وقایع سیرت نبوی حدود یکصد سال بعد از نبوت، به رشتۀ تحریر درآمدهاند، لذا منبع و مأخذ مصنفین کتابها نبودند، بلکه اکثر روایات زبانی بود، هرگاه برای اقوام و ملتهای دیگر چنین فرصتی پیش میآید، یعنی هرگاه بخواهند حالات و وقایع اجتماعی یک عصر را بعد از مدت زمانی که از آن دوران سپری میشود به رشتۀ تحریر درآورند، این روش را اختیار میکنند که هرنوع سخن و شایعهای که در رابطه با آن موضوع بر سر زبانها جاری بوده است را جمعآوری و مینویسند، در حالی که هیچ نام و نشانی از راویان آنها ممکن است وجود نداشته باشد. از میان آن همه شایعات که بر سر زبانها جاری است وقایعی را انتخاب میکنند که مطابق با قرائن موجود و عقل باشند، لذا اغلب مشاهده میشود که پس از اندک مدتی، نتیجه گردآوری همین خرافات به صورت یک کتاب قابل توجه تاریخی بوجود میآید.
بسیاری از تألیفات و تصنیفات تاریخی اروپا برهمین اساس تدوین و به همین سبک نوشته شدهاند؛ اما معیاری که مسلمانان برای فن سیرهنویسی قرار دادهاند، بسیار عالی بود. اصل اول آن، این بود که هر داستان و واقعهای که بیان میگردد زمانی معتبر و قابل کتابت و ضبط است که از زبان کسی شنیده شود که خودش همراه و شریک آن واقعه بوده و در آن نقش داشته است و اگر خودش همراه نبود، اسامی تمام روایتکنندگان، تا آن کسی که همراه واقعه بوده به ترتیب ذکر و این امر نیز تحقیق شود که چه کسانی در سلسلۀ روایت قرار دارند؟ وضعیت آنها چگونه بوده است؟ چه مشاغلی و چه حافظهای داشتند؟ فهم و درکشان چگونه بود؟ مورد وثوق بودند یا غیرمطمئن؟ دید سطحی داشتند یا دقیقبین و واقعبین بودند؟ عالم بود یا جاهل؟
در ابتدای امر تحقیق و تفحص درباره این موارد جزیی بسیار مشکل، بلکه غیر ممکن به نظر میرسید، هزاران محدث دوران عمر خود را در همین کار صرف کردند، برای آگاهی از صحت و سقم آنچه که شنیده بودند به تک تک شهرها رفتند، با راویان ملاقات نمودند و هرنوع اطلاعاتی را که لازم بود در مورد آنها گرد آوردند، کسانی که در زمان گردآوری سخنانشان در قید حیات نبودند، از معاصران آنها حالات زندگی اجتماعی آنان را جویا میشدند، به وسیلۀ همین تحقیقات و کاوشها، فن گرانمایۀ «اسماء الرجال» (بیوگرافی و زندگینامه) تدوین و تهیه شد که به میمنت آن، امروز حداقل حالات و بیوگرافی یکصد هزار نفر از علماء، دانشمندان، محققان و صاحبنظران معلوم و روشن شده است و اگر حُسن ظنّ دکتر «اسپرنگر» مورد توجه و اعتبار قرار داده شود، این تعداد به پانصد هزار نفر میرسد([۱]).
محدثین در تجسس و تحقیقات پیرامون احوال افراد، به رتبه و حیثیت هیچ کس توجه نکردند و از آن مرعوب نشدند، از پادشاهان و امرا گرفته تا رهبران و مقتدایان، احوال و اخلاق همه را به دقت بررسی نموده و مورد نقد و بررسی قرار دادند. در این رابطه، صدها تصنیفات تهیه شده که کیفیت اجمالی آنها به شرح ذیل است:
اولین شخصی که قبل از همه در رابطه با این فن (یعنی در جرح و تعدیل راویان) تحقیق نمود و کتابی نوشت «یحیی بن سعید القطان» است، او از چنان مقام و رتبۀ علمی بالایی برخوردار بود که امام احمد بن حنبل درباره وی نوشته است: «چشمهایم نظیر او را ندیدهاند» بعد از یحیی بن سعید القطان فن جرح و تعدیل راویان و مقایسه جایگاه علمی آنان گسترش یافت و در این موضوع به کثرت، کتابهایی نوشته شد که چند کتاب ممتاز از آنها به شرح زیر است:
- «رجال عقیلی» این کتاب فقط در بیان احوال افراد ضعیف الروایه است.
