از حکمت های خداوند این است که زندگی دنیا را محل تلاش و عمل و آخرت را محل جزا و پاداش قرار داده که در آن انسان محاسبه می شود پس محسن بر احسانش و گناهکار بر بدیهایش جزا داده می شود. الله تعالی می فرماید:«لِیَجْزِیَ اللَّهُ کُلَّ نَفْسٍ مَا کَسَبَتْ إِنَّ اللَّهَ سَرِیعُ الْحِسَابِ»[۱] «تا خداوند به هرکس هر چه بدست آورده است جزا دهد، همانا خداوند سریعاً به حسابها رسیدگی می کند.» در آن روز بندگان میان دستان پروردگار خاضعانه و فرمانبردار ایستاده است. پروردگار با ایشان بدون نیاز به شرح و تفسیر سخن می گوید پس از اعمال کوچک و بزرگ حتی از چیزهای بسیار ریز نیز سؤال می کند. همراه آنچه از لعنت و سختی مرتکب شده اند.
و دیدن صحنه های هولناک آن روز عظیم و ترس از جایگاه و از جایی که در آن قلب خشوع می کند و سرها در آن پایین انداخته می شوند. از خداوند ثبات و پایداری را تا هنگام مردن مسئلت می نماییم.
حساب و کتاب با شفاعت پیامبر ما محمد _ صلی الله علیه و سلم _ شروع می گردد و آن اینگونه است که مردم اقامتشان طولانی می شود و در سختی و مشقت قرار دارند لذا به سوی پیامبران می روند تا برای ایشان نزد پروردگار شفاعت کنند تا خداوند میان بندگان حکم کند و حساب و کتاب برپا گردد. از آدم، نوح، ابراهیم، موسی و عیسی – علیهم السلام- درخواست می کنند و همه آنها از پذیرفتن آن خودداری می کنند و هریک از آنها- جز عیسی- برای خود گناهی را ذکر می کنند و آنها را به سوی دیگر پیامبران روانه می کنند تا اینکه عیسی – علیه السلام- آنها را به سوی پیامبر ما می فرستد پس مردم آن را از پیامبر می خواهند و پیامبر در جواب می فرماید: من اینکار را انجام می دهم؛ من اینکار را انجام می دهم. پس پیامبر به سوی پروردگارش شفاعت می کند تا حساب و کتاب شروع گردد و این همان مقام محمودی است که خداوند آن را تنها به او وعده داده است.
محاسبه خداوند برای بندگانش تبعاً به خاطر اعمالشان در دنیا متفاوت است.
دسته ای هستند که خداوند آنها محاسبه نمی کند و اعمال نیک و بدشان را وزن نمی کند. اعمالشان قابل شمارش و بر ایشان آشکار می گردد. سپس داخل در آتش می شوند و ایشان کافران هستند. الله تعالی می فرماید:«إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا وَظَلَمُوا لَمْ یَکُنِ اللَّهُ لِیَغْفِرَ لَهُمْ وَلَا لِیَهْدِیَهُمْ طَرِیقًا (۱۶۸) إِلَّا طَرِیقَ جَهَنَّمَ خَالِدِینَ فِیهَا أَبَدًا وَکَانَ ذَلِکَ عَلَى اللَّهِ یَسِیرًا»[۲] «کسانی که کفر ورزیدند و ستم کردند خدا بر آن نیست که آنها را بیامرزد و به راهی هدایت کند. مگر راه جهنم که همیشه در آن جاودانند و این برای خدا آسان است.» و همچنین می فرماید:«یُعْرَفُ الْمُجْرِمُونَ بِسِیمَاهُمْ فَیُؤْخَذُ بِالنَّوَاصِی وَالْأَقْدَامِ»[۳] «مجرمان از سیمایشان شناخته می شوند و از پیشانی و پایشان بگیرند.»
دسته ای دیگر هستند که خداوند آنها را بدون حساب و کتاب داخل بهشت می گرداند و ایشان مؤمنان موحدی هستند که از سایر امت به خاطر نیکی توکلشان بر خداوند تمیز داده می شوند پیامبر می فرماید:«یَدْخُلُ الْجَنَّهَ مِنْ أُمَّتِی سَبْعُونَ أَلْفًا بِغَیْرِ حِسَابٍ هُمْ الَّذِینَ لَا یَکْتَوُونَ وَلَا یَسْتَرْقُونَ وَلَا یَتَطَیَّرُونَ وَعَلَى رَبِّهِمْ یَتَوَکَّلُونَ»[۴] (هفتاد هزار از امت من بدون حساب داخل بهشت می شوند. ایشان کسانی هستند که با رقیه خود را معالجه نمی کنند و برای خود و برای دیگران تعویذ و افسون نمی کنند و بدفالی نمی نمایند و بر خدای خود توکل می کنند.)
