صالحان عبادت خود را پوشیده میداشتند و از روی اخلاص برای خداوند و ترس از ریا، طاعاتِ خود را مخفیانه انجام میدادند.
زبیر ـ رضی الله عنه ـ میگوید:
«هر کدام از شما که بتواند عملِ صالحِ مخفیانه داشته باشد، چنین کند».
از میان سلف کسانی بودند که در مجلس ذکر نشسته و جلوی اشک خود را میگرفتند و اگر نمیتوانستند بر گریهٔ خود غلبه کنند از مجلس برمیخواستند.
برخی از فقرای مدینه نمیدانستند غذایشان از کجا میآید، تا آنکه علی بن الحسین، زین العابدین ـ رحمه الله ـ درگذشت دیگر غذایی به در خانهشان نیامد، و هنگام غسل پیکر او اثر بند زنبیل را بر پشت او دیدند.
عبدالله بن مبارک ـ رحمه الله ـ در جهاد برای آنکه شناخته نشود چهرهٔ خود را میپوشاند.
عبدالرحمن بن مهدی ـ رحمه الله ـ شب را به نماز میایستاد اما همین که احساس میکرد کسی میآید خود را به خواب میزد!
ربیع بن خیثم کارهای نیک را تا جایی که میتوانست مخفیانه انجام میداد و هنگامی که قرآن میخواند اگر کسی به نزد او میآمد آن را با لباس خود میپوشاند.
پیشینیان این را میپسندیدند که انسان حتما بخشی از کارهای نیکش را مخفیانه انجام دهد و حتی همسرش نیز از آن بیاطلاع باشد.
شافعی میگوید: «دوست داشتم مردم از من یاد بگیرند اما هیچ بخشی از آن علم به من نسبت داده نشود». میگویند: از خشیت خداوند اشک او جاری شد و مردم او را در این حال دیدند. امام شافعی گفت: «سرمای سختی خوردهام!»
اما برخی از طاعات را نمیشود مخفی کرد، یا به سبب طبیعت آن، مانند اذان و نماز جماعت، و یا به سبب منفعتی که در پی علنی انجام دادنِ آن به دست میآید، مانند صدقه دادن برای تشویق دیگران به انجام این کار، و در هر صورت: «کارها به نیتها بستگی دارد».