از صحابه جلیلالقدر پیامبر اسلام صلّیاللهعلیهوسلّم و از معدود افرادی بود که در حیات خودِ آنحضرت، در مسجدالنبی کار فتوا را به عهده داشت.
در شهر زبید یمن به دنیا آمد، اسم پدرش قیس و اسم مادرش طیبه بود و به قبیله اشعر نسبت داشت. ابوموسی همیشه جویای حقیقت بود و حق و حقیقت را بزرگترین گشمده خود میدانست و صادقانه برای رسیدن به آن تلاش میکرد. وقتی مطّلع شد شخصی در مکّه ظهور کرده و مردم را به توحید و یکتاپرستی فرامیخواند، با زشتیها و کارهای ضداخلاقی مبارزه و به صلهرحم و ترحّم بر یتیمان و دیگر سجایای اخلاقی امر میکند، از یمن راهی مکّه شد و بدون هیچ تأمّلی به سراغ رسولالله ـ صلّیالله علیه وسلّم ـ رفت و چشمودلش را با دیدار پیامبر اسلام روشن کرد. در محضر آنحضرت زانوی ادب بر زمین نهاد و با اقرار کلمه «لا إله إلا الله، محمّد رسول الله» به ارزندهترین نعمتی که سعادت دنیا و آخرت به آن وابسته است، یعنی ایمان، دست یافت و سپس با کولهباری از علم و معرفت و اخلاص و صداقت به یمن بازگشت.(سیر أعلام النبلاء: ۲/۳۹۶)
ابوموسی که با برخورداری از نعمت ایمان و با روحیه خیرخواهی وارد یمن شده بود، نتوانست محرومیت اقوام و خویشاوندانش را از این نعمت تحمل کند؛ لذا در بین آنها به تبلیغ و ارشاد پرداخت و چون شمع سوخت و دلهای تاریک بسیاری را جلا بخشید و موفّق شد بیش از پنجاه نفر از خویشاوندانش را که دو برادرش ابوبُرده و ابورُهم جزو آنها بودند، زیر چتر پر مهر اسلام جمع کند.(همان: ۲/۳۸۳) مادر ابوموسی نیز به دست ایشان ایمان آورد و وقتی به مدینه آمد، در آنجا وفات کرد.(ابنأثیر، اسدالغابه: ۳/۳۶۷)