دعوت دادن به سوی الله متعال یکی از راههای نجات در دو جهان است، چنان که پیامبر صلی الله علیه وسلم میفرماید: «سوگند به خدا اگر الله متعال به وسیلۀ تو یک نفر را هدایت کند، برایت بهتر از شتران سرخ مو است»[۱].
و با انجام دادن دعوت پاداش میرسد و پاداش آن وابسته به پذیرفتن آن نمیباشد، و از دعوتگر خواسته نشده که پیروزی بای اسلام بیاورد! چون این کار خداوند و به دست اوست ولی از دعوتگر خواسته شده که در این راه نهایت تلاش خود را مبذول دارد.
آمادگی کردن برای دعوتگر شرط است و پیروزی وعده الهی است، و دعوت یکی از شیوههای جهاد است که در مقصد و نتیجه با جهاد مشترک است.
-
تعمیق و تاکید بر منهج سلف این امت که اهل سنت و الجماعت نماد پیدا میکند، و به اعتدال و شمولیت و دور بودن از افراط و تفریط معروف است.
و از رهگذر علم شرعی باید حرکت کرد؛ علمی که مقید به قرآن و سنت صحیح است و این علم به لطف الهی فرد را از سقوط مصون میدارد و راه را برای کسانی که راه پیامبران را در پیش گرفتهاند، روشن میکند.
-
تلاش برای اتحاد مسلمین و وحدت کلمه آنها بر حق؛ براساس شیوهای که میگوید: «کلمه توحید اساس وحدت کلمه است» به همراه دوری گزیدن از حزبگرایی منفوری که میان مسلمین تفرقه انداخته و دلهایشان را از هم دور ساخته است و نیرویشان را ضعیف کرده است. و دیدگاه درست درباره هر تجمعی در راه دعوت به الله متعال این است که گروهی از مسلمین هستند، نه اینکه جماعت مسلمین فقط آنها هستند.
-
محور دوستی و حمایت دین باشد نه اشخاص، هر چند مقامشان بالا باشد چون حق باقی است و اشخاص از بین میروند و حق را بشناس اهل حق را خواهی شناخت.
-
دعوت به همکاری و هر انچه به همکاری میانجامد؛ و دوری کردن از اختلاف و آنچه به آن میانجامد، البته تا حدودی که شریعت اجاز میدهد و باید با یکدیگر همکاری کنیم و در اختلافاتی که در اموری است که گنجایش اختلاف را دارد، خیرخواه یکدیگر باشیم و همدیگر را نصیحت کنیم بدون آن کینه با یکدیگر دشمنی و کینه بورزیم.
و اصل در میان جماعتهای اسلامی میانهرو این است که با یکدیگر تعامل کرده و متحد باشند، اگر این کار مشکل بود، پس همکاری کنیم، و اگر همکاری مشکل بود، همزیستی مسالمتآمیز، و بعد از این هلاکت است.
-
نباید برای گروه و جماعتی که فرد مسلمان به آن منتسب است تعصب داشته باشد، و باید از هر تلاشی که دیگران ارائه میکنند تا وقتی که موافق شریعت است و افراط و تفریط به دور است، استقبال کند.
-
اختلاف در فروع شریعت موجب اندرز کردن و گفتگو و سعهصدر باید باشد نه سبب مجادله و دشمنی.
-
خود انتقادی، و بازنگری در خود، و اصلاح مستمر خویش.
-
فراگرفتن ادب اختلاف، و قاعدهگذاری قواعد گفتگو و تعمیق آن، و تاکید بر اهمیت آن، و ضرورت به دست آوردن لوازم آن.
-
دوری کردن از تعمیم حکم و داوری، و پرهیز نمودن از آفات آن، و رعایت دادگری و عدالت در قضاوت و در مورد اشخاص، و انصاف این است که بر معانی حکم شود نه بر مبانی.
-
هدف و وسیله را از یکدیگر باید تشخیص داد، به عنوان مثال: دعوت دادن به الله متعال مقصد و هدف و خواستهایی شرعی است، اما حرکت و جماعت و جمعیت و مرکز و غیره از وسائل مشروع آن است.
-
ثبات و پایداری در مقاصد و اهداف و آسان در اتخاذ وسائل برحسب آنچه شریعت اجازه میدهد.
-
رعایت اولویتها، و ترتیب دادن امور برحسب اهمیت آن، و اگر لازم است که به قضیهای جزئی یا فرعی پرداخته شود، باید در جا و وقت و در شرایط مناسب آن به آن پرداخته شود.
-
حرکت براساس تجربههای گذشتگان، و تبادل معلومات و مهراتهای بین دعوتگران؛ امر بسیار مهمی است و دعوتگر کارش را از یک خلاء آغاز نمیکند و اولین کسی نیست که برای خدمت این دین بپاخاسته است و آخرین هم نخواهد بود چون هیچ کس وجود نداشته و نخواهد داشت که بالاتر از این باشد که نصیحت و راهنمایی شود و چنین کسی هم وجود ندارد که همه کارهایش درست باشد یا همه کارهایش غلط باشد.
-
احترام گذاشتن به علمای معتبر امت آنان که به اتباع و عقیده درست و تمسک به سنت و حدیث معروفند، و فراگرفتن علم از آنها و اقتدا به آنان و احترام گذاشتن به آن ها و زبان درازی نکردن به آنها، و تردید ایجاد نکردن در مورد نیات آنان و تهمت نزدن به آنان، بدون آن که بر آنها تعصب ورزیده شود، چون هر عالمی هم اشتباه میکند و هم درست میگوید، خطای هر کسی به خودش برمیگردد و فضل و جایگاهش تا وقتی او مجتهد است باقی خواهد بود.
-
گمان نیک بردن به مسلمین، و حمل کلام آنها به بهترین محل، و پوشاندن عیوب و لغزشهای آنان، به همراه غافل نبودن از بیان آن برای مرتکبش در چارچوب ضوابط.
-
اگر خوبیهای فرد غالب باشد زشتیهای او ذکر نمیشود مگر اینکه مصلحت معتبر میباشد، و اگر بدیهای فرد بر خوبیهایش چیره شود خوبیهایش ذکر نمیشود چون مبادا مردم در مورد او دچار اشتباه شوند.
-
به کار بردن کلمات و واژههای شرعی، چون دقیق و منضبط هستند، و پرهیز نمودن از واژههای بیگانه و پیچیده! به عنوان مثال باید کلمه شوری را به کار برد نه دموکراسی.
-
اتخاذ موضع درست در مورد مذاهب فقهی معتبر که به حق ثروتی فقهی بزرگ و مفید و بررسی شده و قاعدهمند هستند، که ما باید آن را مورد مطالعه و تحقیق قرار دهیم و از آن استفاده ببریم و از خوبیها و استنباطات آن بهره جوئیم، و بر آن تعصب نورزیم و هم به صورت اجمالی آن را رد نکنیم و بلکه از مسائل ضعیف و شاد آن دوری کنیم و آنچه از ان حق و درست است را در پرتو قرآن و سنت و فهم سلف امت بگیریم.
۲۰٫ تعیین موضع درست در برابر غرب کافر و تمدن آن! به گونهای که از علوم تجربی آنها براساس ضوابط دین بزرگ خود و قواعد حکیمانه آن استفاده کنیم.
[۱]– بخاری.