یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ إِذَا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلاهِ
اى کسانى که ایمان دارید، هرگاه بسوى اداى نماز ایستادید ( خواستید نماز ادا کنید )
فَاغْسِلُواْ وُجُوهَکُمْ وَأَیْدِیَکُمْ إِلَى الْمَرَافِقِ
باید: (۱) صورت خود را بشویید، (۲) دست هایتان را تا آرنج بشویید،
وَامْسَحُواْ بِرُؤُوسِکُمْ (۳) سر خود را مسح ( آب ) بکشید
وَأَرْجُلَکُمْ إِلَى الْکَعْبَیْنِ ….
و (۴) پاهایتان را تا قوزک پا ( بشویید.) سوره المائده – آیه ۶
دوستان اهل تشیع به ما ایرادها دارند که اینجا ایرادهایشان رامی آورم:
۱- اینکه اهل سنت شستن پاها را از خودشان درست کرده اند!
۲- آیه ی وضو فقط بر مسح پاهاست و نه غسل آن.
۳- مسح پا به همراه مسح سر آمده است.
۴- اتصالی بین فعل شستن صورت و دستها و پاها وجود ندارد.
بیایید اکنون فقط الله تعالی را به مدد خواهیم تا جز بسوی کسب رضایش و طلب قبول اعمالمان سخن نگوییم و بر سخنی خلاف قرآن تمسک نجوییم.
الله تعالی در این آیات به وضوح از شستن صورت و دستان تا حدود مرافق نام برده است.
و سپس از مسح سر به این صورت واضح سخن گفته است:
…وَامْسَحُواْ بِرُؤُوسِکُمْ (۳) به سر خود مسح ( آب ) بکشید
وامسحوا .. مسح ( آب ) کنید به سرهایتان …
خداوند در بارهی سرها و چگونگی لمس کردن نیز سخن گفته است:
بِرُؤُوسِکُمْ..
آوردن حرف ” ب ” قبل از رؤوسکم نشاندهندهى اینست که حتى رساندن مقدار کم آب هم کفایت مىکند و رساندن آب به تمام سر الزامى نیست.
اگر خداوند این حرف ” ب ” را نیاورده بود میشد :
وَامْسَحُواْ رُؤُوسِکُمْ …
سرهایتان را مسح آب بکشید ( آب به تمام سرهایتان برسد )
و حد نهایت مسح نیز روشن نشده است.
که آنوقت تمامی سر و کشاندن آب به تمام سر الزامی میشد.
پس از آنجایی که لمس کردن سر با مقداری آب است، اینست که مجرد مسح آبی کم و سطحى نیز کفایت مى کند.
اینجاست که مى توان سؤال کرد: آیا مسح نمودن فقط با کشیدن دستان خیس ممکن است و راه دیگری نیست؟
جواب اینست:
نه اینطور نیست!
می توان تمام مراحل وضو را بدون بکارگرفتن دست نیز صحیح دانست.
مانند اینکه دستان را به زیر آب برد یا حتی در آب شناور شد!
و کشاندن مقداری آب به سر نیز تنها با دست کشیدن نیست و ممکن است این مقدار کم آب بصورت پاشیدن آب نیز انجام گیرد!
متاسفانه تقلید کورکورانه باعث شده عده ای مسلمان خیال کنند وضو گرفتن بایستی حتما با دست صورت گیرد و الا باطل است!!
و خیال می کنند کشیدن آب بر سر ، فقط با دست کشیدن است!
و اینست که مسح پاها را با دست کشیدن بر پشت پا کافی می بینند!!
و این یک اشتباه بسیار بزرگ است که بی توجه به لغت قرآن شایع شده است!
اینکه اهل سنت حکم شستن پاها را الزامی می دانند سببش بسیار قوی است ولی متأسفانه عده اى اجازهى فکر کردن را از عوام مى ربایند!
سبب الزامی شدن شستن پاها و معطوف شمردن آن به فعل شستن (فاغسلوا) اینست که در ذکر پاها (( وَأَرْجُلَکُمْ )) حرف ” ب ” وجود ندارد که با مقدار کم کشاندن آب به پاها و خیسی آب کفایت کند.
بلکه اطلاق کلمه ی (( وَأَرْجُلَکُمْ )) خود بمعنای اینست که و تمام پاها مورد بحث است و نه مقداری یا قسمتی از آن.
یعنی ته پاها و بین انگشتان و پشت و رویش نیز داخل است.
و اینست که تمام پاها را نمی توان با دست خیسی که بعد از کشاندن به موهای پیشانی حسابی خشک شده، با آب خیس کرد!
زیرا مسح آب یعنی رسیدن آب به آنجا و نه اینکه خود را فریب دهیم و بگوییم:
خوب، اولش دستمان خیس بود حالا خشک شده اشکالی ندارد حتی با وجود اینکه اثری از آب در دستان نباشد!
