هنگامی که تدوین حدیث آغاز شد، محدثین برای درایت عقلی نیز اصولی تهیه کردند که بعضی از آنها به شرح ذیل است:
«قَالَ ابْنُ الْجَوْزِیِّ: وَکُلُّ حَدِیثٍ رَأَیْتَهُ یُخَالِفُ الْعُقُولَ، أَوْ یُنَاقِضُ الْأُصُولَ، فَاعْلَمْ أَنَّهُ مَوْضُوعٌ، فَلَا تَتَکَلَّفِ اعْتِبَارَهُ، أَیْ: لَا تَعْتَبِرْ رُوَاتَهُ، وَلَا تَنْظُرْ فِی جَرْحِهِمْ.
أَوْ یَکُونَ مِمَّا یَدْفَعُهُ الْحِسُّ وَالْمُشَاهَدَهُ، أَوْ مُبَایِنًا لِنَصِّ الْکِتَابِ، أَوِ السُّنَّهِ الْمُتَوَاتِرَهِ، أَوِ الْإِجْمَاعِ الْقَطْعِیِّ; حَیْثُ لَا یَقْبَلُ شَیْءٌ مِنْ ذَلِکَ التَّأْوِیلَ.
أَوْ یَتَضَمَّنَ الْإِفْرَاطَ بِالْوَعِیدِ الشَّدِیدِ عَلَى الْأَمْرِ الْیَسِیرِ، أَوْ بِالْوَعْدِ الْعَظِیمِ عَلَى الْفِعْلِ الْیَسِیرِ، وَهَذَا الْأَخِیرُ کَثِیرٌ مَوْجُودٌ فِی حَدِیثِ الْقُصَّاصِ وَالطُّرُقِیَّهِ، وَمِنْ رِکَّهِ الْمَعْنَى: «لَا تَأْکُلُوا الْفَرْعَهَ حَتَّى تَذْبَحُوهَا»، وَلِذَا جَعَلَ بَعْضُهُمْ ذَلِکَ دَلِیلًا عَلَى کَذِبِ رَاوِیهِ. وَکُلُّ هَذَا مِنَ الْقَرَائِنِ فِی الْمَرْوِیِّ.
وَقَدْ تَکُونُ فِی الرَّاوِی; کَقِصَّهِ غَیَّاثٍ مَعَ الْمَهْدِیِّ أَوِ انْفِرَادِهِ عَمَّنْ لَمْ یُدْرِکْهُ بِمَا لَمْ یُوجَدْ عِنْدَ غَیْرِهِمَا… أَوِ انْفِرَادِهِ بِشَیْءٍ مِنْ کَوْنِهِ فِیمَا یَلْزَمُ الْمُکَلَّفِینَ عِلْمُهُ، وَقَطْعُ الْعُذْرِ فِیهِ; کَمَا قَرَّرَهُ الْخَطِیبُ فِی أَوَّلِ (الْکِفَایَهِ)، أَوْ بِأَمْرٍ جَسِیمٍ تَتَوَفَّرُ الدَّوَاعِی عَلَى نَقْلِهِ; کَحَصْرِ الْعَدُوِّ لِلْحَاجِّ عَنِ الْبَیْتِ»([۱]).
«ابن جوزی گفته است: هر حدیثی را مشاهده کردی که برخلاف عقل یا اصول مسلمه فقهی است، بدان که موضوع (ساختگی و جعلی) است و نیازی به این بحث ندارد که راویان آن معتبراند یا غیر معتبر. همچنین آن حدیث که برخلاف محسوسات و مشاهده باشد، یا آن حدیثی که در آن بر انجام امر معمولی تهدید به عتاب سختی شده یا بر انجام یک امر معمولی، نوید ثواب بزرگی داده شده (این نوع احادیث در نزد واعظان بسیار یافت میشود) یا حدیثی که در آن یاوهگویی یافت شود، مثلاً این حدیث که کدو را بدون ذبح آن نخورید. لذا بعضی از محدثین، راوی چنین حدیثی را دروغگو قرار دادهاند، تمام این قرائن مربوط به خود راوی میشوند، مانند داستان غیاث با خلیفه مهدی، یا هنگامی که راوی، حدیثی بیان کند که دیگران آن را بیان نکردهاند و راوی از کسی روایت میکند که او را ندیده است، یا حدیثی که آن را فقط یک راوی بیان میکند، در حالی که چنان امری است که دیگران هم لزوماً از آن مطلع شدهاند؛ چنانکه خطیب بغدادی در ابتدای کتاب «الکفایه» به آن تصریح کرده است. یا آن روایتی که بیانگر جریان و واقعه بزرگ و معروفی است که در صورت وقوع آن، هزاران افراد آن را بیان میکردند؛ مانند این داستان که دشمن، حجاج را در «فلان سال» از حج منع کرد…».
خلاصه و ماحصل این عبارت این است که در موارد ذیل، روایت قابل اعتبار نیست و نسبت به آن نیازی به این تحقیق و بررسی وجود ندارد که راویان آن معتبراند یا خیر؟
- روایتی که مخالف عقل باشد.
- روایتی که مخالف اصول مسلم فقهی و شرعی باشد.
- روایتی که برخلاف محسوسات و مشاهده باشد.
- روایتی که برخلاف قرآن مجید یا حدیث متواتره و یا اجماع قطعی باشد و احتمال هیچ تأویلی در آن نباشد.
