یکی از مشکلات عمده ای که جامعه ما امروزه با آن دست بگریبان است بی سوادی وفهم ناقص از دین است. که این نقطه از سوی برخی سودجویان مورد سوء استفاده قرار گرفته، وباعث شده تصورات منفی ونادرستی در دین رایج گردد. آیت الله العظمی علامه ابو الفضل برقعی (رحمه الله) که یکی از بارزترین شخصیتهای علمی معاصر ایران و جهان اسلام است در تفسیرشان که بنام «تفسیر تابش» مشهور است به برخی از اینموارد اشاره فرموده اند.
مناسب دانستیم که برخی از این موضوعاتی که در حال حاضر با کبکبه ودبدبه ی زیادی در بین عوام الناس مطرح می شود را در «تفسیر تابش» پیگیری کرده در اختیار دانش جویان و طالبان حق قرار دهیم تا با مطالعه آن حقائق را دریافته در دامها و چاله های مشبوهی که دوستان نادان و یا دشمنان دانا در سر راه کنده اند نیفتند. درس دوازدهم این سلسله از درسهای «تابشی از نور» را با عنوان «اهل بیت و طهارت آنان» ادامه می دهیم:
اهل بیت و طهارت آنان!!… علامه آیت الله العظمی برقعی (رحمه الله) در تفسیر آیه/۳۳ سوره مبارکه احزاب می فرمایند: وَقَرْنَ فِی بُیُوتِکُنَّ وَلا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِیَّهِ الْأُولَى وَأَقِمْنَ الصَّلاهَ وَآتِینَ الزَّکَاهَ وَأَطِعْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً) (الأحزاب:۳۳)
ترجمه: و در خانههای خود برقرار باشید و جلوهگری جاهلیت پیشین را پیش مگیرید و نماز را بپا دارید و زکات را بدهید و خدا و رسول او را اطاعت کنید همانا خدا میخواهد ناپاکی را از شما اهل این خانه ببرد و شما را کاملا پاکیزه گرداند (۳۳)
نکات: این آیات نیز راجع به زوجات رسول خدا صلی الله علیه وسلم نازل شده و یک سیاق است و مخاطبین آیات ایشانند. جمله : «إِنِ اتَّقَیْتُنَّ» دلالت دارد که بواسطه تقوی امتیاز شما از دیگران حاصل میشود نه بواسطه زوجیت رسول خدا صلی الله علیه وسلم، تفوق شما بر زنان دیگر بواسطه تقوی است نه بواسطه نسبت!
بدان که مخاطب در این آیات جمع مؤنث است مگر در جمله: «لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً» که مذکر آمده برای تغلیب، یعنی؛ خدای تعالی برای اینکه رسول خدا صلی الله علیه وسلم را نیز مخاطب قرار دهد و او را نیز مکلف گرداند بدفع رجس، لذا او را غلبه داده و به او و زنانش خطاب جمع مذکر نموده است، چنانکه اگر کسی بر مجلسی که یک مرد و چند زن در آن باشد بخواهد سلام کند طبق عرف عرب؛ سلام علیکم میگوید، و مؤید مطلب آیه فوق در آیه ۷۳ سوره هود نیز آمده است که خدا خطاب به ساره عیال ابراهیم فرمود: «أَتَعْجَبِینَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ رَحْمَتُ اللَّهِ وَبَرَکَاتُهُ عَلَیْکُمْ أَهْلَ الْبَیْتِ إِنَّهُ حَمِیدٌ مَجِیدٌ»، که در این آیه خطاب جمع مذکر آمده برای وجود و سرپرستی ابراهیم بر ساره و برای وجود ابراهیم در آن خطاب، خطاب در این آیات نیز بملاحظه وجود رسول خدا صلی الله علیه وسلم در میان زوجاتش جمع مذکر آمده است.
میان اهل سنت و تشیع اختلافی حاصل شده که آیه ۳۳ راجع به کیست؟ آیا مخاطب در این آیه رسول خدا صلی الله علیه وسلم با زوجاتش میباشد و یا رسول خدا صلی الله علیه وسلم با دختر و داماد و فرزندان دامادش یعنی؛ علی و فاطمه و حسنین علیهم السلام میباشد؟ بنظر ما این اختلاف از تعصبات محض ایجاد شده و باید گفت: این آیه راجع به تمام زوجات و کسانی است که خانواده رسول خدا صلی الله علیه وسلم را تشکیل میدادند و پاکی ایشان مطلوب بوده و آبروی رسول خدا صلی الله علیه وسلم میباشد، چه داماد و فرزندانش باشد و چه زنانش که اصل خطاب به ایشانست زیرا آلودگی هر یک از ایشان برای رسول خدا صلی الله علیه وسلم و نسبت به او زیبنده نیست و پاکیزگی هر یک از ایشان برای نسبت به رسول خدا صلی الله علیه وسلم مطلوب و مرغوب است، اضافه بر تکلیفی که هر یک برای خود دارند.
