علامه شیخ صالح بن فوزان الفوزان و سلفیت

علامه فوزان در کتاب «البیان» ص ۱۳۰ می گوید:

«… این دو حدیث بیانگر تفاوت میان سلف و پیروان آنها و دیگران می باشد.

سلف و کسانی که بر روش آنها هستند پیوسته بین پیروان سنت و مبتدعان و فرقه های گمراه تفاوت قائل شده اند و پیروان سنت را اهل سنت و جماعت و پیروان سلف صالح نامیده اند و مولفات شان مملو از بیان این مهم است آنجا که به پاسخگویی و رد فرقه های مخالف با اهل سنت و پیروان سلف می پردازند..»

و همچنین در ص ۱۵۶ می گوید: «چگونه داشتن مذهب سلفیت بدعت خوانده می شود در حالی که بدعت گمراهی است؟! و چگونه بدعت است درحالی که سلفیت پیروی از مذهب سلف است و پیروی از مذهب آنها در کتاب و سنت واجب است و حق و هدایت است؟!

الله متعال می فرماید: «والسابقون الأولون من المهاجرین والأنصار والذین اتبعوهم بإحسان رضی الله عنهم»: «پیشگامان نخستین مهاجران و انصار و کسانی که به نیکی روش آنان را در پیش گرفتند و راه ایشان را به خوبی پیمودند خداوند از آنان خوشنود است.»

و رسول الله فرمودند: «علیکم بسنتی وسنه الخلفاء الراشدین»: «تمسک به سنت من و روش خلفای راشدین بر شما واجب است.»

بنابراین داشتن مذهب سلف سنت است و بدعت نیست و بلکه بدعت پیوستن به مذهبی جز مذهب آنها می باشد.

و همچنین در همین کتاب ص ۱۳۳ در رد سخن بوطی: «سلفیت جز در بازه ی زمانی خاصی معنی نمی دهد.» می گوید: «چنین تفسیری از سلفیت که مرحله ای گذرا است و در بازه ی زمانی خاصی معنا پیدا می کند و جماعت و گروهی نیست، تفسیری عجیب و باطل است؛ آیا به مرحله زمانی خاصی سلفیت گفته می شود؟! هیچکس چنین چیزی را نگفته است بلکه سلفیت به گروهی از مومنان اطلاق می شود که در اولین قرن های اسلام زندگی می کردند و به کتاب و سنت رسول الله پایبند بودند و عبارتند از مهاجرین و انصار و کسانی که به نیکویی از آنها پیروی کردند و رسول الله آنها را چنین توصیف نموده است: «خیرکم قرنی ثم الذین یلونهم ثم الذین یلونهم»: «بهترین شما کسانی هستند که در زمان من هستند سپس کسانی که بعد از آنها می-آیند و سپس کسانی که بعد از آنها می آیند.»

و این توصیف یک جماعت و گروه است نه مرحله زمانی خاصی؛ و زمانی که رسول الله  فرقه فرقه شدن امت و پراکندگی آن  پس از خود را ذکر می کند در مورد تمام فرقه هایی که بوجود آمده و ظهور کردند می فرماید: «انها فی النار الا واحده»: «همگی آنها در آتش هستند مگر یک گروه؛» و این گروه نجات یافته را چنین توصیف می کند که از منهج و روش سلف پیروی می کنند و در مسیر آنها گام بر می-دارند. و این تنها گروه نجات یافته را چنین توصیف نموده اند: «هم من کان علی مثل ما انا علیه الیوم واصحابی»: «آنها کسانی هستند که بر راه و روش امروزِ من و اصحابم باشند.» و این خود بیانگر آن است که جماعتی سلفی در گذشته و نیز جماعتی پس از آنها هستند که از راه و روش آنها پیروی می کنند. و در این میان گروه هایی مخالف با آنها نیز می باشند که به آتش وعده داده شده اند.

و در سخنرانی که در منطقه سدیر در سال ۱۴۱۶ با عنوان «التحذیر من البدع» ارائه دادند در بخش دوم سخنرانی، به سوال زیر پاسخ می دهد.

سوال: آیا سلفیت حزبی همچون احزاب دیگر است؟ و آیا انتساب به آنها امری مذموم است؟

پاسخ: سلفیت همان فرقه نجات یافته و اهل سنت و جماعت می باشد و حزبی همچون احزاب دیگر که اکنون حزب نامیده می شوند، نمی باشد. بلکه گروهی است که راه و روش آن سنت و دین است؛ آنها اهل سنت و جماعت هستند. رسول الله فرمودند: «لاتزال طائفه من أمتى على الحق ظاهرین لا یضرهم من خذلهم ولا من خالفهم»: «پیوسته گروهی از امت من بر مبنای حق غالب و چیره اند؛ هرگز کسانی که در پی خواری آنها هستند و نیز کسانی که با آنها مخالفت می کنند، ضرری به آنها نمی رسانند.»

