اکنون عقیده را چنانکه شیخ الاسلام تفصیل داده است به اختصار بیان میکنیم.[۱] او مصطلحات زمان خود و نیز آنچه بر قلم ها و زبان ها جاری بود، به خوبی می شناخت و آنها را با عقاید فرقه های جدا شده از اهل سنت و جماعت مقایسه می کرد.
پس از شناخت اسامی و عقاید این فرقه ها، بیان و شناخت عقیده ی صحیح برای ما آسان است همچنان که شیخ الاسلام آنرا به صورت مقارن و روش عقلانی خاصی ذکر نمود و به بیان عقیده و توحید و شناخت اسما و صفات و افعال خداوند و ایمان به آخرت و بحث تفصیلی اتفاقات این روز و معرفی نعمت یا عذابی که از همان لحظات مرگ در قبر در انتظار اوست، میپردازد.
دیدگاه صحابه، تقدیر آن و دفاع از آنها؛
و بحث از عقیده را با بیان اخلاق والا و اعمال نیکو به پایان می برد.
در مقدمه میگوید: «سپاس و ستایش مخصوص خداوندی است که پیامبرش را با هدایت و دین حق برگزید تا بر تمام ادیان برتری دهد و کافی است که الله گواه باشد؛ و شهادت می دهم که هیچ معبود بر حقی جز الله نیست، یگانه است و هیچ شریکی ندارد؛ و شهادت می دهم که محمد بنده و رسول اوست، درود فراوان خدا بر او و خاندانش باد.
اما بعد؛
این اعتقاد فرقه ی ناجیه و یاری شده، اهل سنت و جماعت، تا برپایی قیامت می باشد؛ و آن ایمان به الله و فرشتگان او و کتابها و پیامبران و برانگیخته شدن پس از مرگ و ایمان به خیر و شر تقدیر می باشد.
به الله آنگونه که خود، خود را توصیف نموده و فرستاده اش محمد، او را توصیف نموده، ایمان دارند بدون اینکه در این توصیفات قائل به تحریف، تعطیل، تکییف و یا تمثیل باشند، بلکه ایمان دارند که هیچ چیزی مانند او نیست و او شنوای بیناست؛ آنچه خود خویش را بدان توصیف نموده، از او نفی نمی کنند. و سخن را تحریف نمی کنند و الحاد در اسما و آیات پروردگار ندارند و کیفیت آنرا مشخص نمی کنند و صفاتش را به صفات مخلوقات تشبیه نمی کنند زیرا او تعالی هیچ همتایی ندارد؛ او تعالی نسبت به مخلوقات، به خویش داناتر است و سخنش بهترین و راستترین سخنان است. و پس از او تعالی پیامبران او که صادق و مصدوق اند داناتر به اویند برخلاف کسانی که به الله چیزهایی نسبت می دهند که خود نمی دانند؛ به همین سبب خداوند متعال میفرماید: «سُبْحَانَ رَبِّکَ رَبِّ الْعِزَّهِ عَمَّا یَصِفُونَ * وَسَلَامٌ عَلَى الْمُرْسَلِینَ * وَالْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ»: «پاک و منزه است پروردگار تو، پروردگار عزت، از آنچه (مشرکان) توصیف میکنند. و سلام، بر رسولان. و سپاس و ستایشِ مخصوص الله است که پروردگار جهانیان است.» (صافات: ۱۸۰- ۱۸۲)
خداوند متعال خود را از آنچه مخالفان به او نسبت میدهند، پاک و منزه معرفی میکند و بر پیامبران به خاطر آنچه در مورد او می گفتند و نقص و عیب را از او دور می کند، درود و سلام می گوید؛ او تعالی در توصیف خود میان نفی و اثبات جمع کرده است پس اهل سنت و جماعت از آنچه پیامبران آوردهاند، عدول نمیکنند و آن همان راه مستقیم است، راه کسانی که خداوند به آنها نعمت داده، راه پیامبران، صدیقین، شهدا و صالحین است.»
و بعد از استشهاد به آیات قرآن و احادیث نبوی که بیانگر صفات خداوند متعال و افعال او هستند، توضیح می دهد که فرقه ی ناحیه یعنی اهل سنت و جماعت بدان ایمان دارند همچنین به هر آنچه خداوند در کتاب خود خبر داده بدون تحریف و تعطیل و تکییف و تمثیل، ایمان دارند؛ آنها در میان فرقه های امت میانه رو و وسط هستند همچنان که این امت در میان امتها، امتی وسط و میانه است؛ آنها در صفات خداوند متعال، میان تعطیل جمهیه و تمثیل مشبهه می باشند همچنین در افعال خداوند نیز منهج وسط بوده و میان جبریه و قدریه می باشند و در مورد وعید خداوند متعال، میان مرجئه و وعیدیه از جمله قدریه و … می باشند.
و در مورد اسامی ایمان و دین، میان حروریه ی معتزله و مرجئهی جمهیه می باشند و در مورد اصحاب پیامبر، میان رافضی ها و خوارج می باشند تا جایی که می گوید: و از ایمان به الله و کتابهای او، ایمان به این است که قرآن کلام الله است که فرستاده شده و مخلوق نیست، از او شروع شده و به او باز میگردد و خداوند بطور حقیقی، بدان سخن گفته است و این قرآن که بر محمد نازل شد درحقیقت کلام الله است نه کلام غیر او.