بعضی از دانشمندان گفتهاند: این آیه دلالت بر عصمت اهل بیت رسول دارد، ولی باید گفت: ابدا دلالت ندارد زیرا اراده حقتعالی که میفرماید: « یُرِیدُ اللَّهُ» یا اراده تکوینی است و یا اراده تشریعی، چون قرآن کتاب قانون و تشریعی است باید اراده مذکور تشریعی باشد و نمیتوانیم اراده تکوینی بدانیم مگر آنکه قرینهای باشد، اراده در این آیه که خدا فرموده « یُرِیدُ اللَّهُ….» تا جمله «وَیُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً» مانند ارادهای است که در آیه ۶ سوره مائده میباشد، پس از جمله فاغسلوا وجوهکم تا آخر فرموده : «یُرِیدُ لِیُطَهِّرَکُمْ وَلِیُتِمَّ نِعْمَتَهُ»
که مخاطب تمام اهل ایمان است، و از تمام اهل ایمان اراده طهارت نموده و اراده طهارت در این آیه قانونی و تشریعی است یعنی؛ خدا از تمام مؤمنین خواسته که پاک و پاکیزه باشند و باختیار خودشان و بدست خودشان خود را پاکیزه و پاک کنند نه باراده تکوینی. بهر حال اگر مقصود از اراده در آیهای که مربوط به اهل بیت رسول است تکوینی بود، باید در آیه، از امور تکوینی ذکری بمیان میآمد چنانکه در آیاتی که کلمه اراده آمده و مقصود از آن اراده تکوینی است، در آن آیات از امور تکوینی سخن بمیان آمده است، در حالی که در این آیات امور تکلیفی و تشریعی بیان گردیده مانند آنکه میفرماید:«وَأَقِمْنَ الصَّلاهَ وَآتِینَ الزَّکَاهَ» و یا « وَاذْکُرْنَ مَا یُتْلَىٰ فِی بُیُوتِکُنَّ مِنْ آیَاتِ اللَّهِ وَالْحِکْمَهِ ۚ »، و البته این تکالیف بر سایر اهل ایمان نیز واجب است چنانکه در آیه وضو و آیات مانند آن خدا از تمام اهل ایمان طهارت و ادای تکالیف را خواسته است و خود امامیه در زیارتی که برای حضرت حسین ساختهاند میگویند : «أشهد أنک قد أقمت الصلاه و آتیت الزکاه».
دلیل دیگر آن که اراده تکوینی موجب جبر است همان طوری که خدا اراده کرده درخت انجیر انجیر دهد و درخت انار انار دهد و این اراده تخلف ندارد یعنی « إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَیْئاً أَنْ یَقُولَ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ». پس فرق بین اراده تکوینی و تشریعی این است که در اراده تکوینی مراد حق واقع میشود و تخلف ندارد و باراده بندگان موقوف نیست، ولی اراده تشریعی و قانونی حق موکول شده به اختیار بندگان، و ممکن است مراد حقتعالی از اراده تخلف کند یعنی خدا از تمام مردم اراده ایمان کرده ولی باختیار خود مردم : و مردم اراده حق را انجام ندادند و ایمان نیاوردهاند، همچنین طهارت، خدا از همه مردم طهارت خواسته ولی بسیاری از افراد این خواست خدا را اطاعت نکردند!
حال میگوئیم خدا از تمام مردم پاکی را خواسته ولی در این آیه سوره احزاب بخصوصه از اهل بیت رسول پاکی و پاکیزگی را خواسته است، باعتبار اینکه اهل بیت رسول بستگی به رسول دارند و آبروی ایشان آبروی رسول خدا صلی الله علیه وسلم است، و خدا توقعی که از ایشان دارد و تکلیفی که از ایشان میخواهد مؤکدتر و ذکر آن لازمتر بوده و لذا در این آیه تذکر داده، اما اراده حق تکوینی نیست که ایشان بخواست خدا مجبور باشند، یعنی طهارت ایشان ذاتی و تکوینی و باراده حق باشد نه باراده خودشان، اگر چنین باشد که طهارت ذاتی و بجبر إلهی باشد، برای ایشان فضیلتی نیست، هر شجر و حجری از خطاء معصوم است و گناه نمیکند، بلکه طهارت خانواده رسول که خدا از ایشان خواسته قانونی و شرعی و بتحصیل خود ایشان است، این تکلیفی است برای ایشان بخصوص، همانطور که داماد و فرزندان رسول باید باختیار خودشان پاک و پاکیزه باشند، زنان او نیز مکلفند وباید خود را پاک وپاکیزه کنند، چه از آلودگیهای ظاهری و چه باطنی، و نمیتوان گفت: مثلا أم سلمه و یا حفصه مکلف به طهارت نیستند. پس خدا قانونا و تشریعا از هر زنی از زنان رسول و از سایر بستگان و اولادشان طهارت خواسته با تأکید « تطهیر» که مصدر مؤکد است برای «وَیُطَهِّرَکُمْ».
