ضعف قابل توجه کتب سیرت۱

  • جای بسی تعجب است، مصنفین بزرگ و مشهوری که در فن سیرت کتاب نوشته‌اند، مانند امام طبری و غیره، در اکثر جاها از کتب مستند احادیث استفاده نکرده‌اند. بعضی از وقایع، بسیار مهم‌اند و در کتب حدیث در مورد آن‌ها معلومات و اطلاعات مفیدی وجود دارد که با مطالعه آن‌ها هر مشکلی حل می‌شود، ولی در سیرت و تاریخ، آن اطلاعات مفید وجود ندارد.

مثلاً این امر که وقتی رسول اکرم  صلی الله علیه و سلم از مکه هجرت کرده به مدینه تشریف آوردند، آغاز جنگ از کدام طرف شد و علت آن چه بود؟ یک جریان تحقیقی و قابل بحث است. از تصریحات تمام سیره‌نگاران و مورخین ثابت می‌شود که خود آن حضرت  صلی الله علیه و سلم جنگ را آغاز کرده بودند؛ ولی در سنن ابی‌داود حدیثی صریح موجود است که قبل از جنگ بدر، کفار مکه به عبدالله ابن ابی نامه نوشتند که محمد را در شهر خود پناه داده‌ای! او را اخراج کن و گرنه ما به مدینه آمده، محمد و تو را نابود خواهیم کرد. در کتب سیرت و تاریخ، این واقعه اصلاً نقل نشده است([۱]).

بعضی از مصنفین سیرت، به این نکته پی می‌برند و چون احادیث را بیشتر مورد تحقیق و بررسی قرار دادند، پذیرفتند که در کتب سیرت، بسیاری از روایات برخلاف احادیث صحیح درج گردیده‌اند؛ اما چون تألیفات آنان منتشر شده بود، لذا نتوانستند آن را اصلاح کنند.

حافظ ابن حجر در این باره یک قول از «دمیاطی» نقل کرده و نوشته است:

«ودل هذا على أنه کان یعتقد الرجوع عن کثیر مما وافق فیه أهل السیر وخالف الأحادیث الصحیحه وإن ذلک کان منه قبل تضلعه منها ولخروج نسخ کتابه وانتشاره لم یتمکن من تغیره»([۲]).

«این قول بر این امر دلالت می‌کند، در اکثر وقایعی که دمیاطی با سیره‌نگاران هم‌نظر بوده و با احادیث صحیح مخالفت کرده، اخیراً از آن رأی خود رجوع کرده بود، ولی چون نسخه‌های کتاب او منتشر شده بودند، لذا نتوانست آن‌ها را اصلاح کند».

  • کتاب‌هایی که متقدمین در باب سیرت نوشتند، متأخرین روایاتی را که از آن‌ها نقل کردند، به نام آن‌ها نقل نمودند، و بنابر مستندبودن خودشان، مردم تمام روایات آن‌ها را معتبر دانستند و چون اصل کتاب‌ها برای همه میسر نبود، لذا نتوانستند در مورد راویان تحقیق و بررسی کنند. در نتیجه این روایات در تمام کتاب‌ها وارد شدند. عاقبت و سرانجام این «تدلیس» این شد که مثلاً روایاتی که در واقدی مذکور‌اند، عموماً مردم آن‌ها را غلط می‌پندارند، ولی همان روایات هنگامی که به نام ابن سعد نقل می‌شوند، آن‌ها را معتبر می‌دانند، حال آنکه ابن سعد اکثر روایات را از واقدی نقل کرده است.
  • اصول و قواعدی کهدربارۀ روایت تهیه شده بودند، دربارۀ احادیث مربوط به صحابه، در بعضی مواقع چارچوب این اصول و قواعد به کار گرفته نشده است، مثلاً طبق اصول روایت، برای راویان مراتب مختلفی وجود دارد.

یک راوی دارای حافظه‌ای فوق العاده قوی، فهمی دقیق و تیزبین است. این اوصاف در راوی دیگر کمتر وجود دارند و در یکی دیگر کمتر از آن این تفاوت درک و فهم، همانطوری که فطرتاً در عموم راویان یافت می‌شود، صحابه نیز از آن مستثنی نیستند. حضرت عایشه ل بر روایت حضرت عبدالله ابن عمر و حضرت ابوهریره، حضرت عبدالله ابن عباس بر روایت ابوهریره بر همین اساس انتقاد می‌کردند، چنان که قبلاً ذکر شد.

