خوارج، مرتکبین گناهان کبیره را تکفیر نموده و چنین حکم میکنند که آنها در آتش جاویدان میمانند.
و مذهب (مرجئه) به سبک شمردن اوامر و نواهی دینی اشاره میکند و میان قول و عمل فاصله مینهند و در صفوف ما نیز بسیارند کسانی که در ادای نمازها، روزه و زکات اهمال و سستی میکنند به این پندار که (پروردگار، پروردگار قلبها است).
(و مذهب اشعری) با وجود اینکه در بسیاری از مواضع، نزدیک به عقیدهی سلف است مگر (تأویل) که به طور کامل مطابق با عقیدهی سلف و منهج علمای آن نیست و شاید بتوانیم پیروان مذهب اشعری را قانع کنیم که خود امام اشعری در نهایت، سلفی بود و تمام خیر، در التزام به منهج آگاه و محکمی است که سلف صالح ما به آن بودند.
برترین چیزی که در باب (خلافت) یا (امامت) در بحث میان سنی و شیعه مطرح میشود، (نظام سیاسی اسلامی است) یا یکی از ارکان اساسی آن میباشد؛ پس آیا اختیار تعیین خلیفه یا حاکم مسلمان از طریق بیعت و شوری همچنان که در سقیفه بنیساعده رخ داد و ابوبکر را انتخاب کردند، صورت میگیرد یا بر اساس وصیت رسول خدا به امیرالمومنین و سپس به صورت ارثی همچنانکه شیعه میپندارد، صورت میگیرد؟
همچنین مشهور شده که آنها پیرو رأی و گرایش عقلی هستند و در برابر آنها، اهل نص و یا سمع قرار دارند، آیا این درست است؟ و آیا پیامبران با روشهایی آمدند که عاقلانه نیست و نقش آنها تنها ابلاغ است چنانکه پیروان طریقهی آنها اهل نص و سمع شدند؟
هرکس با بی طرفی و نیت درست، بیندیشد، بعد از اطلاع و مطالعه تأکید میکند که قرآن کریم بر تفکر و نظر و استدلال عقلی در آیات زیادی تشویق میکند.
ما بعد از این روشنگری، تعجب میکنیم که برخی گمان میبرند که علمای اهل سنت خود را در نصوص محصور نموده و به افقهای عقل توجهی نمیکنند.
همچنین آنچه در تاریخ ما روی داده است، ما را بر آن میدارد تا از لغزش به سوی بدعت بترسیم و از آن برحذر باشیم؛ یعنی به وجود آوردن اصطلاحات و اسامی و سپس به وجود آوردن بدعت در قالب آنها همچنان که معتزله در قدیم چنین کردند و برخی از نویسندگان معاصر دست به چنین عملی زده و مسلمانان را به گروههایی تقسیم نمودهاند: (اعتدال) و (جمود) و (افراطی) و (قهقرایی و خشک مغز و اصولگرا) و … درحالیکه منهج صحیح علمی و میزان و معیار اعتدال حق اقتضا دارد که به کتاب الله و سنت پیامبرش حکم کنند اسامی همچون (اسلام) و (ایمان) و احسان یا (ظالم لنفسه)، (مقتصد) و (سابق بالخیرات).
به عبارت دیگر معتزله کسانی هستند که این قضیه را ایجاد نمودند یعنی: به وجود آوردن اصطلاحات و اسامی و سپس ارزشگذاری مسلمانان بر طبق تصوراتش؛ با کمال تأسف تأثیرات منهجی معکوس آنان همچنان در آرای برخی نویسندگان و پژوهشگران معاصر موجود است!!