- ابو نعیم از ابن وهب روایت کرده که: (شنیدم امام مالک به مردی میگفت: دیروز در مورد قدر از من سؤال کردی؟ مرد گفت: بله، مالک گفت: خداوند متعال میگوید:﴿وَلَوۡ شِئۡنَا لَأٓتَیۡنَا کُلَّ نَفۡسٍ هُدَىٰهَا وَلَٰکِنۡ حَقَّ ٱلۡقَوۡلُ مِنِّی لَأَمۡلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنَ ٱلۡجِنَّهِ وَٱلنَّاسِ أَجۡمَعِینَ ١٣﴾[السجده: ۱۳] (و اگر میخواستیم با زور هدایت هر انسانی را میدادیم، ولی وعده من حقیقت دارد که از انسانها و جنیان (گناهکار) جهنم را پر میکنم) پس بدون شک وعده خداوند محقق خواهد شد).[۱]
- قاضی عیاض میگوید: (از امام مالک در مورد قدریه سؤال شد که چه کسانی هستند؟ گفت: کسانی که بگویند گناهان مخلوق نیستند، و همچنین دوباره از قدریه سؤال شد؟ گفت: کسانی که میگویند: توانایی به نفسشان بستگی دارد، اگر خواستند اطاعت میکنند و اگر نه نافرمانی میورزند).[۲]
- ابن ابی عاصم از سعید بن عبدالجبار روایت کرده که گفته: (شنیدم که مالک بن انس میگفت: نظر من در مورد آنها – قدریه – این است که درخواست توبه از آنها شود، اگر توبه کردند که خوب ولی اگر توبه نکردند، کشته شوند).[۳]
- ابن عبدالبر میگوید: (امام مالک فرمودند: هیچ کسی از اهل قدر را ندیدم که بی عقل، نادان و سبک مغز نباشد).[۴]
- ابن ابی عاصم از مروان بن محمد طاهری روایت کرده که: (شنیدم از مالک بن انس در مورد ازدواج با مردی قدری سؤال میشد؟ در جواب این آیه را خواند: (و لعبد مؤمن خیرٌ من مشرک): (و بنده مومن از شخص مشرک بهتر است) (بقره/۲۲۱).[۵]
- قاضی عیاض میگوید: (امام مالک گفت: شهادت دادن یک شخص قدری که به سوی بدعتش دعوت میکند جایز نیست، و همچنین شهادت دادن شخص خارجی – کسانی که بر علیه امام علی شوریدند – و رافضی – کسانی که صحابه را دشنام میدهند – جایز نیست).[۶]
- قاضی عیاض میگوید: (از امام مالک در مورد اهل قدر سؤال شد که آیا از سخن گفتن با آنها تکبر ورزیم و به آنها بی اعتنا شویم؟ گفت: بله، اگر آن شخص قدری عالم به عقایدش بود. و در روایتی دیگر آمده که امام مالک فرمود: پشت سر قدریها نماز خوانده نمیشود و حدیث از آنها قبول نمیشود و اگر در شهری بر آنها چیره شدید، آنها را از آن شهر اخراج کنید).[۷]
[۱] – الحلیه (۶/۳۲۶).
[۲] – ترتیب المدارک (۲/۴۸)، شرح أصول اعتقاد اهل السنه و الجماعه (۲/۷۰۱).
[۳] – ابن ابی عاصم، السنه (۱/۸۷-۸۸)، ابونعیم، الحلیه (۶/۳۲۶).
[۴] – الانتقاء، ص۳۴٫
[۵] – ابن ابی عاصم، السنه (۱/۸۸)، الحلیه (۶/۳۲۶).
[۶] – ترتیب المدارک (۲/۴۷).
[۷] – ترتیب المدارک (۲/۴۷).