و رسول الله فرمودند: «وستفترق هذه الأمه على ثلاث وسبعین فرقه کلها فی النار إلا واحده. قالوا من هی یا رسول الله؟ قال: من کان على مثل ما أنا علیه الیوم وأصحابی.»: «امت من به هفتاد و سه فرقه تقسیم می شوند که همگی آنها در آتش اند جز یک گروه؛ گفتند: آن گروه کدام است یا رسول الله؟ فرمودند: «کسانی که بر راه و روش امروزِ من و اصحابم باشند.»

بنابراین سلفیت گروهی است که راه و روش آن بر مبنای مذهب سلف می باشد؛ راه و روشی که رسول الله و اصحابش بر آن بودند و حزبی همچون احزاب جدید کنونی نیست بلکه جماعت و گروهی قدیمی است و تاریخ آن به عصر و زمان رسول الله باز می گردد که پیوسته استمرار داشته و به ارث رسیده است و همیشه بر مبنای حق پیروز و غالب بوده است و چنانکه رسول الله خبر داده است تا قیامت چنین می-باشد.

و از ایشان سوال شد: آیا کسی که سلفی نامیده می شود، حزب گرا خوانده می-شود؟

در پاسخ چنین می گوید: نامیده شدن به سلفیت، اگر بر وجه حقیقی آن باشد، اشکالی ندارد اما اگر تنها ادعا باشد و شخص بر منهجی جز منهج و روش سلف باشد، نامیده شدن وی به سلفی جایز نیست.

مثلا اشاعره می گویند: ما اهل سنت و جماعت هستیم؛ اما این ادعا صحیح نیست زیرا منهج و روش آنها، منهج اهل سنت و جماعت نیست؛ همچنین معتزله خود را موحد می نامند.

هرکس ادعای رابطه با لیلی می کند          اما لیلی این ادعا کی تایید می کند

بنابراین کسی که ادعا می کند بر مذهب اهل سنت و جماعت است لازم است از راه و روش اهل سنت و جماعت پیروی کند و منهج مخالفان را رها کند، اما اگر قصد جمع کردن بین سوسمار و نهنگ دارد – چنانکه می گویند – به این معنا که قصد جمع بین حیوانات دریا و خشکی را دارد، این امری غیر ممکن است و این به مانند جمع آب و آتش در دست محال است. بنابراین اهل سنت و جماعت با مذهب مخالفانش همچون خوارج، معتزله و حزب گراهایی که خود را مسلمان معاصر می نامند و کسانی که تصمیم دارند بین گمراهی های معاصر و منهج سلف ارتباط برقرار کنند، جمع نمی-شود. «و آخر این امت اصلاح نمی شود مگر با راه و روشی که اول این امت را اصلاح نمود.»

در نتیجه باید امور مختلف از یکدیگر مشخص و جدا شوند.

همچنین از ایشان سوال شد: برخی از مردم می گویند: فلانی سلفی است و فلانی غیر سلفی است، منظور از مذهب سلفی چیست؟ بارزترین علمایی که به آن دعوت می دهند چه کسانی هستند؟ و آیا می توان آنها را اهل سنت و جماعت یا فرقه ناجیه نامید؟ و آیا این نام گذاری از باب تزکیه و تایید خود نیست؟

پاسخ: منظور از مذهب سلفی همان اعتقاد و باور و مذهبی است که سلف این امت بر آن بودند یعنی صحابه و تابعین و پیشوایانی که از اعتقادی صحیح و منهجی سالم و ایمانی صادق و تمسک به عقیده و شریعت و ادب و رفتار اسلامی برخوردار بودند. بر خلاف راه و روشی که مبتدعان و منحرفان از آن پیروی می کنند.

و از بارزترین افرادی که به مذهب سلف دعوت می کنند، ائمه اربعه، شیخ الاسلام ابن تیمیه و شاگردانش، شیخ محمد بن عبدالوهاب و شاگردانش و هر مصلح و مجدد دیگری می باشد زیرا هیچ زمانی خالی از افرادی که حجت خداوندی را اقامه کنند، نیست.

و اشکالی ندارد که آنها را اهل سنت و جماعت بخوانیم و با این اسم، بین آنها و کسانی که از مذاهب منحرف پیروی می کنند، تفاوت قایل شویم. و این تزکیه و تایید نفس نیست بلکه از جهت تفاوت قایل شدن بین اهل حق و اهل باطل می باشد.

 

الأجوبه المفیده عن أسأله المناهج الجدیده ص: ۱۶

مقاله پیشنهادی

به صبر کنندگان مژده بده

ما از آنِ الله هستیم و به سوی او برمی‌گردیم تا به هرکس هر عملی …