اما در باره ی مسأله ی عصمت و مصون ماندن از خطا باید گفت که، صحابه معصوم نیستند. زیرا آنان همچون سایر انسانها مرتکب خطا و صواب میشوند و کلیهی جوانب زندگی یک بشر را میتوان در آن ها جست، و هر آنچه از تمایلات، انگیزهها، غرایز، صفات انسانی و تفاوت در درجات و مراتب دینداری و وجود گرایشهای فردیای که، به تفاوت در آرا و دیدگاههای انسانها در مقایسه با یدیگر منتهی میشود، در آنها نیز قابل رویت است.
لذا هرگز نمیبایست به عصمت آنان در قول یا عمل قایل بود یا در صفاتی چون سلب آزادی اختیار و آفریده شدن بر سرشت پاک، آنان را قرین و همسان ملائکه دانست.
بسا اوقات فردی از اصحاب آنحضرت ﷺ در حیات وی، در ورطهی خطا و گناه میافتاد و قرآن نیز عمل او را مورد نکوهش قرار میداد. آنان در مسائل و رویدادهای مختلف اظهار نظر مینمودند، گاهی صائب و درست و در بعضی موارد دچار لغزش میشدند. به طوری که اختلاف آنان در فروع دین و نه اصول وعقاید (که هرگز در آنان اختلاف ننمودند) به تفاوت در اخذ دیدگاهها و شیوه استنباطات در قضایایی از این دست (فقهی) میان سایر مسلمانان منجر شد.
بارها پیش میآمد که حضرت ابوبکر-ضی الله عنه -از رأی خویش دست بر میداشت. و چه بسا حضرت عمر-رضی الله عنه- از ایده و نظرش صرف نظر میکرد. «و اصابت أمراه و أخطا عمر» (رأی یک زن درست درآمد و عمر به خطاء رفت) و بارها این جمله از زبان حضرت عمر-رضی الله عنه- به گوش رسیده است: «لولا علیٌ لهلک عمر» (اگر ـ دلالت و راهنمایی ـ علی نمیبود، بدون تردید عمر تباه می شد) و آن هنگامی بود که، قصد داشت، زنی را به جهت زاییدن در شش ماهگی رجم نماید.
در صورتی که صفات و خصائص بشری در آنها سرایت نداشت به هیچ وجه استحقاق و صلاحیت یک الگوی انسانی ـ دینی را دارا نبودند. و پیروی از یک الگو عملی اسلامی و نمودار گشتن معجزهی اسلام در خلال ارادههای بشری، امری ناممکن مینمود.
از امام دارالهجره امام مالک ـ رحمه الله ـ منقول است که : «کل انسان یوخذ من کلامه و یُرَّدُ الاصاحب هذا القبر» (سخن همهی انسانها احتمال قبول و انکار را دارد جز صاحب این قبر).(۱۳) منظور از صاحب قبر پیامبرﷺ است. چون خصیصه ی نبوت وی را از گناه مصون داشته، و مورد تایید، صلاحدید و هدایت وحی بوده است.
بر خلاف صحابه که امکان بروز هر یک از خطا و صواب، در آنها به چشم میخورد و در کانونها و مراکز متفاوت زندگی بشری پاگذاشته و در آن زیستهاند.
بنابر آنچه گفتیم، میتوانیم بگوییم: وجود ذات بشری در صحابه و بروز رفتارها، گرایشهای مختلف و تفاوتهای فردی در زندگی آنان، تمامی حالات و رخدادهایی که ممکن است امت پیامبر خاتمﷺ به نوعی با آن مواجه و یا در آزمون آن قرار گیرد را در بر گرفته است. تا بدین وسیله در سایهی تربیت و رشد انسانها بر الگوی رفتاری صحابه، وعدهی الهی در جانشینی مؤمنان بر روی زمین، نمودی عینی بیابد و نسل ممتاز خیر القرون مبنای یک الگو و سرمشق اسلامی و نیز مرجعیت دینی، قرار بگیرد.
چنانکه دیدیم پیامد این تفاوت رفتارها ـ که برخواسته از ذات بشری آنهاست ـ به ایجاد اختلاف و تضاد و توافق در دیدگاهها و آراء منتهی شد. تا جاییکه، تا مرحلهی نزاع و در گیری میان دو طرف پیش رفت طوری که هریک، در دفاع از مواضعی که به حقانیت آن باور داشتند، با یکدیگر به مقابله برخواستند.
در واقع حیات صحابه کلیهی ثوابت و گذارههای مختلف بشری ـ اعم از فردی و اجتماعیـ که ممکن است هر یک از جوامع بشری به نحوی آنرا تجربه و یا در معرض تعامل و آزمون با آنها قرار گیرد، در خود جای داده است. و در واقع این صحابه بودند که چگونگی تعامل و برخورد با این جوانب مختلف را در خلال ارزشهایی که به آن یقین و باور داشتند به واقعیتی مملوس تبدیل نمودند.
تا بدین گونه زندگی آنان تصویر و چشماندازی روشن، فرا روی همگامان این مسیر، قرار گیرد.
برای روشنتر شدن و گستردن دایره فهم این مطلب به برخی شواهد و امثلهای که قادر به ترسیم منحنی و نمودار مشخصی از ویژگیهای بشری و نمایانگر مراتب مختلف سطوح دینمداری و طرق انفعال و تأثر پذیری آنها در مواجه با ارزشها و آموزههای وحی میباشد، اشاره خواهیم نمود.
اما پیش از آن نخست ناچار به موضوعی مهم و اساسی باید اشاره کرد. و آن اینکه صحابه-رضی الله عنهم- به دلیل ماهیت بشری خود که جزء لاینفک افراد بشر است، چه بسا دچار گناه، کژی و یا کاستی میگشتند. با این تفاوت که به مجرد ارتکاب معصیت و یا لغزش از عملکرد خود به شدت نادم میشدند و دیری نمیپایئد که با توبه و انابت به راه راست باز گشته و در دامان حق قرار می گرفتند.