عایشه رضی الله عنها [۱]
«سه شب تو را در خواب دیدم که فرشته تو را در حالی که در پارچه ای ابریشمی پیچانده شده بودی، نزد من می آورد، من پارچه را از چهره ات برداشتم دیدم که تو هستی، وگفتم: اگر از جانب خدا است این کار انجام خواهد گرفت»[۲]. (پیامبر صلی الله علیه وسلم به عایشه).
ازدواج آسمانی
خوابی که پیامبر صلی الله علیه وسلم در آن عایشه را دیده بود وشب دوم نیز دو باره آن خواب را دید در آنصدایی شنید که کسی به او گفت: ای پیامبر خدا! این زن غمهای تو را کاهش می دهد وجانشین خوبی برای خدیجه خواهد بود.
پیامبر صلی الله علیه وسلم تعجب کرد که در دو شب پی در پی چنین خواب می بیند! بنابراین فرمود: اگر این خواب از جانب خداوند باشد خداوند آن را به انجام خواهد رساند.
و آنچه بیشتر، پیامبر صلی الله علیه وسلم را به تعجب وحیرت وا می داشت این بود که: عایشه دختر ابوبکر هنوز کم سن وسال بود، چگونه می توان با دختر بچه ای در این سن وسال ازدواج کرد؟! وچگونه این دختر بچه کوچولو می تواند جای خالی خدیجه را پر کند؟
پیامبر صلی الله علیه وسلم طبق عادت همیشگی همواره به خانه دوست خود ابوبکر رضی الله عنه رفت وآمد می کرد، عایشه بزرگ شده بود، بعد از وفات خدیجه، خوله دختر حکیم زن عثمان بن مظعون نزد پیامبر صلی الله علیه وسلم آمد و به او پیشنهاد کرد تا با سوده و عایشه ازدواج نماید، پیامبر صلی الله علیه وسلم به خوله فرمود: ((نزد آنها برو ودر مورد ازدواج با من سخن بگو)).
پیامبر صلی الله علیه وسلم با سوده ازدواج کرد ودر همان وقت خوله به خانه ابوبکر صدیق رضی الله عنه نزد همسر ابوبکر، (ام رومان) دختر عامر رفت. ام رومان زنی بود که پیامبر در مورد او فرمود: هر کسی دوست دارد که به یکی از حورهای بهشت نگاه کند به ام رومان نگاه کند[۳].
خوله گفت: آیا می دانی که خداوند چه خیر وبرکتی بر شما نازل کرده است؟ ام رومان با خوشحالی پرسید آن خیر وبرکت چیست؟ خوله گفت: مرا پیامبر خدا صلی الله علیه وسلم فرستاده تا عایشه را برای او خواستگاری کنم.
ام رومان گفت: منتظر باش تا ابوبکر بیاید.
ابوبکر آمد وخوله به او گفت: خداوند خیر وبرکت بزرگی به شما عنایت فرموده است! ابوبکر پرسید چه خیروبرکتی؟ خوله گفت: مرا پیامبر صلی الله علیه وسلم برای خواستگاری عایشه فرستاده است. ابوبکر گفت: عایشه برادرزاده آن حضرت به حساب می رود، آیا مناسب است که او با برادرزاده اش ازدواج کند؟
رسول اکرم صلی الله علیه وسلم وقتی گفته ابوبکر را از زبان خوله شنید گفت: برگرد و به ابوبکر بگو تو برادر اسلامی ودینی من هستی وایرادی ندارد که من با دختر تو ازدواج کنم.
وقتی خوله نزد ابوبکر بازگشت و به اوخبر داد که این ازدواج ممنوعیت واشکالی ندارد. ابوبکر به خوله گفت: منتظر باش تا برگردم. وقتی ابوبکر خانه را ترک کرد، ام رومان به خوله گفت: عایشه نامزد جبیر فرزند مطعم بن عدی است وابوبکر تاکنون هیچ وعده ای از وعده هایش را خلاف نکرده است و مطعم وفرزند او از مشرکین بودند، هنگامی که ابوبکر نزد آنها رفت و آنها را از خواستگاری عایشه مطلع کرد، مادر جبیر به مطعم گفت: اگر فرزند مان با دختر ابوبکر ازدواج کند از دین قریش بر میگردد وممکن است دین محمد صلی الله علیه وسلم را که دوست ابوبکر است بپذیرد بنابر این نباید فرزند مان با دختر ابوبکر ازدواج کند. ابوبکر از وعده اش آزاد شد چون او هرگز دخترش را به عقد فرد مشرکی در نمی آورد، ابوبکر به خانه برگشت و با ازدواج پیامبر صلی الله علیه وسلم با عایشه موافقت کرد.
