امام طحاوی رحمه الله در العقیده الصحاویه[۱] میگوید: «ما میگوییم بعد از پیامبر صلی الله علیه و سلم اوّلین خلیفه ابوبکر صدیقt است و او را از همۀ امت برتر و بر همه مقدّم میدانیم، سپس عمر خلیفه است و بعد عثمان و بعد از او علی رضی الله عنه خلیفه مسلمین بوده است».
ابن ابیالعز رحمه الله در شرح این جمله میگوید: (یعنی بعد از عثمان خلیفه بر حق علی را میدانیم، چون وقتی عثمان کشته شد و مردم با علی بیعت کردند، علی امام به حق که اطاعتش واجب است گردید، و او در زمان خودش خلیفه خلافت نبوت بود، چنان که حدیث سفینه بر همین دلالت مینماید که گفت رسول الله صلی الله علیه و سلم فرمود: «خِلافَهُ النُّبُوَّهِ ثَلاثُونَ سَنَهً، ثُمَّ یُؤْتِی اللَّهُ مَنْ یَشَاءُ»[۲].
«خلافت نبوّت سی سال است، سپس خداوند ملک و پادشاهی را به هر کس که بخواهد میدهد».
خلافت ابوبکر دو سال و سه ماه بود و خلافت عمر ده سال و شش ماه بود و خلافت عثمان دوازده سال بود و خلافت علی چهار سال و نه ماه بود و خلافت فرزندش حسن شش ماه بود[۳].
و اوّلین پادشاه مسلمین معاویه رضی الله عنه است و او بهترین پادشاه مسلمین بوده است، اما وقتی امام حسن بن علی رضی الله عنهما خلافت را به او سپرد او پیشوای بر حق گردید…»[۴].
بنابراین اهل سنت میگویند خلافت از ابوبکر شروع شد تا آن که حسن با معاویه صلح کرد و از خلافت دست کشید، و پادشاهی از سال چهلم هجری که معاویه زمام امور را به دست گرفت آغاز میشود. سپس ابن ابی العز بعد از بیان اختلاف علی و معاویه رضی الله عنهما میگوید: «حق با علی بود، چون عثمان وقتی کشته شد دروغها و تهمتهای زیادی به او زدند، و همچنین بزرگان اصحاب همچون علی و طلحه و زبیر را که در مدینه بودند متهم کردند، و کسی که از وضعیت آگاهی نداشت شبه برای او بزرگ نمود، و شهوت در وجود افراد هواپرست و مغرض که در سرزمینهای دوری چون شام زندگی میکردند قوّت گرفت و دوستداران عثمان در مورد بزرگان گمان بد بردند، و اخباری ازآنهابه دیگران رسانده شد که برخی دروغ بودند، و بعضی تحریف شده و بعضی به صورت نادرستی توجیه شده بودند…»[۵].
ببینید! چگونه اهل سنت بر این باورند که حق با علی بوده است، زیرا که اهل سنت با هیچ کس رودرواسی ندارند و بلکه حق را میگویند.
و همچنین اهل سنت همه اصحاب را چه علی باشد چه معاویه و چه کسانی دیگر غیر ازآ نها باشند معذور میدانند. و میگویند آنچه به علی رضی الله عنه و یا به دیگر اصحاب نسبت داده میشود از چهار حال خالی نیست:
اول: یا برآنهادروغ گفته شده است.
دوّم: و یا حقیقت تحریف شده و قضیه را کم یا اضافه کردهاند.
سوم: و یا علّتی داشته که شناخته نشده است.
چهارم: یا اینکه آنها اجتهاد نموده و به خطا رفتهاند، و خداوند ازآنهابازخواست خواهد کرد نه ما.
سپس او رحمه الله دربارۀ فتنههایی که در دوران علی رضی الله عنه رخ داد میگوید: (فتنههایی که در ایّام او رخ داد خداوند دستهای ما را از آن مصون نموده است، پس از خداوند میخواهیم که به لطف منت و بزرگواریاش زبانهای ما را مصون بدارد)[۶].
