این روش اهل بدعت است که چون بخشی از دلیل شرعی را موافق و موید بدعت خود می یابند، بدان استناد نموده و آن را در بین مسلمانانی که دچار ضعف علمی و ایمانی هستند، ترویج می دهند.
محمد بن کعب قرظی رحمه الله در رد قدریه می گوید: «… آنها هرگز به یک آیه از کتاب الله به طور کامل استفاده نمی کنند، بلکه ابتدای آیه را گرفته و انتهای آن را رها می کنند و یا آخر آیه را گرفته و پایان آن را رها می کنند؛ سوگند به ذاتی که جانم در دست اوست، ابلیس از آنها به خداوند داناتر بود، می دانست چه کسی او را گمراه نمود[۱] و آنها گمان می کنند که خود، خویش را گمراه نموده و هدایت می کنند».[۲]
و چون غیلان دمشقی در مورد دیدگاهش در باب تقدیر، در برابر عمر بن عبدالعزیز به این آیه استناد کرد: (إِنَّا خَلَقْنَا الْإِنسَانَ مِن نُّطْفَهٍ أَمْشَاجٍ نَّبْتَلِیهِ فَجَعَلْنَاهُ سَمِیعاً بَصِیراً * إِنَّا هَدَیْنَاهُ السَّبِیلَ إِمَّا شَاکِراً وَإِمَّا کَفُوراً» (انسان: ۲-۳) «به راستی ما انسان را از نطفه مختلطی آفریدیم، او را میآزماییم، پس او را شنوای بینا قرار دادیم. همانا ما راه را به او نشان دادیم خواه سپاسگزار باشد یا ناسپاس».
عمر رحمه الله به او گفت: پایان سوره را بخوان: «وَمَا تَشَاؤُونَ إِلَّا أَن یَشَاءَ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ کَانَ عَلِیماً حَکِیماً * یُدْخِلُ مَن یَشَاءُ فِی رَحْمَتِهِ وَالظَّالِمِینَ أَعَدَّ لَهُمْ عَذَاباً أَلِیماً» (انسان: ۳۰-۳۱) «و شما چیزی را نمیخواهید مگر اینکه الله بخواهد، بیگمان الله دانای حکیم است. هرکس را که بخواهد در رحمت خود وارد میکند و برای ستمکاران عذاب دردناکی آماده کرده است».
سپس عمر به او گفت: چه می گویی غیلان؟ غیلان گفت: می گویم: کور بودم مرا بینا کردی، کر بودم مرا شنواندی و گمراه بودم مرا هدایت کردی…» سپس توبه کرد. اما پس از وفات عمر بن عبدالعزیز در عهد هشام بن عبدالملک به همان دیدگاه پیشین خود بازگشت که اعدام شد».[۳]
[۱] – اشاره به این آیه دارد: «قَالَ رَبِّ بِمَا أَغْوَیْتَنِی لأُزَیِّنَنَّ لَهُمْ فِی الأَرْضِ وَلأُغْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعِینَ» (حجر: ۳۹) «گفت: پروردگارا! به سبب این که مرا گمراه ساختی، (معاصی و اعمال زشت را) در زمین برایشان می آرایم و جملگی آنان را گمراه می نمایم».
[۲] – الشریعه، آجرّی: ۲۲۲
[۳] – الشریعه، آجرّی: ۲۲۸