در آن هنگام عایشه دختر بچه ای هفت ساله بود. وحالات آغازین اسلام وستم مشرکین را که بر پیامبر صلی الله علیه وسلم روا می داشتند مشاهده می نمود.
مسلمین به حبشه هجرت کردند، پیامبر صلی الله علیه وسلم از خانه ابوبکر به سوی مدینه هجرت نمود.
بعد از اینکه پیامبر صلی الله علیه وسلم در مدینه مستقر شد ابوبکر فرزندش عبدالله را فرستاد تا خانواده او را از مکه بیاورد. خانواده ابوبکر از مکه به سوی مدینه رهسپار گردید بعد از رسیدن به مدینه مدت درازی گذشت تا اینکه عایشه با پیامبر صلی الله علیه وسلم ازدواج و به خانه او برده شد. برای عروسی پیامبر صلی الله علیه وسلم جشن ولیمه برقرار نگردید وهیچ حیوانی سربریده نشد، بلکه کمی شیر از خانه سعد بن عباده آورده شده وهر دو از آن نوشیدند وعایشه به همسری پیامبر صلی الله علیه وسلم در آمد.
فضیلت عایشه رضی الله عنها
عایشه در مورد خود چنین می گوید: هفت امتیاز به من داده شده که به جز به مریم دختر عمران، به کسی دیگر از زنان چنین امتیازاتی داده نشده است.
جبرئیل علیه السلام در خواب، صورت مرا به پیامبر نشان داده وبه او گفت که با من ازدواج کند، من تنها زن دو شیزه پیامبر صلی الله علیه وسلم هستم، رسول اکرم صلی الله علیه وسلم در حالی از دنیا رفت که سرش در آغوش من قرار داشت، او را در خانه ام دفن کردند، فرشتگان اطراف خانه ام حلقه زده بودند، پیامبر صلی الله علیه وسلم با من در بستر خواب بود که وحی نازل شد، ومن دختر خلیفه پیامبر وتصدیق کننده او، هستم ونزد شخصی پاکیزه بودم، و به من وعده بخشش و روزی خوب نزد خداوند داده شده است[۴].
ذهبی در مورد حضرت عایشه رضی الله عنها می گوید: (او مطلقا، فقیه ترین زن امت اسلامی است). عمرو بن عاص رضی الله عنه از پیامبر صلی الله علیه وسلم پرسید: ای پیامبر خدا! چه کسی را از همه مردم بیشتر دوست دارید؟ فرمود: عایشه را. عمرو گفت: از مردان چه کسی را بیشتر از همه دوست داری؟ فرمود: پدر عایشه ابوبکر را[۵].
بعضی مردم در غزوه بنی مصطلق عایشه را تهمت زده وبر او دروغ بستند اما خداوند از آسمان آیه فرستاد واو را تبرئه نمود وبه پاکدامنی او شهادت داد.
عایشه، پیامبر صلی الله علیه وسلم را به شدت دوست می داشت تا جایی که در این مورد با دیگران رقابت می کرد، رسول اکرم صلی الله علیه وسلم به عایشه گفت: دوستی من نسبت به تو حلقه آهنی وناگسستنی است.
از بس که پیامبر برادر را دوست داشت و او نیز به پیامبر صلی الله علیه وسلم محبت می ورزید، همیشه می گفت: دوست دارم زنان خانواده ما در ماه شوال ازدواج کنند. وقتی پرسید که چرا؟ گفت: رسول اکرم صلی الله علیه وسلم مرا در ماه شوال عقد کرد ودر شوال مرا به خانه خود برد، ومن از همه زنان پیامبر صلی الله علیه وسلم بهره بیشتری از آن حضرت بردم.
