هر کس گمان برد که سوال کردن و طلب حاجت از رسول الله صلی الله علیه و سلم یا دیگر پیامبران از باب تعظیم و تکریم و بزرگداشت آنها است، پس او به خطا رفته است، زیرا این عمل بر پیامبر تکلیف و دشواری است، و آنان (یعنی پیامبران) در برابر این آزار، پاداش داده میشوند، اما فرد سوال کننده ممکن است، زبان کارش را ببیند و با این کار به عذاب دچار گردد.
پس هر کس از رسول الله صلی الله علیه و سلم چیزی را بخواهد و ایشان به او بدهد، به واسطۀ این درخواستش مورد ستایش قرار نمیگیرد، یا سوال و درخواستش نیک و مشروع قلمداد نمیشود، بلکه شاید مورد مذمت و تعذیب قرار گیرد.
اموری که بر این گفته دلالت دارد:
امر اول: اینکه رسول الله صلی الله علیه و سلم به «مؤلفه قلوبهم»[۱] عطا و بخشش میدادند، اما به بزرگان مهاجر و انصار چیزی نمیدادند، با اینکه آنها نزدش محبوبتر بودند، و در حدیثی که بخاری و مسلم آن را روایت کردهاند آمده است که وقتی رسول الله صلی الله علیه و سلم به بعضی، چیزهایی میبخشیدند و به بعضی دیگر که بهتر از آنها بودند چیزی ندادند، سعد بن ابی وقاص رضی الله عنه این مسأله را به حضرت عرض نمودند و رسول الله صلی الله علیه و سلم در پاسخ فرمودند: «من به کسی میبخشم در حالیکه غیر از او کسانی نزد من محبوبترند، و این از ترس اینست که اگر به آنها ندهم (مؤلفه قلوبهم) کافر گردند، و الله تعالی آنها را بر صورتهایشان به جهنم اندازد»[۲].
امر دوم: اینکه رسول الله صلی الله علیه و سلم گاهی به درخواست کننده آنچه را که میخواست میداد، اما درخواست کننده بخاطر این درخواستش گنهگار میگشت، و بر آنچه گرفته بود مواخذه میگردید، و این قول رسول الله صلی الله علیه و سلم بر این امر دلالت میکند: «همانا من به یکی از آنها عطیهای میدهم و او هم آن را گرفته میرود در حالیکه گویی آتشی گرفته است». گفتند: یا رسول الله صلی الله علیه و سلم (اگر حال چنین باشد) پس چرا آن را به ایشان میدهی؟ فرمودند: «آنان نمیپسندند مگر اینکه از من درخواست کنند، و الله تعالی هم بخل را برای من نمیپسندد».[۳]
پس بدین دلیل، این کار ممنوع قرار داده شده که کسی به بخشش و عطای رسول الله صلی الله علیه و سلم حجت بگیرد اینکه درخواست کردن از رسول الله جایز و صحیح است، این امر هم در زمان حیات و زندگی مبارکشان بود، پس حالا بعد از وفات رسول الله صلی الله علیه و سلم چگونه خواهد بود؟
امر سوم: قوم عیسی علیه السلام وقتی قبل از رفتن عیسی به آسمان از او طلب سفره و مائده نمودند، با این درخواستشان ستایش نشدند، بلکه نزول مائده مایۀ ضرر به آنها شد.
همچنین قوم موسی وقتی از موسی علیه السلام درخواست نمودند که الله متعال را بطور آشکار به آنها نشان دهد، آنها را صاعقه فرا گرفت. و قوم صالح از صالح علیه السلام درخواست شتر نمودند و آن شتر سبب هلاکتشان گردید.
پس درخواست و مسئلت برای درخواست کننده مایۀ شر و فتنه میباشد، اما برای فردی که مورد سوال قرار گرفته است، اجر و معجزه محسوب میگردد، با ذکر این مطلب که رسول الله صلی الله علیه و سلم اصحابش را به ترک درخواست کردن و مسئلت ارشاد میفرمودند، مانند وصیتشان به ابن عباس رضی الله عنهما که فرمودند: «إذَا سَأَلْتَ فَاسْأَلِ اللهَ» «هرگاه درخواستی داری پس آن را از الله بخواه»[۴].
و در حدیث بیعت از عوف بن مالک رضی الله عنه روایت است که رسول الله صلی الله علیه و سلم فرمودند: «از مردم چیزی را درخواست نکنید»[۵].
و در حدیث ثوبان رضی الله عنه فرمودند: «چه کسی برای من چیزی را ضمانت میکند تا من بهشت را برایش تضمین کنم» ثوبان گفت: من یا رسول الله صلی الله علیه و سلم پس فرمودند: «از مردم چیزی را درخواست مکن»[۶].
و رسول الله صلی الله علیه و سلم فرمودند: «اگر میدانستید در گدایی کردن چه چیزهایی نهفته است، کسی نزد کسی نمیرفت تا از او درخواست کند»[۷].
پس وقتی که ترک مسئلت از پیامبران با وجود نیاز و فقر و تنگدستی در زمان حیاتشان بهتر و با فضیلتتر است، و بدون نیاز درخواست از ایشان حرام است، پس درخواست از پیامبران و غیر ایشان در حالیکه غایب و مردهاند چگونه خواهد بود؟ آیا این رفتار عملی صالح و نیک و مشروع و صحیح و مستحب برای مردم خواهد بود؟
و الله متعال قطعا به درخواست و گدایی کردن از مخلوق زنده یا مردهاش امر ننموده است، و هر کس گمان برد که الله تعالی به سوال و درخواست کردن از مخلوق زنده یا مرده، دستور داده است، یا آن را واجب دانسته یا مستحب گردانده است به خطا رفته است.
[۱]– یعنی: کسانیکه جلب محبتشان برای پذیرش اسلام و سودگرفتن از خدمت و یاریشان به اسلام، چشم داشته میشود. «مترجم».
[۲]– این حدیث را بخاری با شماره (۱۸) و مسلم با شماره (۱۵۰) در کتاب صحیح خود روایت کردهاند.
[۳]– این حدیث را احمد (۳/۱۶۵۴)، وبزار (۱/۳۴۳)، و ابو یعلی (۲/۴۹۰) روایت کردهاند و ابن حبان (۸/۲۰۳) هم آن را روایت و تصحیح نموده است، و حاکم نیز (۱/۱۰۹) و گفته است: (این حدیث مطابق بر شرط بخاری و مسلم است در حالیکه در کتابشان آن را روایت نکردهاند).
[۴]– تخریج این حدیث قبلا ذکر شده است.
[۵]– این حدیث را مسلم در کتاب صحیح با شماره (۱۰۴۳) روایت کرده است.
[۶]– این حدیث را احمد (۵/۲۷۵)، و طیالسی (ص۱۳۳)، و ابو داود (۲/۱۲۱)، و ابن ماجه (۱/۵۸۸)، و طبرانی در کتاب الکبیر (۲/۹۸)، و ابن الجعد در مسند (ص۴۰۷)، و رویانی در مسندش (۱/۴۲۴)، و بیهقی (۴/۱۹۷)، و دیگران روایت کردهاند.
[۷]– نسائی در کتاب سنن کبری (۲/۵۰)، و از او ضیاء مقدسی در کتاب المختاره (۸/۲۳۵) و دیگران این حدیث را روایت نمودهاند.