«اصحاب صفه» در فرهنگ و تاریخ اسلام اصطلاحی معروف و متداول است، گرچه مردم از حقیقت آن به خوبی آگاه نیستند. «صفه» به سایبان گفته میشود، و آن سایبانی بود که در گوشهای از مسجد نبوی، متصل به مسجد ساخته شده بود، اکثر صحابه با داشتن مشاغل دینی مشغلههای دنیوی از قبیل: تجارت، کار و زراعت را نیز داشتند. ولی افرادی نیز وجود داشتند که زندگی خود را فقط وقف عبادت و فراگیری از مکتب حیات بخش اسلام و دانشگاه رسالت کرده بودند، آنان زن و فرزند نداشتند و هرگاه یکی از آنها ازدواج میکرد، از مجموعۀ آن گروه خارج میشد؛ دستهای از آنان روزها به بیابان رفته و هیزم جمع کرده، به شهر میآوردند و میفروختند و برایی خود و همراهانشان آذوقهای تهیه میکردند؛ آنان در روز به بارگاه رسالت حضور یافته و به شنیدن کلام الهی و احادیث آن حضرت گوش فرا میدادند، و شبها به همان «صفه» میرفتند و استراحت میکردند.
حضرت ابوهریره نیز از افراد همین گروه بود، به دلیل عدم توانایی مالی برای هیچیک از آنان تهیه همزمان، ازار و رداءی (دو شالی که به جای پیراهن و شلوار میپوشیدند) میسر نمیشد، رداء را طوری به گردن میبستند که تا بالای زانوهای آنان آویزان میشد، انصار خوشههای خرما را آورده بر سقف آویزان و اصحاب صفه از آن استفاده میکردند، گاهی تا دو روز پیاپی غذایی برای آنان میسر نمیشد. بسا اوقات رسول اکرم صلی الله علیه و سلم به مسجد میآمدند و نماز اقامه میکردند، آنها نیز در جماعت شریک میشدند ولی در میان نماز بر اثر شدت گرسنگی از حال رفته بر زمین میافتادند؛ کسانی که از بیرون مدینه میآمدند، آنها را دیوانه میپنداشتند([۱]).
وقتی نزد آن حضرت صلی الله علیه و سلم صدقهای میآوردند، تمام آن را برای آنها میفرستاد، و چون به عنوان دعوت و هدیه طعامی آورده میشد، آنان را احضار مینمود و با آنها مینشست و آن طعام را تناول میکرد. اغلب اوقات، شبها رسول اکرم صلی الله علیه و سلم آنها را میان مهاجران و انصار تقسیم میکردند، یعنی هرکس بر حسب توان خود یک یا دو نفر از اصحاب صفه را به خانه خود میبرد و غذا میداد. حضرت سعد بن عباده مال و ثروت زیادی داشت، گاهی هشتاد نفر از آنان را به خانۀ خود برده غذا میخوراند([۲])؛ رسول اکرم صلی الله علیه و سلم چنان حال آنان را مراعات میکرد که یک بار حضرت فاطمۀ زهرا از آن حضرت درخواست کرد که بر اثر چرخاندن سنگهای آسیاب، دستهای من زخمی شدهاند، لذا کنیزی به من عنایت فرمایید، آن حضرت فرمودند: «چگونه من به تو کنیزی بدهم در حالی که اصحاب صفه گرسنه به سر میبرند؟»([۳])
«اصحاب صفه» عموماً شبها عبادت و قرآن مجید را تلاوت میکردند، برایشان معلمی تعیین شده بود که نزد او قرآن را فرا میگرفتند و میخواندند([۴]). به همین جهت به بیشتر این اصحاب «قاری» گفته میشد، بسیاری از آنان برای دعوت اسلام به جاهای مختلف فرستاده میشدند، در غزوۀ معونه هفتاد نفر از آنان برای تعلیم اسلام اعزام شدند؛ تعدادشان همواره کم و زیاد میشد، مجموع اصحاب صفه چهارصد نفر بودند؛ ولی این تعداد در یک وقت و همزمان در صفه حضور نداشتند، چون «صفه» ظرفیت اسکان همۀ آنها را نداشت. شرح حال مفصل آنها را ابن الاعرابی احمد بن محمد البصری (متوفای سال ۳۰۴ هجری) که استاد ابن منده بود، در کتاب مستقلی نوشته است([۵]). «سَلْمی» نیز در بیان حالات آنها کتاب مستقلی نگاشته است([۶]).
[۱]– صحیح ترمذی، باب معیشه أصحاب النبی صلی الله علیه و سلم.
[۲]– زرقانی ۱/ ۴۷ ذکر أصحاب الصفه والمسجد النبوی.
[۳]– زرقانی ۱/ ۴۷ ذکر أصحاب الصفه.
[۴]– مسند ابن حنبل ۳/ ۱۳۷٫
[۵]– حافظ سیوطی رسالۀ دو صفحهای به نام اصحاب صفه نوشته و در آن اسامی یکصد نفر را به ترتیب الفبا ذکر کرده است.
[۶]– تذکرۀ اصحاب صفه در صحیح بخاری، باب المغازی و صحیح مسلم و غیره به صورت متفرق مذکور است، زرقانی از دیگر کتابها نقل نموده و مفصلتر بیان داشته است. من این واقعات را علاوه بر کتب صحیح بخاری و مسلم از نوشتههای زرقانی نیز نقل نمودهام؛ همچنین رجوع کنید به مسند احمد بن حنبل ۳/ ۱۳۷٫