از غلطها و فریبهای بزرگی که بسیاری از شیعیان آن را باور کردهاند و چون یک حقیقت بدون دلیل آن را پذیرفتهاند و در اذهانشان جای گرفته، این است که اهل سنت ناصبی هستند[۷].
و هر کس که شناختی از کتابهای اهل سنت داشته باشد میبیند که به صراحت و روشنی ناصبیها را به باد انتقاد میگیرند و همچنین خوارج را اهل بدعت قرار دادهاند و بلکه آنها را از سران گمراهی دانستهاند.
سخن شیخالإسلام را که به ناصبیبودن متهم شده است بخوان که میگوید: (و هر کس حسین را کشته یا برای کشتن او همکاری نموده یا به کشته شدن حسین راضی بوده است لعنت خدا و ملائکه و همه مردم بر او باد)[۸].[۹].[۱۰].
[۱]– این کتاب امام طحاوی از مهمترین کتابهای عقیدتی اهل سنت است که در مدارس و دانشگاههای خود آن را تدریس میکنند.
[۲]– ابوداود: ح ۴۶۴۶، احمد: ۵/۲۲۰، ۲۲۱، ابن حبان ح: ۶۶۵۷٫
[۳]– طبق حدیث گذشته حسن پنجمین خلیفه راشد است گرچه مدت خلافت او کوتاه و اندک بوده است. و یکی از بهترین کتابها در مورد سیره امام حسن = =کتاب: خامس الخلفاء الراشدین امیرالـمؤمنین: الحسن بن علی بن ابیطالب، شخصیته وعصره. اثر دکتر علی الصلابی است.
[۴]– شرح العقیده الطحاویه: ص ۷۲۲٫
[۵]– منبع گذشته ص ۷۲۳ و نگا: مجموع الفتاوی: ۳/۴۰۶٫
[۶]– شرح العقیده الطحاویه: ص ۷۲۴ -۷۲۵٫
[۷]– میگویند اهل سنت و خوارج یکی هستند و با هم فرقی ندارند، باری با یکی از فرهنگیان شیعه بلکه با یکی از مدرّسان حوزه گفتگویی در مورد اباضیه داشتم، دیدم که آنها اباضیه را نشناختهاند و اباضیه را از اهل سنت قرار دادهاند!!!.
اباضیه: یکی از فرقههای بزرگ چهارگانه خوارج است، که در اغلب اصول با خوارج همآهنگ است، و مذهب آنها مذهب رسمی دولت عمان است. نگا: فرق معاصره دکتر غالب العواجی ۱/۲۰۶-۱۶۰) = =الـموسوعه الـمیسره ۱/۶۲-۶۸). الخوارج اول الفرق فی تاریخ الاسلام د ناصر العقل ص ۶۱-۱۰۹٫ مترجم.
[۸]– مجموع الفتاوی: ۴/۴۸۷٫
[۹]– و آلوسی در مورد ناصبیها که منکر خلافت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالبس هستند میگوید: (و هردو گروه (شیعه و سنی) دلایل زیادی علیه ناصبیهای منکر خلافت علی دارند، خداوند با ناصبیها به آنچه سزاوار آن هستند رفتار کند). روح الـمعانی: ۱۸/۲۰۵٫
[۱۰]– محمد صدیق حسن خان قرنجی عقیده اهل سنت را درباره اصحاب و اهل بیت بیان میدارد و میگوید: «و از طریقه روافض و شیعه که = =اصحاب را ناسزا میگویند و از طریقۀ نواصب و خوارج که با سخن و عمل اهل بیت را آزار میدهند اظهار بیزاری مینمایند». قطف الثمر فی بیان عقیده اهل الاثر: ۱/۹۷٫ مترجم.