پس نزاعی که بین نویسندگان ایجاد شده که مقصود از کلمه «اهل البیت» کیست؟ یکی گفته فلان است، دیگری گفته بهمان است، این نزاعها از تعصبات بوجود آمده، و باید گفت: تما خانواده و کسان رسول خدا صلی الله علیه وسلم مکلفند به تحصیل طهارت، هر کس خود را پاک و پاکیزه کرده مقام بیشتری آن هم نزد خدا دارد، و هر کس خود را آلوده نموده مقام پائینتری دارد و نباید این آیات إلهی را بهانهای برای نزاع قرار داد، و روایاتی هم که وارد شده هر کدام موافق با قرآن باشد باید پذیرفت.
باضافه برای اینکه دانسته شود أئمه اهل بیت علیه السلام نیز از گناه مصون نمیباشند پارهای از کلمات ایشان را میآوریم : حضرت علی بن الحسین علیه السلام در دعای ۳۲ صحیفه سجادیه فرموده : «کثر علی ما أبوء به من معصیتک»، یعنی؛ بسیار است معصیت تو بر من که اقرار میکنم، و فرموده : «اللهم إنک أمرتنی فترکت و نهیتنی فرکبت» یعنی؛ خدایا تو مرا امر نمودی پس سر باز زدم و نهی نمودی، پس بجا آوردم، و فرموده : «کبائر ذنوب اجترحتها» یعنی؛ گناهان عظیمی که مرتکب شدم، و در دعای رمضان از خدا خواسته که : «تطهرنا به من الذنوب»، و در دعاهای ۱۱ و ۱۲ و ۱۶ و ۲۰ و ۴۵ از صحیفه فرموده : «و اجعل ختام ما تحصی علینا کتبه أعمالنا توبه مقبوله، لا توقفنا بعدها علی ذنب اجترحناه و لا معصیه اقترفناها و لا تکشف عنا سترا سترته، لیس لحاجتی مطلب سواک و لا لذنبی غافر غیرک و اغفر ذنبی، خلصنی من الحسد و احصرنی عن الذنوب، هذا ظهری قد أثقلته الخطایا، لیس عندی ما یوجب مغفرتک، و اغفرلنا ما خفی من ذنوبنا و ما علن». و حضرت امیر علیه السلام در بعضی از دعاهای خود فرموده : «و اغفر لی ذنوبی و استر علی عیوبی، أتمنی علیک العظائم فواسوأتاه و قبیح صنیعاه! أیه جرأه تجرأت، و اغفر لی بسعه رحمتک کبائر ذنوبی، لا تفضحنی بما جنیته علی نفسی، أتوب إلیک من کل خطیئه ارتکبتها و من کل ذنب عملته و لکل فاحشه سبقت منی، و اعطنی فی مجلسی هذا مغفره ما مضی من ذنوبی، اللهم إن عفوک عن ذنبی و تجاوزک عن خطیئتی و صفحک عن عظیم جرمی فیما کان من خطای و عمدی، اللهم إن ذنونی و إن کانت فضیعه، لا أستتم التوبه لما أعلمه من ضعفی و أن تغفر لی جمیع ما أحصیت من مظالم العباد قبلی، إلهی إن لم تنلنا ید إحسانک یوم الورود اختلطنا فی الجزاء بذوی الجحود، موقره من ثقل الأوزار ظهورنا».
و صدها کلمات دیگر حضرت امیر و سایر ائمه علیه السلام در دعاها و نهج البلاغه و جاهای دیگر که هر کس بخواهد باید خود مراجعه کند و ببیند و بداند. بهر حال ائمه علیه السلام چنین اظهار کردهاند تا مردم در حق آنان غلو ننمایند، و هیچ پیغمبر و امامی ادعای عصمت نکرده و دلیلی بر آن در کتاب خدا و سنت رسول نیست.