعَدُوِّهِمْ قَاهِرِینَ لَا یَضُرُّهُمْ مَنْ خَالَفَهُمْ».[۷]
ترجمه: « همواره طایفه ای از امت من بر این دین وجود دارد که برای دشمنانشان ظاهر و آشکار هستند و بر آنها قاهر و پیروز هستند، مخالفانشان نمیتوانند به آنها ضرر برسانند».
اینها کجا! و آنهایی که امروز و در این زمانه، از ستم دیدگان و دین اسلام و خاک و شرف مسلمانان دفاع میکنند و سنت دفع و ولاء وبراء و راه و روش ملت ابراهیم u و پیامبر خدا صلی الله علیه وسلم را زنده میکنند و دعوت به سورۀ قتال (محمد) و توبه میکنند کجا!
به وضوح کامل میبینیم که آن کسانی که کتاب و سنّتی که در دستشان است و به سوی آن دعوت میکنند، هیچ سود و فایدهای برای آنها نداشته است، برای اینکه از این راه، شیطان آنها را دچار چندین انحراف و اشتباه اصولی کرده است. از تعطیل نمودن جهاد گرفته، تا موالات با کافران و عدم خروج از اطاعت حاکمان مرتد و شُبهه کفر دون کفر و جدا کردن ایمان از عمل و شبهه تکفیر و چندین شبهه و گمان اشتباه و باطل دیگر. و این نیز به همان شکل، یکی از نشانههای آخر زمان است و راستی سخن پیامبر ع است که در حدیث صحیحی فرموده است که امام احمد آن را از زیاد بن لبیده روایت کرده است که: «ذَکَرَ النَّبِیُّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ شَیْئًا، فَقَالَ: ” وَذَاکَ عِنْدَ أَوَانِ ذَهَابِ الْعِلْمِ ” قَالَ: قُلْنَا: یَا رَسُولَ اللهِ، وَکَیْفَ یَذْهَبُ الْعِلْمُ وَنَحْنُ نَقْرَأُ الْقُرْآنَ وَنُقْرِئُهُ أَبْنَاءَنَا، وَیُقْرِئُهُ أَبْنَاؤُنَا أَبْنَاءَهُمْ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَهِ؟ قَالَ: ” ثَکِلَتْکَ أُمُّکَ یَا ابْنَ أُمِّ لَبِیدٍ، إِنْ کُنْتُ لَأَرَاکَ مِنْ أَفْقَهِ رَجُلٍ بِالْمَدِینَهِ، أَوَ لَیْسَ هَذِهِ الْیَهُودُ وَالنَّصَارَى یَقْرَءُونَ التَّوْرَاهَ وَالْإِنْجِیلَ لَا یَنْتَفِعُونَ مِمَّا فِیهِمَا بِشَیْءٍ؟ ».[۸]
ترجمه: «پیامبر صلی الله علیه وسلم صحبت از چیزی کرد، فرمود این به هنگام رفتن علم رخ میدهد. گفتم: ای پیامبر خدا چگونه علم از میان میرود و ما قرآن میخوانیم و فرزندان و نوه هایمان نیز آن را تا قیامت میخوانند؟ فرمود مادرت به عزایت بنشیند ای زیاد! من تو را آگاه ترین مرد مدینه میبینم، مگر این یهود و نصاری نیستند که تورات و انجیل میخوانند و هیچ چیزی از آنچه که در آن آمده است یاد نمیگیرند؟».
و مشاهده میکنیم که کسانی که دعوت به علم شرعی و منهج صحیح میکنند و خود را به علمای سلف آویزان میکنند، تنها به غیر از نام کتاب و نام و نشان آن علما، چیزی یاد نگرفتهاند و آن علم خالص و پاک را نفهمیدهاند، و در بین مردم خود را با آن مدارکی که در آموزشگاههای کفر به دست آوردهاند، معرفی میکنند و چندین نام و نشان و القاب بزرگ و مختلف به خودشان میدهند که تا به امروز چنین القابی از هیچ یک از علمای اسلام شنیده نشده است و از جانب این داعیان به نام یکتاپرستی، چندین القاب ناشناخته بر ما وارد شده است؛ همانند دکترا! [۹]
تذکیرا للمؤمنین وتنبیها للغافلین وإقامه الحجه على المعاندین ومعذره إلى رب العالمین
[۱]) صحیح: رواه ابو داود واحمد، وصححه الالبانى رحمه الله فی السلسله الصحیحه برقم (۲۵۱۰)، (۶/۴۱۰). وقال حدیث صحیح .
[۲]) متفق علیه: رواه البخارى (۱۰۰) ومسلم (۲۶۷۳) …
[۳]) صحیح: رواه مسلم (۱۷/ ۳۵۷). وصححه الالبانى رحمه الله فی مشکاه المصباح (۲۷۳).
[۴]) صحیح: رواه مسلم (رقم ۱۴۵).
[۵]) صحیح مسلم (۱۹۲۴)
[۶]) امام نووی میفرماید: فهذأ من شرطها (الغرباء) القتال فی سبیل الله لإظهار الدین بدلیل قوله: «ظَاهِرِینَ عَلَى مَنْ نَاوَأَهُمْ» أَیْ: عَادَاهُمْ، وَهُوَ مَأْخُوذ مِنْ نَأَى إِلَیْهِمْ وَنَأَوْا إِلَیْهِ، أَیْ نَهَضُوا لِلْقِتَالِ”اهـ./ نگا: (منهج الغرباء فی مواجهه الجاهلیه).
[۷]) مسند احمد (۲۲۳۲۰) تعلیق شعیب الأرنؤوط: صحیح لغیره.
[۸]) صحیح: رواه احمد والترمذی و ابن ماجه برقم (۴۰۴۸) و صححه الالبانی رحمه الله فی صحیح مشکاه المصباح برقم (۲۷۷) و کتاب العلم برقم (۲۵) عن ابن لبید، وقال حدیث صحیح.
[۹]) مشخص است که لقب دکترا کلمه ای فارسی یا عربی نیست، بلکه کلمه ای یهودی است و داخل زبان امت اسلامی شده است و از دو قسمت «دک» و «توراه» ساخته شده است که کلمه «دک» یعنی شیخ یا عالم و «تورات» نیز نام کتاب بنی اسرائیل است که با هم ترکیب شده و به دکتراه تبدیل شده است که به معنای عالم تورات یا عالم یهود است.