دسته دیگر کسانی هستند که خداوند گناهانشان را بر ایشان عرضه می دارد و آنها به آن اقرار می کنند سپس خداوند آنها را داخل بهشت می گرداند. رسول الله – صلی الله علیه و سلم – می فرماید:«یَدْنُوا الْمُؤْمِنُ حَتَّى یَضَعَ عَلَیْهِ کَنَفَهُ فَیُقَرِّرُهُ بِذُنُوبِهِ تَعْرِفُ ذَنْبَ کَذَا یَقُولُ أَعْرِفُ یَقُولُ رَبِّ أَعْرِفُ مَرَّتَیْنِ فَیَقُولُ سَتَرْتُهَا فِی الدُّنْیَا وَأَغْفِرُهَا لَکَ الْیَوْمَ ثُمَّ تُطْوَى صَحِیفَهُ حَسَنَاتِهِ»[۵] (مؤمن به پروردگارش نزدیک می شود تا آنجا که او را می پوشاند(یعنی اینکه جز او و خداوند هیچ کس سخنانشان را نمی شنوند.) پس به گناهانش اعتراف می کند. خداوند دو بار از او می پرسد: آیا این گناه را می شناسی؟ و او هر دو بار می گوید: پروردگارا را می شناسم. پس خداوند به او می گوید: آن ار در دنیا پوشاندم و امروز از آن گذشت کردم سپس از صحیفه حسناتش پاک می شود.)
و دسته دیگر کسانی هستند که سرنوشت ایشان مشخص نیست و آنها اصحاب اعراف هستند. آنان کسانی هستند که حسناتشان با گناهانشان برابر است پس آنها را بر بالای بلندیی بین بهشت و جهنم نگه می دارند سپس خداوند آنها را به رحمت خویش داخل بهشت می گرداند. الله تعالی می فرماید:«وَعَلَى الْأَعْرَافِ رِجَالٌ یَعْرِفُونَ کُلًّا بِسِیمَاهُمْ وَنَادَوْا أَصْحَابَ الْجَنَّهِ أَنْ سَلَامٌ عَلَیْکُمْ لَمْ یَدْخُلُوهَا وَهُمْ یَطْمَعُونَ»[۶] «و بر اعراف مردانی هستند که هریک را از سیمایشان می شناسند و بهشتیان آنان را ندا می دهند که سلام بر شما باد و آنها هنوز داخل آن نشده اند و به آن طمع دارند.»
دسته دیگر کسانی هستند که گناهانشان از حسناتشان بیشتر است پس مستحق عقاب هستند و ایشان مؤمنان گناهبار می باشند. آنها تحت مشیت پروردگار هستند اگر خواست آنها را می بخشد و اگر خواست آنان را عذاب می کند. سپس بعد از آنکه آنها را با آتش عذاب نمود با شفاعت شفاعت کنندگان یا کرم و بخشش ارحم الراحمین جلا و علا آنها را از آتش خارج می کند. الله تعالی می فرماید:«إِنَّ اللَّهَ لَا یَغْفِرُ أَنْ یُشْرَکَ بِهِ وَیَغْفِرُ مَا دُونَ ذَلِکَ لِمَنْ یَشَاءُ وَمَنْ یُشْرِکْ بِاللَّهِ فَقَدِ افْتَرَى إِثْمًا عَظِیمًا»[۷] «همانا خداوند شرک به او را نمی بخشد اما سوای آن را برای هرکس که بخواهد می بخشد و هرکس برای خداوند شریک قرار دهد به یقین گناه بزرگی را بافته است.»
و این حساب اهل تکلیف از اجنه و انسان می باشد اما چهارپایان نیز محاسبه می گردند و قصاص بعضی از آنها از بعض دیگر گرفته می شود همانگونه که رسول الله – صلی الله علیه و سلم – می فرماید:« لَتُؤَدُّنَّ الْحُقُوقَ إِلَى أَهْلِهَا یَوْمَ الْقِیَامَهِ حَتَّى یُقَادَ لِلشَّاهِ الْجَلْحَاءِ مِنْ الشَّاهِ الْقَرْنَاءِ»[۸] (حقوق را به اهلش برخواهید گرداند تا جایی که قصاص بز بدون شاخ را از بز شاخدار خواهند گرفت.)