بر مبنای اختلاف مراتب درک و فهم راویان احادیث مسایل بزرگ و قابل توجهی مورد نظر است، مثلاً هرگاه بین دو روایت تعارض پیش آید، به نظر می‌رسد راه درست و صحیح رفع تعارض این باشد که ثابت شود رتبۀ راویان یک روایت از رتبۀ راویان روایت دیگر بالاتر است (گرچه هردو گروه راوی مورد وثوق هستند) و این امر وسیلۀ ترجیح قطعی آن روایت محسوب می‌شود. اما هنگامی که به صحابه می‌رسیم، این اصل در مورد آن‌ها عمل نمی‌کند. فرض کنیم یک روایت فقط از حضرت عمر رضی الله عنه نقل شده و روایت دیگر از یک اعرابی که در طول عمر، فقط یک بار به طور اتفاقی رسول اکرم صلی الله علیه و سلم را ملاقات کرده است. این هردو روایت به لحاظ رتبه برابرند. علامه مازری محدث مشهوری است، علامه نووی در شرح صحیح مسلم اغلب از وی استناد می‌کند، وی با تعمیم این ضابطه و اصل در میان صحابه مخالفت کرده است، چنانکه حافظ ابن حجر در مقدمه اصابه «صفحه ۱۰- ۱۱» این قول او را نقل کرده است:

«لسنا نعنی بقولنا: الصحابه عدول کلّ من رآه صلّى اللهُ تعالى علیه وعلى آله وسلم یوما ما، أو زاره لماما، أو اجتمع به لغرض وانصرف عن کثب، وإنما نعنی به الذین لازموه وعزّروه ونصروه، واتبعوا النور الّذی أنزل معه أولئک هم المفلحون».

«این مقوله که تمام صحابه عادل‌اند، بر هر شخصی که به طور اتفاقی رسول اکرم  صلی الله علیه و سلم را دیده و یا برای هدفی خاص با ایشان ملاقات کرده و سپس فوراً برگشته است، صدق نمی‌کند؛ بلکه کسانی مد نظر هستند که همواره در خدمت رسول اکرم  صلی الله علیه و سلم بوده و ایشان را یاری و کمک کردند و از آن نوری پیروی کردند که برایشان نازل گشته بود. بنابراین، همین افراد رستگاراند».

اما محدثین با این قول «مازری» مخالفت کرده‌اند.

بدون تردید علامه مازری مرتکب این اشتباه شد که وصف عدالت را به خواص و مقربین اختصاص داد. بنابراین، مخالفت محدثین با وی بی‌مورد نیست، ولی در این مسئله هم شکی نیست که روایات حضرت ابوبکر، حضرت عمر و حضرت علی y با روایت یک فرد عامی بدوی برابر نیست، مخصوصاً این تفاوت در مورد روایاتی که در مسایل فقهی و یا مطالب دقیق و عمیقی هستند، باید ملحوظ گردد.

  • معمولاً علمای سیره از اسباب و علل وقایع بحث نمی‌کنند و نه در صدد تلاش و تحقیق آن برمی‌آیند، گرچه در این مسئله شکی نیست که در این باب، روش مورخین اروپایی فوق العاده غیر معتدل است. مورخ اروپایی علت هر جریان را جستجو می‌کند و از احتمالات و قیاس‌های بسیار بعید، اطلاعات و معلومات مورد نظر خویش را کشف می‌نماید. در این امر تا حد زیادی اغراض و اهداف شخصی وی دخیل‌اند، او هدف خود را یک محور قرار می‌دهد و تمام جریانات در حول آن گردش می‌کنند.

برخلاف یک مورخ و نویسندۀ مسلمان که با نهایت صداقت، عدالت و بی‌طرفی وقایع را ارزیابی می‌کند، او در فکر و اندیشۀ این نیست که وقایع و جریان‌ها چه نقش و اثری بر مذهب و معتقداتش و بر تاریخ خواهند گذاشت. کعبۀ مقصود وی فقط واقعیت است و بس! او در این راه حتی معتقدات و ملیت خود را نیز فدا می‌کند، ولی در این امر بی‌نهایت تفریط شده است. چون او به منظور اجتناب از اینکه وقایع و جریانات با نظر شخصی وی آمیخته نشوند، بر علل و اسباب ظاهری محیط آن‌ها اظهار نظر نمی‌کند و هر واقعه را خشک و خالص رها می‌کند؛ مثلاً اکثر جنگ‌ها را چنین شرح می‌دهد که:

رسول اکرم  صلی الله علیه و سلم در فلان تاریخ بر فلان قبیله سپاهی گسیل داشت. ولی اسباب و علل آن را ذکر نمی‌کند، در نتیجه برای عموم خوانندگان این شبهه پیش می‌آید که برای حمله به کفار و نابودکردن آن‌ها نیاز به هیچ علت و سببی نیست، فقط همین علت عام که آن‌ها کفار هستند، کافی است. از اینجاست که مخالفان و دشمنان اسلام استدلال می‌کنند که اسلام با شمشیر پیشرفت کرده است، حال آنکه بعد از تحقیقات کامل ثابت می‌شود که سپاهیان اسلام به سوی قبایلی فرستاده می‌شدند که از قبل، آمادۀ جنگ و حمله به مسلمانان بودند.

 

 

[۱]– هنگام بیان غزوۀ بدر الفاظ اصلی این حدیث را ذکر خواهیم کرد.

[۲]– زرقانی ۳/ ۱۱٫

مقاله پیشنهادی

دنیا، اینگونه آفریده شده است

روزی مارکس اویلیوس، یکی از فیلسوفان بزرگ دربار امپراطوری روم، گفت: امروز افرادی را ملاقات …