- «رجال احمد بن عجلی» متوفای ۲۶۱ هجری نام این کتاب: «کتاب الجرح والتعدیل» است.
- «رجال امام عبدالرحمن بن حاتم رازی» متوفای ۳۲۷ هجری، کتاب بسیار ضخیمی است.
- «رجال امام دارقطنی» ایشان محدث مشهوری است، این کتاب فقط در بیان احوال اشخاص ضعیف الروایه است.
- «کامل ابن عدی» مشهورترین کتاب این فن است و تمام محدثین متأخر آن را مأخذ خود قرار دادهاند.
این کتابها در حال حاضر تقریباً نایاب هستند، ولی تصانیف بعدی که از آنها گرفته شدهاند، امروز نیز موجودند. در این رابطه جامعترین و مستندترین کتاب «تهذیب الکمال» است که تصنیف علامه مزّی (یوسف بن الزکی) متوفای ۷۴۲ هجری است. علاءالدین مغلطائی متوفای ۷۶۲ هجری در سیزده جلد تکمله آن را نوشت. علامه ذهبی متوفای ۷۴۸ هجری آن را مختصر کرد و بسیاری از محدثین برای آن خلاصه نوشتهاند و در آخر حافظ ابن حجر از مجموعۀ آن تصانیف یک کتاب ضخیم به نام «تهذیب التهذیب» نوشت که در دوازۀ جلد در حیدر آباد هند چاپ و منتشر شده است. مصنف در پایان کتاب نوشته: در تصنیف آن هشت سال وقت صرف گردیده است، در همین موضوع کتاب دیگری که بسیار متداول و مستند است، کتاب «میزان الاعتدال» علامه ذهبی است، حافظ ابن حجر بر آن کتاب شرحی نوشت که نام آن «لسان المیزان» است.
از کتابهای اسماء الرجال، «تهذیب الکمال»، «تهذیب التهذیب»، «لسان المیزان» «تقریب»، «تاریخ کبیر بخاری»، «تاریخ صغیر بخاری»، «ثقات ابن حبان»، «تذکره الحفاظ علامه ذهبی»، «منشتبه النسبه ذهبی»، «انساب سمعانی»، و «تهذیب الأسماء» به نظر ما رسیده و مورد مطالعه قرار گرفتهاند.
اساس و بنیاد اصول این تحقیق را قرآن مجید به روشنی بیان کرده است:
﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُوٓاْ إِن جَآءَکُمۡ فَاسِقُۢ بِنَبَإٖ فَتَبَیَّنُوٓاْ﴾ [الحجرات: ۶].
«ای مسلمانان! اگر به نزد شما فاسقی یک خبر آورد پس شما به خوبی از آن تحقیق کنید».
این حدیث نیز مؤید این امر است:
«کَفَى بِالْمَرْءِ کَذِبًا أَنْ یُحَدِّثَ بِکُلِّ مَا سَمِعَ».
«برای دروغگوبودن شخص این دلیل کافی است که هرآنچه بشنود، روایت کند».
اصل دوم تحقیق وقایع، این بود که آنچه بیان میشود، با شهادت و تأیید عقل مطابق است یا خیر؟
[۱]– دکتر اسپرنگر، دانشمند معروف آلمانی است که به زبان عربی تسلط کامل داشت و تا مدتی در آسیا و در شهر کلکته مشغول کار بود، کتاب «الاصابه» با تصحیح وی در کلکته به چاپ رسید. در مقدمه این کتاب، نام برده نوشته است که هیچ قومی نه تا به حال در دنیا آمده و نه در حال حاضر وجود دارد که مانند مسلمانان فن گرانمایه اسماء الرجال را تدوین کند که به طفیل آن، امروز حال پانصد هزار نفر معلوم است.