اولین حقوقی که بنده بر آن محاسبه می گردد از حقوق الله، نماز و از حقوق بندگان، خون است. رسول الله – صلی الله علیه و سلم – می فرماید:«أَوَّلُ مَا یُحَاسَبُ بِهِ الْعَبْدُ الصَّلَاهُ وَأَوَّلُ مَا یُقْضَى بَیْنَ النَّاسِ فِی الدِّمَاءِ »[۹] (اولین چیزی که بنده به خاطر آن محاسبه می گردد نماز است و اولین چیزی که بین مردم حکم می شود خون است.) حقوق متعلق به بنده بعد از شرک به الله از شدیدترین آنها می باشد که بنده به خاطر آن محاسبه می شود. و عفو و بخشش آن مربوط به کسانی است که به آنها ظلم شده است. مردم در آن روز بر حسنات حریص هستند برای همین است که رسول الله – صلی الله علیه و سلم – امر می کند که از مظلومین در دنیا حلالیت طلبیده شود قبل از آنکه قصاص با نیکیها و بدیها شود. در حدیث آمده است:«مَنْ کَانَتْ لَهُ مَظْلَمَهٌ لِأَخِیهِ مِنْ عِرْضِهِ أَوْ شَیْءٍ فَلْیَتَحَلَّلْهُ مِنْهُ الْیَوْمَ قَبْلَ أَنْ لَا یَکُونَ دِینَارٌ وَلَا دِرْهَمٌ إِنْ کَانَ لَهُ عَمَلٌ صَالِحٌ أُخِذَ مِنْهُ بِقَدْرِ مَظْلَمَتِهِ وَإِنْ لَمْ تَکُنْ لَهُ حَسَنَاتٌ أُخِذَ مِنْ سَیِّئَاتِ صَاحِبِهِ فَحُمِلَ»[۱۰] (هرکس نسبت به برادرش مرتکب ظلمی شده است از او حلالیت بطلبد چون به درستی که در آنجا درهم و دیناری نیست قبل از اینکه برای برادرش از حسنات او به قدر ظلمی که به او نموده بردارند و آنگاه اگر فاقد خوبی و احسان بود از بدیهای برادرش برگرفته و بر او حمل می نمایند.)
و از چیز هایی که نشانه کمال عدل الله سبحانه و تعالی می باشد این است هنگامی که بنده را محاسبه می کند خود به گناهانش اعتراف می نماید و اگر به آن اقرار ننماید اعضای بدنش بر او شهادت می دهند پس به آنچه انجام داده شهادت خواهند داد. الله تعالی می فرماید:«یَوْمَ تَشْهَدُ عَلَیْهِمْ أَلْسِنَتُهُمْ وَأَیْدِیهِمْ وَأَرْجُلُهُمْ بِمَا کَانُوا یَعْمَلُونَ»[۱۱] «روزی که زبان، دستها و پاهایشان بر آنچه انجام داده اند بر ایشان شهادت می دهند.» و ملائکه، نویسندگان اعمال، همانگونه که احادیث پیامبر – صلی الله علیه و سلم – ثابت است بر او گواهی می دهند.
و همچنین از چیزهایی که نشان از کمال عدل الهی دارد این است که ترازویی برای وزن کردن اعمال بندگان قرار می دهد تا بنده نتیجه حسابش را به عین ببیند و خداوند به انسان به اندازه ذره ای ظلم نمی کند. خداوند می فرماید:«وَالْوَزْنُ یَوْمَئِذٍ الْحَقُّ فَمَنْ ثَقُلَتْ مَوَازِینُهُ فَأُولَئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ (۸) وَمَنْ خَفَّتْ مَوَازِینُهُ فَأُولَئِکَ الَّذِینَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ بِمَا کَانُوا بِآَیَاتِنَا یَظْلِمُونَ»[۱۲] «در آن روز وزن کردن درست است پس هرکس میزانهای او سنگین باشد آنان خود رستگارانند و هرکس میزانهای او سبک باشد آنان کسانی هستند که به خود زیان زده اند چرا که به آیات ما ستم کرده اند.»
پس هنگامی که مسلمان اطلاع یافت که در آن روز حساب و عقاب و کیفیت قصاص ظلمها و گناهان چگونه است سزاوار است که نفس خود را قبل از اینکه مورد محاسبه قرار گیرد مورد رسیدگی قرار دهد همانگونه که عمر -رضی الله عنه- می فرماید:[حاسبوا أنفسکم قبل أن تحاسبوا وتزینوا للعرض الأکبر] (به حساب خود برسید قبل از اینکه به حساب شما رسیدگی شود و برای سرزمین بزرگتر تزیین نمایید.)
و صل الله علی سیدنا محمد و علی آله و صحبه و سلم
تألیف: محسن قاسم درویش فخرو ( رحمه الله)
[۱] ابراهیم ۵۱[۲] نساء ۱۶۸- ۱۶۹
[۳] رحمان ۴۱
[۴] متفق علیه
[۵] مسلم و بخاری
[۶] اعراف ۴۶
[۷] نساء ۴۸
[۸] رواه مسلم
[۹] ) رواه النسائی وصححه الألبانی
[۱۰] رواه بخاری
[۱۱] نور ۲۴
[۱۲] اعراف ۸- ۹