او بر اثر محبت پیامبر صلی الله علیه وسلم غیرتش جوش می کرد ورشک می برد، پیامبر صلی الله علیه وسلم با لبخند می پرسید: غیرت ات وجوش کرد؟ عایشه می گفت: چگونه بر محبت پیامبر خدا صلی الله علیه وسلم غیرتم جوش نکند وبر دیگران رشک نبرم. عایشه می گوید: درهنگام وفات پیامبر صلی الله علیه وسلم دیدم ایشان صلی الله علیه وسلم در آغوشم سنگینی می کند به چهره اش نگاه کردم دیدم چشمهایش را باز کرده و به سوی آسمان نگاه دوخته ومی گوید: بلکه یار و دوست بالا را اختیار می کنم.
گفتم: ای پیامبر خدا! به تو اختیار داده شده که از دنیا و آخرت یکی را قبول کنی وسوگند به ذاتی که تو را به حق مبعوث داشته تو بهترین اختیار کردی، رسول اکرم صلی الله علیه وسلم در آغوش من وفات کرد، سرش را بر بالش گذاشتم وبلند شدم وبا دیگر زنها شروع به گریه کردن نمودم[۶].
عایشه رضی الله عنها سالهای زیادی بعد از پیامبر صلی الله علیه وسلم زنده بود و مرجع اساسی مسلمین در حدیث وسنت وفقه به شمار می رفت.
معتمدین وبزرگان تابعین که در عصر عایشه زیسته اند در مورد او می گویند: اگر علم و دانش عایشه با علم زنان پیامبر صلی الله علیه وسلم و تمام زنان دنیا مقایسه شود، علم عایشه بیشتر خواهد بود[۷].
عایشه هزاران حدیث از احادیث پیامبر صلی الله علیه وسلم را حفظ کرده بود.
عایشه در ماه رمضان در سن ۶۶ [۸] سالگی از این جهان رخت بربست. ابوهریره نماز جنازه او را خواند وبزرگ بانوی اسلام در قبرستان بقیع به خاک سپرده شد.
وقتی ام سلمه را خبر کردند که عایشه فوت کرده است گفت: سوگند به خدا که پیامبر صلی الله علیه وسلم او را از همه بیشتر دوست می داشت به جز پدرش که از همه مردم نزد پیامبر محبوب تربود[۹].
——————————————————————————–
[۱] برای نوشتن چند صفحه ازسیرت عایشه به مراجع زیادی مراجعه نموده ایم که بعضی عبارتند از: طبقات ابن سعد ج ۸ – أسد الغابه ج ۶،سیر أعلام النبلاء ج ۲، الاستیعاب ج ۴ ص ۳۴۸، البدایه والنهایه ۸/۹۱، ج ۳ ص ۱۳۰ – وفیات الاعیان ج ۳ ص ۱۶ – صحیح بخاری – فضائل الصحابه ۸۶۸، ۸۷۸ – وعیون الأثر ۳۷۸، ۳۸۰٫ [۲] بخاری در جاهای مختلفی این حدیث را ذکر فرموده است مثلا در مناقب الانصار، باب تزویج النبی عایشه وقدومها المدینه به شماره ۳۸۹۵ این حدیث را بیان داشته است. [۳] أسد الغابه ج ۶ ص ۳۳۱، طبقات ابن سعد ج ۸ ص ۲۷۷٫ [۴] ذهبی درسیر أعلام النبلاء ج ۲ ص ۱۴۱، از شبر بن ولید… از علی بن زید بن جدعان از مادربزرگش روایت کرده است. [۵] بخاری ۷/۱۹ فضائل اصحاب النبی، و مسلم در الفضائل ۲۳۸۴ روایت کرده است. [۶] تاریخ الطبری ج ۳ص ۱۶۷ [۷] ابن شهاب الزهری در الإصابه ج ۳ ص ۱۴۰٫ [۸] طبقات ابن سعد ج ۸ ص ۷۶٫ [۹] اعلام النبلاء ج ۲٫