- حدیثی که در آن بر ارتکاب امر معمولی به عذاب سختی بشارت داده شده باشد.
- یا بر انجام یک امر معمولی مژده ثواب بزرگی داده شده.
- روایتی که دارای معنی زشت باشد، مانند اینکه کدو را بدون ذبح نخورید.
- روایتی که چنین حالتی داشته باشد که لزوماً تمام مردم میبایست از آن آگاه میشدند، ولی با وجود این، غیر از یک نفر دیگر کسی آن را روایت نکرده است.
- روایتی که در آن، داستان و واقعه مهمی ذکر شود که چنانچه روی میداد، هزاران نفر آن را نقل میکردند، اما با وجود آن فقط یک نفر آن را روایت کرده است. ملا علی قاری، در پایان «موضوعات» برای غیر معتبر قراردادن احادیث چند اصول مفصل بیان کرده و مثالهای آنان را نقل نموده است که ما به طور خلاصه آن را در اینجا نقل میکنیم.
- حدیثی که در آن، سخنان لغو و بیهودهای بکار گرفته شده باشد و صدور چنان سخنانی از زبان مبارک رسول اکرم صلی الله علیه و سلم غیر ممکن باشد، مانند اینکه: «هر شخصی لا إله إلا الله گوید، خداوند از این کلمه پرندهای خلق میکند که دارای هفتاد زبان است و بر هر زبانش هفتاد لغت وجود دارد…!».
- حدیثی که برخلاف تجربه و مشاهده شده باشد، مانند اینکه: «خوردن بادمجان داروی هر بیماری است».
- حدیثی که مخالف احادیث صریحه باشد.
- حدیثی که برخلاف واقع باشد، مانند اینکه: «با آبی که بوسیله آفتاب گرم شده نباید غسل کرد، زیرا از آن بیماری برص (پیسی) پیدا میشود».
- حدیثی که با کلام انبیاء علیه السلام شباهتی نداشته باشد، مانند این حدیث که «سه چیز، نور چشم را قوی میکند: سبزهزار، آب روان، نگاه به چهره زیبا».
- احادیثی که پیشگوییهای وقایع آینده با قید تاریخ در آن بیان شده باشند، مانند اینکه «در فلان سال و فلان تاریخ این حادثه روی میدهد».
- احادیثی که با کلام اطباء مشابه باشند، مانند اینکه: «خوردن آش حلیم آدمی را قوی میکند». و یا اینکه: «مسلمان شیرین است و شیرینی را دوست دارد».
- حدیثی که قرائن و دلایل غلط بودن آن موجود است، مانند اینکه: «قامت عوج بن عنق سه هزار گز بود».
- حدیثی که صریحاً برخلاف قرآن باشد، مانند اینکه: «عمر دنیا هفت هزار سال است»، زیرا اگر این روایت صحیح باشد، پس هرکس میداند که از وقوع قیامت چقدر باقی است، حال آنکه از قرآن ثابت است که وقت قیامت برای احدی معلوم نیست.
- احادیثی که درباره حضرت خضر علیه السلام منقول است.
- احادیثی که الفاظ آن رکیک باشند.
- احادیثی که در بیان فضایل سورههای قرآن مجید به طور جداگانه هستند، اینگونه احادیث در تفسیر بیضاوی، کشاف و غیره منقولاند.
محدثین از این اصول در بسیاری از جاها استفاده کردند و براساس آنها بسیاری از روایات را رد نمودند، مثلاً یکی از وقایع این است که رسول اکرم صلی الله علیه و سلم یهود خیبر را از پرداخت مالیات معاف کرده بود و سند عفو نوشته بود، «ملا علی قاری» دربارۀ این روایت مینویسد: این روایت بنابر طرق ذیل باطل است:
- در آن قرارداد، گواهی سعد بن معاذ نوشته شده، حال آنکه او در غزوه خندق وفات کرده بود.
- نام نویسنده در قرارداد معاویه ذکر شده، حال آنکه او در فتح مکه مسلمان شد.
- تا آن موقع دستور مالیات نازل نشده بود، حکم آن در قرآن مجید بعد از جنگ تبوک نازل شد.
- در قرارداد، مکتوب است که یهود با جبر و اکراه به کار گرفته نمیشوند، در حالی که در زمان آن حضرت صلی الله علیه و سلم به کار گرفتن اجباری رواج نداشت.
- اهل خیبر شدیداً با اسلام مخالف بودند، چرا برای آنها مالیات عفو میشد؟
- هنگامی که مالیات از اعرابی که در مناطق دور دست زندگی میکردند عفو نشد، در حالی که آنان مخالفت چندانی با اسلام نکردند، پس چگونه از اهالی خیبر معاف میشد؟
- اگر مالیات از آنها عفو میشد، دلیل بر این بود که آنها هوادار و دوستدار اسلام هستند، حال آنکه بعد از چند روزی مجبور به ترک وطن گشتند.
[۱]– فتح المغیث بشرح ألفیه الحدیث للعراقی، (۱/۳۳۳) تألیف شمس الدین أبو الخیر محمد بن عبدالرحمن بن محمد بن أبی بکر بن عثمان بن محمد السخاوی، تحقیق: علی حسین علی، چاپ مکتبه السنه – مصر، چاپ ۱، ۱۴۲۴هـ / ۲۰۰۳م… این اصول ساخته خود ابن جوزی نیست، بلکه ابن جوزی از محدثین نقل کرده است.