و در فصلی دیگر ذکر میکند که از موارد ایمان به روز قیامت، ایمان به تمام چیزهایی است که پیامبر از آن خبر داده است و بعد از مرگ رخ میدهد؛ که فرقه ناجیه به آزمایش و عذاب و نعمتهای قبر، ایمان دارد.
اما آزمایش: مردم در قبرهای خود آزمایش میشوند؛ به انسان گفته میشود: پروردگارت کیست و سخن ثابت در دنیا و آخرت چیست؟ مومن میگوید: پروردگار من الله است و اسلام دین من و محمد پیامبر من است.
اما شخص متردد میگوید: هاه هاه، نمیدانم. شنیدم که مردم چیزی میگفتند، من نیز آنرا میگفتم، در آن هنگام با گرزی آهنین بر او فرود میآورند پس چنان فریادی میکشد که همه چیز جز انسان آنرا میشنود و اگر انسان میشنید، بیهوش میشد؛ و بعد از این آزمایش، یا نعمت است و یا عذاب؛
تا اینکه قیامت کبری بر پا شده و ارواح به اجسام بازمیگردند و قیامتی که خداوند در کتابش و بر زبان پیامبرش از آن خبر داده است، برپا میشود و مردم در آن روز جمع میشوند و از قبرهای خود بلند میشوند و درحالیکه لخت هستند به سوی پروردگار جهانیان میآیند و خورشید به آنها نزدیک میشود، ترازوهای اعمال نصب شده و اعمال در آن ترازوها وزن میشوند، پس هرکس ترازوی اعمالش سنگین باشد، رستگار است و آنکه ترازوی اعمالش سبک باشد، از کسانی است که بر خود ظلم کرده و در آتش دوزخ جاودان خواهند بود؛ میزان، تفاصیل حسابرسی خدا از مخلوقات را بیان و روشن میکند؛ و پلی بر روی جهنم کشیده شده است و آن پلی میان بهشت و دوزخ است و مردم به تناسب اعمال خود، از آن عبور میکنند؛ سپس شفاعت پیامبر در مورد اهل محشر و بهشتیان و کسانی را که مستحق آتشاند، بیان میکند…
و موارد دیگری که تفاصیل آن در کتابهای نازل شده از سوی خداوند و آثاری که از پیامبرش ذکر شده و از پیامبر به ما رسیده است، به صورت شافی و کافی ذکر شده است و هرکس در جستجوی آن برآید، آنرا مییابد.
فرقه ی ناجیه، اهل سنت و جماعت، بر خیر و شر تقدیر ایمان دارند و در فصلی دیگر بیان میکند که یکی از اصول اهل سنت این است که دین و ایمان، قول و عمل است؛ قول قلب و زبان و عمل قلب و زبان و اعضا؛ و ایمان با عبادات زیاد و با گناه کم میشود؛ با این همه آنها اهل قبله را به سبب معاصی و گناهان کبیره تکفیر نمیکنند.
اما موضع آنها در مورد اصحاب پیامبر این است که هر آنچه کتاب، سنت و اجماع از فضایل و مراتب برای آنها ذکر کرده، قبول دارند و اقرار میکنند که بهترین این امت بعد از پیامبر، ابوبکر سپس عمر و سپس عثمان و پس از او علی است.
آنها در مورد مشاجرات اصحاب سکوت میکنند و میگویند: آثار وارد در این زمینه، بخشی دروغ است و بخشی نیز کم و زیاد شده اند و واقعیت در این اخبار تغییر داده شده است؛ و در اخباری هم که در این موارد صحیح است، معذور بوده اند چنانکه یا اجتهاد کرده و اجتهاد آنها درست بوده است و یا اجتهاد ایشان اشتباه بوده است؛ و سوابق و فضایل آنها چنان است که اگر گناهی انجام داده باشند، موجب مغفرت آنها میشود.
و در فصلی دیگر میگوید: «روش اهل سنت و جماعت، پیروی ظاهری و باطنی از احادیث پیامبر و نیز پیروی از راه اولین مسلمانان، مهاجرین و انصار میباشد.»
سپس بیان میکند که آنها اهل کتاب و سنت نامیده میشوند چرا که از این دو مصدر پیروی میکنند؛ همچنین اهل جماعت نامیده میشوند زیرا جماعت عبادت از اجتماع است و ضد آن جدایی است. و آنها بر مبنای این اصول سه گانه دینداری میکنند که همه مسلمانان بر آن اتفاق نظر دارند و شامل اعمال و افعال ظاهری یا باطنی میباشد که رابطهای با دین دارند.
در نهایت آنان را چنین توصیف میکند که امر به معروف و نهی از منکر انجام میدهند و با نصیحت کردن امت دینداری میکنند… و هنگام مصیبت به صبر و در زمان آسایش به شکر امر میکنند و اینکه به قضای خداوند راضی باشند؛ همچنین به مکارم اخلاق و اعمال نیکو دعوت میدهند و به این قول پیامبر ایمان دارند که میفرماید: «اکمل المومنین ایمانا احسنهم اخلاقا»: «کاملترین مومنان از نظر ایمان کسانی هستند که اخلاقشان نیکوتر است.» از دیگر صفات آنها این است که یکدیگر را به پیوند خویشاوندی با کسی که قطع صله ی رحم نموده، بخشش به کست که تو را محروم کرده و گذشت از کسی که ظلم کرده فرا می خوانند و به نیکی به پدر و مادر و صله ی رحم و همزیستی نیکو و نیکی به یتیمان، مسکینان و در راه ماندگان امر میکنند.
[۱] – که از عقیده واسطیه بدان تعبیر میشود.