- علی اکبر موسوی ـ تهران
برخی گمان میکنند شهردار اصفهانی شهرکرد لرها، و استاندار تهرانی کردستان، و فرماندارهای زابلی و شیرازی بلوچستان، و مدیرهای مشهدی شهرهای ترکمن، و رؤسای قمی آذربایجانها و… انعکاس حکومت تبعیض نژادی فارس بر سایر اقلیتهای قومی در کشور است!
شاید این دیدگاه بتواند درصد بسیار اندکی از حکایت را در برگیرد، ولی حقیقت نزدیک به یقین نزد نگارنده غیر از این است!
اختاپوس شومی که بر ایران لنگر انداخته عبارت است از حزب خمینی که به شکل بیت رهبری و کوادر سازمان اطلاعات ظهور کرده است.
این تعداد ناچیز تمامی شاهرگهای نظام را در دست دارند، و تنها با اعتماد بر زر و زور بر ملت حکمفرما شدهاند.
تصور جهانگشایی چنگیزی و هیتلری خمینی او را بر این واداشت تا با استفاده ابزاری از شعار اسلام و وحدت مسلمانان در سطح جهانی توده را بدست آورد. اگر چه این سیاست تا مدت زمانی گوشهای افراد ساده و خوش باور را نوازش داد، پس از چند پگاهی عاقلان با دیدن وضع اهل سنت در ایران، و شعارهای مرگ بر آمریکا و تقدیم هدایای گرانبها به دشمنان آمریکا، و چاپلوسی به دربار کمونیستهای شوروی و چین و خنجر زدن از پشت به حرکتهای انقلابی مسلمانان روسیه و چین و افغانستانی که موی دماغ شوروی شده بود، دریافتند که حکایت یک بام است و دو هوا!..
حکومت ما حاضر است ماهیانه ۲۳ ملیون دلار کمک خرجی به حماس دهد تا حقوق کارمندان شهر غزه را تأمین کند ولی حاضر نیست در روزهایی که غزه زیر باران گلوله اسرائیل جان میدهد سنگ ریزهای در تیرکمانی گذاشته بسوی اسرائیل شلیک کند!..
پس از درگرفتن حادثههای خونین و جنگهای مذهبی در عراق که فتیلهاش در قم روشن شده بود برخی از شیعهای ابله جهان گمان بردند تهران قبله تشیع جهان است، ولی پس از حوادث خونین حوثیهای یمن و تحرکات مشبوه شیعه کویت و سعودی و حرکت نابهنگام و شعارهای شیعهگری و انتقام جویانه در بحرین و کشیدن گلیم مرجعیت از زیر پای نجف و لبنان و احتکار آن در قم، جهان تشیع دریافت که دل نظام ولایت فقیه برای شیعیان نیز نسوخته، و او تنها به فکر استفاده ابزاری از اقلیتهای شیعه جهان است!
آقای خاتمی در انتخابات سال ۱۳۷۶ تنها با نشر عکسی از خود که در آن کروات بر گردن خود بسته بود رأی آورد! به عبارت واضحتر در حکومت ولایت فقیه و امام زمان کروات رأی آورد و آخوند رفوضه شد!
آقایان کروبی و موسوی نیز در انتخابات گذشته تنها از باب فرار از باران، یا پناه بردن به گرگ از دست شیر، رأی آوردند!
نتایج این انتخابات بیانگر عمق فاجعه نظام است، نظامی که سه دهه نه تنها به ملت نزدیک نشده، بلکه “خس و خاشاک” ایران حاضرند برای نجات از آن تن به استعمار آمریکا بدهند..
با یک دید سرسری میتوان اسباب پوشالی شدن نظام ولایت فقیه و سقوط حتمی آنرا در سه نقطه خلاصه کرد:
- استبداد سیاسی..
خمینی از روز اول مشت بر دهان ملت کوبید، و پلاکارد سازمان ساواک با ترفندهای شکنجه آمریکایی را به سازمان اطلاعات با وحشیگریهای روسی و چینی تغییر داد.
کشتارهای دسته جمعی، تجاوز به جان ومال و ناموس متهمان، قتلها و ترورهای زنجیرهای روشنفکران، پلم کردن دهنها، و زنجیر کشیدن بر گردن قلمها چهره نمادین این نظام شد. رسوبات و تراکمات این استبداد چون خوره پایههای نظام را به کلی از بین برده است، و با یک انفجار مردم به خیابانها میریزند، و حاضرند برای جار زدن و مرگ وهمی فرستادن برای دیکتاتور و تسلی دادن به خود خیابانها را با خون گلگون کنند.
- تقسیم ناعادلانه ثروت..
یکشبه آخوندهایی که برای نان شبشان دستشان به مردم دراز بود ملیاردر شدند، و هر “حاج آقای” به حج نرفتهای صاحب چند کلفت و چند اسکورت و چند راننده و چند دوست دختر صیغهای شد، بانکهای خارجی با پول چپاول شده نفت کشور در حسابهای حاج آقاها و آقا زادهها ترش کرده، و ملت بیچاره در فقر و بدبختی به سر میبرد. در کشور نفت پرور آقا امام زمان دخترهای دانشجو برای پرداخت هزینه تحصیلی خودفروشی میکنند. وضع تحصیلی و آموزش و تربیت بیداد میکند، بیمار و بیمارستان و نظام پزشکی واویلا میکند، و…
به هر سو نگاه کنی فساد است و بیبندوباری و رشوه خوری، و موج فقر که روی فقر لول میخورد و در نهایت این پابرهنهها هیزم آتشی هولناکند که پوست کلفت و خشیده ولایت فقیه را به آتش میکشد.
- نوکری استعمارگران خارجی..
آقای خمینی در پاریس توانست دل آمریکائیها را بدست آورده، و سوار بر بال خیالهای رنگین وارد کشور شد و تاج شاهی را از پاسدار منافع آمریکا در منطقه؛ “شاه” دو دستی تحویل گرفت. تاریخ مصرف شاه از نظر آمریکائیها تمام شده بود و میبایستی عوض شود.
نظام ولایت فقیه خواست با زیرکی هر دو خدای شرق و غربی خود را راضی کند. برای رضایت آمریکا با شعارهای صادراتی انقلاب پادشاهان کشورهای عربی را به وحشت انداخت، و آنها را مجبور کرد دست به دامن آمریکا شوند.
آتش جنگ ایران و عراق را شعلهورتر نمود تا کارخانجات اسلحه سازی دو بلوک شرق و غرب از کار نیفتند.
و غزلسرایی با بلوک شرق کمونیستی را شروع کرد تا به غرب شوخ چشم، چشم سرخی دهد که دوست پسر دیگری نیز با او در رقابت است.
چرخهای صنعت در کشور از کار ایستاده، برای براه انداختن کارگاه برق شهرکی مرزی چون ایرانشهر بلوچستان باید مهندسان شوروی قدم رنجه کنند!
از شیر مرغ تا جون آدمی زاد بازارهای کشور از چین وارد میشود..
ایرانی که با قدرتهای طبیعی و ثروتهای خدا دادی و معادن و زمین و جمیعت جوان میتوانست بزرگترین امپراطوری جهان شود، به مصرف کنندهای معتاد و بی خاصیت تبدیل شده که ملتش در باتلاق بیهودگی نفس نفس میزنند.
این تصویر عمومی کشور و فشارهای مضاعف باعث شده نخبگان بیدار شوند و گسترش این بیداری آتش به خرمن استبدادگران خواهد زد و در حقیقت شمارش معکوس سقوط حتمی نظام ولایت فقیه از انتخابات گذشته شروع شده اس