اینست که مسح یعنی کشاندن آب و اینکه اثر آب به آنجا برسد.
و عبارت ” مسح ” در زبان عربی استعمال همیشگی دارد و همیشه به معنای پوشش و رسیدن است.
مانند عبارت ” مسح السکانی ” یعنی شمارش و زیر نظر گرفتن تعداد سکان یک شهر یا کشور.
یا ” مسح الأمنی ” یعنی به زیر پوشش امنی قرار دادن یک منطقه.
پس ” مسح ” بمعنای نوعی پوشش است و فرقش با شستن در اینست که در شستن ، مقدار بیشتری آب مصرف میشود و در مسح آب، به کمترین مقدار اکتفا می شود تا فقط اثر آن بماند.
و این حدود خداوند است تا کسانی با اسراف در آب، به خداوند نسبت زور ندهند زیرا تکلیف یا امر خداوند همیشه واضح است.
و اینکه خداوند در این آیه حداقل حدود را نشان داده برای این است تا در سخت ترین حالت نیز امکان عمل بدان میسر باشد.
و هرگز به این معنا نیست که : بیشتر از آن حد مایهی باطل شدن است!
و اگر الله تعالی بعد از آن نفرموده بود:
إِلَى الْکَعْبَیْنِ ( تا دو کعب )
ما ملزم می شدیم تمام پاهایمان را تا رانها بشوییم!
ولی خداوند حدود پاها را از دو برآمدگی دو طرف پاها بالاتر نبرده است تا فقط منطقهی پایین کعبین مد نظر باشد.
حال باز به آیه برگردیم که با خطاب جمع آمده است:
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ إِذَا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلاهِ
اى کسانى که ایمان دارید، هرگاه بسوى اداى نماز بپا خواستید
فَاغْسِلُواْ وُجُوهَکُمْ وَأَیْدِیَکُمْ إِلَى الْمَرَافِقِ
باید: (۱) صورت خود را بشویید، (۲) دست هایتان را تا آرنجها بشویید،
وَامْسَحُواْ بِرُؤُوسِکُمْ (۳) به سرهاى خود مسح آب بکشید ( مقدار کمی آب برسانید )
وَأَرْجُلَکُمْ إِلَى الْکَعْبَیْنِ ….
و (۴) پاهایتان را تا دو قوزک پا بشویید.
در کنار شستن دستها ( وَأَیْدِیَکُمْ إِلَى) تا حدود آرنجها ( الْمَرَافِقِ ) بصورت جمع آمده است که طبیعی است زیرا دستها یعنی دستان مجموعه ای افراد که هر فرد دو آرنج دارد و در مجموع می شود: آرنجها!
ولی متوجه می شویم در کنار یاد آوری ” أَرْجُلَکُمْ ” پاها دیگر سخن از قوزکها نیست والا می بایست اینچنین باشد:
و أرجلکم إلى الکعاب …
و پاهایتان را تا قوزکها ..
و بجایش آمده:
و پاهایتان را تا دو قوزک … الْکَعْبَیْنِ
و همه می دانیم مجموعهی افراد بیشتر از ۲ کعب دارند!
و فقط این اشاره ایست به این حقیقت که هر پا دارای دو کعب است.
و اهل تشیع بدستور ملاهای بی سواد حق ندارند حتی بدانند ۲ کعبشان کجاست!
و اینست که به استخوان برجستهى جلو پایشان می گویند ” کعبین “!
در حالیکه با این حساب هر پایشان یک کعب بیشتر ندارد و اینست که در این آیه می بایست برای طرفداری از آنان بمانند ” مرافق و ایدی ” از ” کعاب و ارجلکم ” استفاده می شد!
همانطور که هر دست یک “مرفق ” داشت و خداوند ” مرافق ” را در کنار ” ایدی ” آورده بود.
امیدوارم اهل تقوی متوجه باشند که نماز فقط با وضوی صحیح درست است و نقص در وضو یعنی کم کردن حدود خداوند و ما اجازه ندارم حدود خداوند را کم و ناقص کنیم ، ولی میتوانیم بیشتر از آن را به نیت اجر بیشتر عمل نماییم . مانند کشاندن مسح آب به تمامی سر، و شستن صورت را با آب به گردن و گوشها هم برسانیم و اینست که اهل سنت با اقتدا به رسول الله صلى الله علیه و سلم ، رساندن آب به بینى و دهان نیز براى نظافت عملى مستحب مى دانند و شستن پاها را به بالای کعبین هم برسانیم .
و همین امر در بارهی زکات و انفاق مال نیز صحیح است: می توانیم بیش از حدود زکات از مال خود انفاق کنیم که این عمل باعث “باطل شدن زکات” که نشده بلکه باعث اجر بیشتر است.